یـکـى از آگاهیهاى بسیار مهم در زندگى جوان , قبل از شناختن محیط و پدیده هاى پیرامونش , آشنایى با خود است .توجه به خویشتن و آگاهى به خود یکى از شگفتیهاى نظام آفرینش است , زیرا انسان علاوه بر علم و آگاهى به اشیا و دیگران , درباره خود آگاهى وتوجه حضورى ((2))دارد و در عین حال مى تواند تـوجـه خـود را بـه شـخصیت خویش متمرکز سازد و رفتار و کردار خود را مورد ارزیابى و تحلیل قـراردهـد, حتى بهتر از یک پدیده خارجى خود و رفتار خود را مورد مطالعه و تجربه و جستجوى علمى قرار دهد.
اطـلاعات علمى که انسان از خارج دریافت مى کند, ممکن است همراه با خطا و اشتباه باشد, ولى درباره خود خطا نمى کند.درایـن بـاره قـرآن مى فرماید: انسان نسبت به نفس خود آگاهى دارد, اگرچه (براى خطاهایش ) عذرتراشى کند ((3)).انـسـان وقـتـى باطن خویش را شناخت و اصلاح کرد, رفتارى که ازاو صادر مى گردد نیز اصلاح مى شود.
جـوان داراى این قدرت خواهد بود که در برابر موفقیتها و یا شکستهاى زندگى , خود را نبازد و با تـقـویـت ایـمان و توکل به خدا باعزمى راسخ , درحوادث به جلو گام بردارد, زیرا غرور در نتیجه موفقیت یا نومیدى در نتیجه شکست , هر دو براى وى خطرناک است .
بـنـابر این , جوان عزیز! اگر شما مى خواهید در زندگى خوشبخت و سعادتمند باشید, باید از هم اکنون خود را بررسى کنید و ببینید چه معایب ونقایصى دارید, سپس کوشش کنید که آنها را یکى پس از دیگرى برطرف نمایید.
بـایـد بـدانـیـد کـه گذشتن از مرحله کودکى و وارد شدن به دوران بلوغ و جوانى , چندان آسان نیست , بلکه این راه پر فراز و نشیب باید همراه با آگاهى و مراقبتهاى لازم طى شود.مـطـالـعـه درباره زندگى رهبران بزرگى که منشا خدماتى به انسانها بوده اند و آنان را به سوى دانش و عدالت و خداپرستى هدایت کرده اند, ما را به این نکته آگاه مى سازد که این گونه افراد از جـمله کسانى بوده اند که دوران حساس بلوغ را به سلامتى و پاکى پشت سر گذاشته و ایام جوانى را آگاهانه سپرى کرده و از قدرت جوانى شان بیشترین استفاده را نموده اند.
آنـان شـیـوه اى را بـرگـزیـده انـد کـه استعدادهایشان را در جهت کمال , شکوفا کرده و همواره وجودشان براى خود و دیگران منشا خیر و برکت بوده است .اندیشیدن و دقت کردن در زندگى دانشمندان و رهبران اجتماعى و دینى و پیامبران بزرگوار به جـوان کـمک مى کند که چگونه در موقعیتها و مراحل مختلف زندگى عمل نماید تا استعدادهاى خود را شکوفا سازد.
اما کسانى که مبدا فساد و گمراهى براى خود و دیگران گردیده اند, بیشتر افرادى بوده اند که در دوران مـهم بحرانى بلوغ , انحراف و آلودگى فراوان پیدا کرده و بکلى شخصیتشان از هم متلاشى شده است .بـنابر این عدم اطلاع و آگاهى جوان به مسائل حساس دوران بلوغ , موجب اختلال روانى و تزلزل در شخصیتش گردیده و درنهایت آینده اى مبهم وتاریک در انتظارش خواهد بود.
آینده نگرى .
شـما در آینده اوقات فراغت زیادى در پیش دارید و هر وقت , فرصت دست دهد, حق دارید از آنها استفاده نمایید, ولى چگونه , چطور و با چه هدفى ؟ کارهاى جدى و مهمى در پیش دارید, از جمله مـعاشرت با دوستان و همسالان , رفت و آمد با خویشاوندان و طرز رفتار با آنان , انتخاب رشته هاى تـحصیلى , پیدا کردن موقعیتهاى اجتماعى مناسب و موفقیت در آن ب و خلاصه روزى فرا مى رسد که باید به فکر ازدواج و تشکیل خانواده وتربیت فرزند باشید.
