پیشگفتار.
خروج انسان از مرز قوانین طبیعى حاکم بر نظام آفرینش , انحراف نام دارد.غریزه جنسى که مبدا آفرینش , آن را جهت خیر وکمال و بقاى نسل بشر در وجود انسان به ودیعت نهاده است , ممکن است مورد سؤ استفاده وتجاوز قرار گیرد ((53)).خود ارضایى و کام گرفتن از خود, یک نوع انحراف جنسى است که جسم و روان را ضعیف کرده و این نوع شهوترانى با طبیعت آدمى مغایراست ((54)).
پـیـدایـش ایـن عـادت شـوم در جـوان , بـیش از هر چیز دیگر, قدرت اراده اش را ضعیف کرده و شخصیتش را تباه خواهد ساخت .جوان منحرف با این کار, موجبات تضعیف قواى ادراکى و عقلى و زمینه پیدایش پیرى زودرس را براى خود فراهم خواهد ساخت ((55)).
زمینه ها.
زمینه هاى انحراف جنسى در شرایطى که انسان رشد مى یابد وپابه مرحله بلوغ مى گذارد, فراوان بـوده و ممکن است در دوران زندگى بسیارى ازجوانان پیش آید و شهوت جنسى آنان را تحریک نماید و درنهایت موجبات آلودگى و انحراف آنها را فراهم سازد.
تـخـیـلات تـحریک آمیز جنسى و عوامل محرک محیطى به عنوان زمینه هاى انحرافند, اما عامل سـومـى کـه مـوجب دعوت انسان به سوى انحراف جنسى مى گردد, همان وسوسه هاى شیطانى اسـت کـه درایـن صورت باید از شر وسوسه هاى شیطانى به خداوند پناه برد, همان گونه که قرآن فرموده است :.
بسم اللّه الرحمن الرحیم .
قـل اعـوذ بـرب الـنـاس * ملک الناس * اله الناس * من شر الوسواس الخناس * الذى یوسوس فى صدور الناس * من الجنه والناس ((56)).
زمـانـى که انسان در شرایط محیطى نامساعد و تحریک آمیز قرارگیرد, خواسته هایى در او ظاهر مى شود.شـیـطـان ایـن خـواسـتـه هـاى نـفـسـانـى را در نظرش زیبا و دلفریب جلوه مى دهد و بگونه اى خناسانه ((57))و مرموز از درون , فرد را به سوى ارتکاب وانجام عمل , وسوسه مى کند.از سوى دیگر, عقل نیز از درون انسان به مقابله برمى خیزد و انجام کار مورد نظر را مجاز مى داند.
شـیـطـان بـراى انحراف , از کششها و تمایلهاى غریزى استفاده کرده و فرد را به ارضاى نامشروع شـهوات جنسى فرا مى خواند, در مقابل , عقلا ودانشمندان و پیامبران و هادیان الهى جهت هدایت انـسـان بـه نیروى عقل و گرایش فطرى خیرخواهى در انسان , تکیه کرده و او را به ارضاى مجاز ومنطقى غرایز جنسى دعوت مى کنند.
ایـن جـنگ و ستیز ((58)), یعنى , مقابله عقل و شهوت , ایمان و هواى نفس , نیروى الهى و نیروى شیطانى , در وجود انسان همواره در جریان است وبخصوص در ابتداى دوران بلوغ , ظهور بیشترى مى یابد و تا آخر عمر ادامه دارد.هـر کـدام در مـوقـعـیتهاى زندگى , غالب شوند, شخصیت فرد به همان سو, میل پیدا مى کند و پرورش مى یابد.اگـر عـقـل و ایـمـان بر اوحاکم باشد, هدایت و رستگار و اگر شهوت و شیطان بر او تسلط یابد, گمراه و زیانکار خواهد شد.
نفس اماره در وجود آدمى ـ بر اثر وسوسه هاى شیطان ـ سعى دارد که بر عقل ((59))تسلط یافته و آن را اسـیـر خـواسـته هاى خود گرداند و انسان را درمسیرى بکشاند که ظاهرا گناه و فساد آن , معلوم نیست .از طرفى عقل تلاش دارد که مهار نفس را به کمک ایمان در دست گرفته و آن را کنترل نماید و در جهت خیر و کمال و سلامت جسم وروان هدایت کند.بـنـابـراین , شخصیت انسان , همیشه در معرض کشمکش بین عقل و شهوت , خیر و فساد, پاکى و آلودگى , سلامتى و انحراف است و این جنگ وگریز, همواره ادامه دارد.
تـنـهـا کسى مى تواند از این صحنه جنگ و مبارزه درونى , جان سالم بدر برد که خود را مجهز به سلاح ایمان و تقوا نموده و از ابتداى جوانى به خودسازى و جهاد با نفس بپردازد.باید در نظر داشت که این کار, شدنى است و خداوند متعال ـ که یگانه قدرت و محل اتکا و توکل و نـجـات دهـنده انسان ضعیف در همه بلاها وگرفتاریهاست ـ بر اثر دعا و نیایش ((60))به یارى و کمک انسان آمده و او را در این نبرد دائمى پیروز مى گرداند.
مـا در تـاریـخ , کـم نـداریـم انـسـانـهـاى وارسته اى که در بزرگترین صحنه هاى نبرد درونى و بـیـرونـى ,نـفسانى و اجتماعى , پیروز و سربلند گشته و در دوران حیات خود با افتخار, زندگى کرده اند.
دیدگاه صحیح .
قـرآن کـریـم , داستان ایام جوانى حضرت یوسف (ع ) را بازگومى کند که چگونه در دوران حساس بلوغ و جوانى در معرض سخت ترین امتحان وخطرناکترین واقعه تاریخى زمان خود قرارگرفت و بااراده اى قوى و ایمانى راسخ , سربلند از این آزمون الهى خارج شده و در قله شرافت و عفاف جاى مى گیرد و شخصیتش براى جوانان به عنوان اسوه و نمونه اى کامل همیشه جاوید باقى مى ماند.
جـوان مومن , با بینش صحیحى که ازاسلام الهام گرفته است , مى داند که هر واقعه ناگوارى که در زنـدگـى انـسـان اتـفـاق مى افتد ـدرصورتى که خود,مسوول پدید آمدن آن نباشد ـدر حکم آزمـایـش و ابـتـلایـى از طـرف خداوند, تلقى مى شود که هدف از آن , سازندگى و رشد و کمال انسان است ((61)).
بـا مـراجـعـه بـه زنـدگى رهبران الهى و دانشمندان و انسانهاى بزرگ در طول تاریخ , ملاحظه مى شود که بیشتر آنان آگاهانه با دشواریها و حوادث گوناگون زندگى دست و پنجه نرم کردند و در نتیجه , موفقیتشان در بزرگسالى مرهون صبر و استقامتى است که در برابر سختیها در دوران کودکى ونوجوانى از خود نشان داده اند.