عاشورا روز تبلور نماز عاشقانه‌

عاشورا روز تبلور نماز عاشقانه‌

نماز در اسلام‌ اگر چه‌ یک‌ عبادت‌ فردی‌ و وسیله‌ پیوند معنوی‌ عبد با معبود واقعی‌است‌. که‌ نه‌ تنها هر مسلمان‌ در هر شرایطی‌ باید در اَدای‌ این‌ وظیفة‌ شرعی‌ تلاش‌ نماید.بلکه‌ باید در اِحیا و اِقامة‌ این‌ فریضة‌ دینی‌ در جامعه‌ اسلامی‌ همّت‌ گمارد.

چنان‌ که‌ در قرآن‌ کریم‌ بیش‌ از چهل‌ بار از اِقامه‌ نماز و به‌ پاداشتن‌ آن‌ سخن‌ به‌میان‌ آمده‌: (أَقیمُوا الصَّلَوة‌) یازده‌ بار، (أَقامُوا الصَّلوة‌) نُه‌ بار، (أقِم‌ِ الصَّلَوة‌) پنج‌ بار(یُقیمون‌َ الصَّلَوة‌َ) شش‌ بار و... در زیارت‌ نامة‌ امامان‌: به‌ ویژه‌ حضرت‌ سیّد الشُّهداءنیز می‌خوانیم‌: «أَشهدُ اَنَّک‌َ قد أَقَمت‌َ الصَّلوة‌َ...» و یکی‌ از امتیازهای‌ این‌ بزرگان‌ را اقامة‌نماز می‌دانیم‌. حضرت‌ ابی‌ عبد الله الحسین‌(ع) به‌ فرموده‌ امام‌ چهارم‌ نه‌ تنها در تمام‌عمر شبانه‌ روز هزار رکعت‌ نماز خواند بلکه‌ در شب‌ و روز عاشورا یعنی‌ در سخت‌ترین‌شرایط‌، از اقامة‌ نماز آن‌ هم‌ به‌ جماعت‌ کوتاهی‌ نفرمود و حتی‌ حکمت‌ درخواست‌ مهلت‌یک‌ شبه‌ از دشمن‌ زبون‌ را عشق‌ به‌ نماز معرفی‌ و خطاب‌ به‌ برادرش‌ ابوالفضل‌(ع) فرمود:«تَدْفَعْهُم‌ عنَّا العَشِیَّة‌َ لَعَّلنا نُصَلّی‌ لِربِّنا اَللَّیلة‌َ و ندعُوه‌ُ و نستغفره‌ُ فَهُوَ یعلم‌ُ أنّی‌ قد کنت‌ُأُحِب‌ُّ الصَّل''''وة‌َ له‌ُ و کثرة‌ُ الدُّعاءِ و الاِستِغفارِ؛

آنها را امشب‌ از جنگ‌ باز دار، باشد که‌ امشب‌ را در پیشگاه‌ پروردگارمان‌ به‌ نماز ونیایش‌ و طلب‌ آمرزش‌ بایستیم‌، که‌ خدا می‌داند من‌ همواره‌ نماز، دعا، و استغفار را دوست‌داشته‌ام‌.»

امام‌ (ع) در این‌ عبارات‌ خود را عاشق‌ نماز خوانده‌ و این‌ درسی‌ است‌ که‌ نماز گزارواقعی‌ نه‌ تنها باید نمازخوان‌ باشد، بلکه‌ همیشه‌ باید دوستدار نماز و مروّج‌ فرهنگ‌ نماز درجامعه‌ انسانی‌ باشد.

سنگ‌های‌ دشمن‌ دون‌ از هر سو امام‌ را احاطه‌ کرده‌ بود و از سوی‌ دیگر تشنگی‌ وداغ‌ عزیزان‌ بر او فشار می‌آورد و گریه‌ و شیون‌ زنان‌ و کودکان‌ دل‌ سوخته‌ حرم‌ پیامبر دلش‌را می‌آزرد. همانند پدرش‌ علی‌ در لیلة‌ُ الحریر و میدان‌ نبرد صفّین‌ در گیراگیر خون‌ و آتش‌جنگ‌ و در شرایط‌ بحرانی‌ و بسیار خطرناک‌ با یاران‌ خود به‌ نماز جماعت‌ ایستاد و با این‌نماز عارفانه‌ و عاشقانه‌ خویش‌ از سرزمین‌ گرم‌ و سوزان‌ نینوا به‌ همگان‌ پیام‌ اقامة‌ نماز دراوّلین‌ وقت‌ آن‌، آن‌ هم‌ به‌ جماعت‌ داد.

حضرت‌ ابی‌ عبد الله در آن‌ روز تاریخی‌ و حماسه‌ ساز، چنان‌ نمازی‌ خواند که‌ هیچ‌کس‌ پیش‌ از او و بعد از او توفیق‌ انجام‌ چنین‌ عبادت‌ جامع‌ و کاملی‌ را نیافت‌.زیرا امام‌حسین‌(ع) در ظهر عاشورا تمام‌ ابعاد، اسرار، افعال‌، و اقسام‌ یک‌ پرستش‌ مخلصانه‌ و نمازعاشقانه‌ را در زیباترین‌ کامل‌ترین‌ نوع‌ آن‌ در پیش‌ دیدگان‌ دوست‌ و دشمن‌، به‌ نمایش‌گذاشت‌.

