صورت دوم بحث عدم جواز ترجمه قرآن به معنای عدم جایگزینی ترجمه در جایگاه قرآن در همه ابعاد است. به نظر میرسد که نظر بسیاری از کسانی که ترجمه قرآن را جایز نمیدانند به همین صورت ناظر باشد. بر این اساس، ترجمه قرآن هر قدر هم که کامل باشد، هرگز نمیتواند قرآن تلقی شود؛ چرا که حقیقت قرآن عبارت از مجموعهای از الفاظ عربی با معانی خاص و نظم و ترکیب مخصوص است که احکام مخصوصی همچون اعجاز در بیان، حرمت مس آن بدون طهارت، استحباب تدبر در آیات آن، استحباب قرائت آن، خواص جسمی یا روحی و لطافت بیان و دلنشین بودن آهنگ و جذابیت تأثیر دارد.
چگونه میتوان ترجمه قرآن را قرآن دانست، با آنکه قرآن خود مکرر تصریح میکند که به زبان عربی است : «بلسان عربی مبین».30لذا میبینم که فخر رازی به آیه مبارکه: «قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یأتوا بمثل هذا القرآن لا یأتون بمثله »31 استدلال میکند که اگر ترجمه قرآن مثل قرآن بود، کلام خدا تکذیب میشد.32
به گونهای که مشاهده میشود نظر بسیاری از مخالفان ترجمه قرآن، متوجه جایگزین کامل ترجمه است که اگر چنین باشد، سخن صحیحی است. هرگز هیچ ترجمهای قرآن نیست و هیچ مسلمانی نیز از صدر اسلام تا کنون، از قرآن جز همان کلام الله خاص عربی مشهور در نزد مسلمانان نمیفهمیده است.