ادله حرمت ترجمه و پاسخ آن

ادله حرمت ترجمه و پاسخ آن

برخی گفته‌اند: تبلیغ و دعوت اسلام و انذار مردم به وسیله قرآن بوده است. پیامبر(ص) قرآن را ترجمه نکرد و اجازه ترجمه هم نداد، صحابه، خلفا و پادشاهان مسلمانان هم چنین نکرده‌اند.36 این گفته سخن صحیحی نیست، زیرا دلیلی وجود ندارد که ثابت کند مسلمانان بعد از نفوذ و انتشار اسلام، از ترجمه قرآن برای غیر مسلمانان استفاده نکرده باشند؛ بلکه بر عکس از برخی قرائن خلاف آن استفاده می‌‌‌‌‌شود. مثلاً ابن سعد می‌‌‌‌‌نویسد: هر یک از فرستاده‌های پیامبر(ص) به خوبی زبان کشوری را که به آن اعزام می‌‌‌‌‌شد می‌‌‌‌‌دانست.37 یا روایت شده که پیامبر اکرم(ص)کاتب خود زید بن ثابت را واداشتند تا زبان عبری و سریانی فرا گیرد و او در مدت کوتاهی این دو زبان را آموخت.38 آیا اینان برای بیان چیزی غیر از اسلام و احکام آن که عمدتاً آیات قرآنی بوده است، این زبانها را یاد می‌‌‌‌‌گرفتند؟ در جریان نامه پیامبر اکرم(ص) به نجاشی، پادشاه حبشه، که آیاتی از قبیل«هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس»39 و آیه مبارکه«قل یا اهل الکتاب لا تغلوا فی دینکم غیر الحق»40 را در بر داشت، می‌‌‌‌‌بینیم که عمر بن امیه، فرستاده حضرت، نامه را به زبان نجاشی قرائت کرد.41

اما اینکه پیامبر اکرم(ص) قرآن را ترجمه نکرده، شاید به جهت عدم نیاز به آن در زمان حضرت بوده است، زیرا اسلام هنوز چندان توسعه نیافته بود. اما اینکه گفته شد حضرتش اجازه ترجمه هم نداد، بی دلیل است، زیرا مگر در تاریخ روایتی در کسب اجازه از حضرت آمده است که حضرت پاسخ منفی داده باشد؟!

اما اینکه گفته‌اند: صحابه قرآن را ترجمه نکرده‌اند. باید گفت: اولاً عدم ترجمه قرآن به صورت مجموعه و کامل غیز از عدم ترجمه اجزای آن است و ثانیاً شاید در آن دورانها نیاز جدی به ترجمه قرآن احساس نمی‌کرده‌اند. ثالثاً فعل صحابه تا وقتی متکی به قرآن و سنت نباشد حجت نیست همچنین هیچ روایتی از صحابه مبنی بر عدم جواز ترجمه قرآن، حکایت نشده است. در ضمن، اگر بنا بود فعل و ترک صحابه تا ابد معیار تصمیم گیریها باشد، باید تدوین حدیث و یا ایجاد مدرسه و بسیاری از بر نامه‌های رایج عقلایی را منع کنیم. رابعاً سرخسی در مبسوط می‌گوید: روایت شده:

ان الفرس کتبوا الی سلمان ـ رضی الله عنه ـ «ان یکتب لهم الفاتحة بالفارسیة فکانوا یقرئون ذلک فی الصلاة حتی لانت السنتهم للعربیه.»42

اینکه خلفا و پادشاهان مسلمان نیز این کار را نکرده‌اند، می‌‌‌‌‌تواند دارای جهاتی باشد. حس برتری جویی نژادی و نیز ترویج و تحکیم حکومت اسلامی خود با اشاعه زبان عربی که سبب استحاله فرهنگ ملل دیگر می‌‌‌‌‌شود، می‌تواند از جمله این دلایل باشد. گذشته از این، افعال اینان ارتباطی با حجیت شرعی ندارد.

از آنچه گفته شد ظاهر می‌‌‌‌‌گردد که ترجمه قرآن مجید برای تبلیغ و ترویج دین اسلام نه تنها ممنوع نیست، بلکه تلاشی نیکو و مشکور است و چه بسا در مرحله‌‌‌ای واجب نیز باشد؛ همچنان که کاشف الغطا(قده) فرموده است:ترجمه‌‌‌ای که معانی را به زبان دیگر بر می‌‌‌‌‌گرداند، یک ضرورت است و بر کسانی که توان ترجمه را داشته باشند، واجب و لازم است، زیرا تبلیغ دین و دعوت اسلام به آن بستگی دارد.43


(0) نظر
برچسب ها :
X