نماز خاصّی‌ که‌ با خون‌ دل‌، وضو گرفت‌ و با تربت‌ پاک‌ کربلا تیمّم‌ نمود و بامداد آن‌روز در عین‌ بی‌ آبی‌-به‌ گزارش‌ علامة‌ مجلسی‌-غسل‌ شهادت‌ کرده‌ بود و همة‌ جلوه‌های‌پرستش‌ اعم‌ّ از عبادت‌ ظاهری‌ و باطنی‌، بدنی‌ و قلبی‌، مادّی‌، معنوی‌، فردی‌ و گروهی‌ درآن‌ نماز تبلور یافته‌ بود.

پس‌ از پایان‌ نماز خوف‌ ویژه‌ اوّلین‌ شهید راه‌ نماز در جبهة‌ کربلا، سعید بن‌ عبد اللهحنفی‌ را در آغوش‌ گرفت‌ که‌ به‌ امام‌ روح‌ نماز می‌گفت‌«اَوْفَیت‌ُ أنت‌َ أَمامی‌ فِی‌ الْجنَّة‌ِ؛ آری‌تو در بهشت‌ پیش‌ روی‌ من‌ هستی‌.»

به‌ تعبیر اهل‌ معنا دو سه‌ ساعت‌ دیگر، برای‌ امام‌ همام‌ نماز دیگری‌ پیش‌ آمد که‌:تکبیرة‌ُ الاحرام‌، قیام‌، قرائت‌، رکوع‌، سجود، تشهّد و سلام‌ ویژه‌ای‌ داشت‌، تکبیر آن‌ را بافرو افتادن‌ از ذوالجناح‌ سر داد، و قیام‌ را به‌ هنگام‌ هجوم‌ دشمن‌ِ دون‌ به‌ خیام‌ حرم‌، رکوع‌آن‌ زمانی‌ بود که‌ تیری‌ به‌ قلب‌ مقدّسش‌ اصابت‌ کرد و مجبور شد حضرت‌ قامت‌ خم‌ کند. تاآن‌ را از پشت‌ سر بیرون‌ بیاورد، و آخرین‌ سجدة‌ خونین‌ امام‌، بر پیشانی‌ نبود، بلکه‌ وقتی‌نیزة‌ صالح‌ بن‌ وهب‌ مزنی‌ بر پهلوی‌ آن‌ حضرت‌ اصابت‌ کرد و امام‌ (ع) گونة‌ راست‌ روی‌تربت‌ گرم‌ نهاد و این‌ ذکر از سوز دل‌ بر زبان‌ داشت‌ که‌: «بسم‌َ اللهِ و بِاللهِ و علی‌ ملَّة‌ِ رسول‌ِاللهِ، اِل''''هی‌ رِضاً بِقَضائک‌َ تسلیماً لِأَمرک‌َ لا معبودَ سواک‌َ یا غیاث‌َ الْمُستَغثین‌َ» و تشهّدوسلامش‌ با خروج‌ و عروج‌ روح‌ بلند ملکوتیش‌ به‌ شاخسار جنان‌ همراه‌ بود. ولی‌ دیگرخود نتوانست‌ سر از سجده‌ بردارد و تا دشمن‌ سر مقدّس‌ آن‌ حضرت‌ را به‌ اَوج‌ سنان‌ و نیزه‌بالا برد. که‌ آن‌ حضرت‌ با تلاوت‌ آیات‌ سورة‌ کهف‌ به‌ عنوان‌ تعقیب‌ نماز، دشمن‌ را تهدید وعقوبت‌ فرمود: چه‌ خوب‌ سروده‌ است‌ صغیر اصفهانی‌:

 

  • الحق‌ نماز او به‌ درِ بی‌ نیاز کرد عشق‌ از شه‌ شهید بیاموز کان‌چه‌ داشت‌ ساقی‌ هر آنچه‌ جام‌ بلا دادش‌ به‌ دست گه‌ در تنور گه‌ به‌ سنان‌ شد سرش‌ عجیب‌ در دل‌«صغیر»را چه‌ شرر بود کاین‌ چنین ‌جان‌ها کباب‌ از سخن‌ جان‌ گداز کرد

  • کز خون‌ وضو گرفت‌ و به‌ مقتل‌ نماز کرد از جان‌ و دل‌ به‌ درگة‌ جانان‌ نیاز کرد ‌دست‌ از برای‌ ساغر دیگر دراز کرد در راه‌ عشق‌ طی‌ّ نشیب‌ و فراز کرد ‌جان‌ها کباب‌ از سخن‌ جان‌ گداز کرد ‌جان‌ها کباب‌ از سخن‌ جان‌ گداز کرد


(0) نظر
برچسب ها :
X