برای روشن شدن مسئله اشاره کوتاهی به تاریخچه بحث و اقوال علما مفید به نظر میرسد. مبدأ روشنی برای این بحث در دست نیست و آنچه بیشتر مطرح بوده، اکتفا به ترجمه قرآن در نماز است که از ابوحنیفه(متوفای 150 ق) نقل شده است، نه بحث جواز ترجمه. البته اوج بحث ترجمه و اختلافات شدید در آن در قرن اخیر در ترکیه آغاز گشت و به مصر و شوروی سابق کشیده شد و در جهان اسلام، مخصوصاً در مصر، مباحثات علمی در سطح وسیعی بر روی آن صورت گرفت.
افرادی مثل خواجه عبد الله انصاری2 و جار الله زمخشری3 در تفسیر کشاف و بیضاوی4 در انوار التنزیل و اسماعیل حقی مفسر بزرگ ترکیه5 و شیخ مصطفی براغی، شیخ الازهر،6 و محمد فرید وجدی، صاحب دائرة المعارف قرن بیستم7، و دیگران به این بحث پرداختهاند. فرید وجدی میگوید: تعطیل کردن قرآن از ترجمه حرفی باعث میشود که اسلام، قرآن باورانی از ملل اروپایی به دست نیاورد و به ملل شرقی محدود گردد.8 در مقابل، بزرگان دیگری از اهل سنت به مخالفت با این امر پرداختهاند؛ از جمله زرکشی(م 745ق) در البحر المحیط9 و جلالالدین سیوطی (م 911ق)10 و مفتی حنفی حسن بن عمار(م 1069ق). وی در رساله خود آورده است: کتابت قرآن به فارسی حرام است. تنها کتابت تفسیر و ترجمه هر حرفی از آنها با عربی جایز است و کسانی که عربی نمیدانند نمازشان بدون قرائت صحیح است.11
محیالدین نووی(م 676ق) از فقهای بزرگ شافعی در کتاب المجموع گوید: بنا به مذهب ما قرائت قرآن به غیر زبان عربی جایز نیست، خواه بتواند عربی بخواند یا ناتوان باشد، خواه در نماز یا در غیر نماز و این قولی است که جمهور علما از جمله مالک و احمد و ابوداود بر آناند.12 سر انجام اندیشمندان معاصر، مانند محمد رشید رضا و همچنین شیخ محمد عبده، فتوا به حرمت ترجمه قرآن دادهاند و بلکه دانشمند اخیر، مصادره قرآنهای مشتمل بر ترجمه را واجب دانست. محمد رشید رضا نیز در المنار و دیگر نوشتههای خود به شدت به مخالفت پرداخت،13 چرا که این کار را در مسیر صدمه زدن به اسلام و حذف قرآن میپنداشت.
اختلافات میان علما چندان شدت گرفت که شیخ الازهر به منع ورود قرآنهایی که همراه آن ترجمه هندی بود فتوا داد و دولت مصر به استناد این فتوا از ورود آنها به مصر جلوگیری کرد. همچنین بنا به فتوای فقهای لبنان از ورود ترجمه انگلیسی به لبنان جلوگیری شد. تا آنکه بالاخره در سال 1936 دولت مصر با صدور تصویب نامهای دایر بر اینکه معانی قرآن کریم باید رسماً ترجمه شود و پیشوایان دانشگاه الازهر با کمک وزارت فرهنگ مأمور این کار باشند، موافقت خود را با این امر اعلام داشت. با موافقت الازهر و فتوای علما این کار تحقق یافت؛ گرچه نزاع میان موافقان و مخالفان همچنان باقی بود.14
اما در میان علمای شیعه مخالف مشهوری با این مسئله ذکر نشده است، بلکه فقهای معاصر عملاً از این حرکت استقبال نمودهاند و حتی برخی از ایشان، مثل آیتالله میلانی و آیتالله خویی(قده) بر برخی ترجمهها تقریظ زدهاند.15 برخی از مراجع فعلی نیز اقدام به ترجمه قرآن نمودهاند و مهمتر از همه آیتالله کاشف الغطا، ترجمه قرآن را لازم و بر کسانی که توان ترجمه را دارند، واجب و لازم دانسته است، زیرا تبلیغ دین و دعوت اسلام، به ترجمه قرآن وابسته است.16