البته ممکن است در زندگى شما پیشامدهاى دیگرى نیز رخ دهد.(نومیدى و دلتنگى در کارها, اندوه و غم و بیمارى ب) حتما شما تاکنون طعم شکست و نومیدى را چـشـیـده اید, این نومیدى و غمها در دوران جوانى ,معمولا خیلى ناگوار است , زیرا شما این طور احـسـاس مـى کنید که تنها شما ناراحت و غمگین هستید و تصور نمى کنید که صدها انسان دیگر درزندگى خود, همواره با این ناملایمات روبه رو مى شوند.
پـیـشـامدهاى ناگوار, بطور ناگهانى و غیر منتظره در زندگى انسان رخ مى دهد, این حقیقتى اسـت کـه نمى توان منکر آن شد, ولى این پیشامدها وناگواریها در فرهنگ و جهان بینى ما معنا و مفهوم خاصى دارد و به عنوان یک حادثه گنگ و بى هدف مطرح نیست ((4)).یـک جـوان بـا ایمان , با بینش صحیحى که درباره خود و این رویدادها دارد, حوادث و رویدادهاى غیر اختیارى را, به عنوان یک پل و نردبان ترقى ووسیله آزمایش الهى ک که کمال و رشد و سعادت او در گرو آن است ک تلقى مى کند و با عبور آگاهانه از آن , آینده تابناک خود را رقم مى زند.
حـوادث و پـیـشـامـدهـایـى که در دوران حساس جوانى انسانهاى بزرگ کاز رهبران اجتماعى و مذهبى , همچون امام خمینى , شیخ انصارى , علامه طباطبایى گرفته تا دانشمندان علوم طبیعى , چـون انـیـشـتین , ادیسون , پاستور کرخ مى دهد, همه گویاى این حقیقت است که اینان با درک درسـت وبـینش صحیحى که درباره ناگواریها داشته اند, به نحو شایسته اى با آن برخورد کرده و پیروزمندانه از آن گذشته اند.
بـطـور کـلـى باید دانست که اگر ما داراى هدف و اعتقادى صحیح وعاقلانه باشیم , آن هدف در زنـدگى به ما آرامش و دلگرمى مى دهد ونیز به ما نیرومى بخشدو ما را با پشتکار زیاد وارد معرکه زنـدگـى کـرده و بـه جـلـو مـى رانـد و در پـایـان , شـادمانه با موفقیتى تمام به آن هدف دست خواهیم یافت .
واقع بینى .
متاسفانه این تمایل در بیشتر ما وجود دارد, که کسالت و تنبلى خود را نادیده گرفته و شکست در کارها را به گردن دیگران و یا پیشامدها بیندازیم ونقایص و معایب خودمان را به حساب نیاورده و در صدد برطرف کردن آن نباشیم .
تجربه نشان داده است که ما همیشه مایل هستیم کارها را آن طور که دلمان مى خواهد, ببینیم , نه آن طور که هستند.دوسـت نداریم درباره معایب و نقایص خودمان اندکى بیندیشیم , در حالى که تفکر درباره کارها و نقایص آن , موجب جلوگیرى از تکرار خطا درکارهاى بعدى ما خواهد شد و با این تلقى هر روز که از عمرمان مى گذرد, یک قدم در جهت کمال و بى نقصى به پیش مى نهیم .
بـه هـمـیـن جـهـت است که حضرت على (ع ) مى فرماید: شناخت خویش بالاترین و سودمندترین شناخت هاست ((5)).حتى شناخت آفریدگار جهان را منوط به شناخت خویش دانسته اند ((6)).
چـون تـا انـسان خود را نشناسد و انگیزه ها و خواسته هاى درونى خویش را بطور صحیحى تحلیل نـکـنـد و بـا هـدف آفـریـنـش در این جهان آشنا نگردد,نمى تواند مسائل زندگى خود را درست ارزیابى کند یا درباره آنها قضاوت صحیح داشته باشد.