ارزش و جایگاه نماز در جهان بینی توحیدی و دین فِطری اسلام، بر هیچمسلمانی پوشیده نیست، زیرا در قرآن کریم 105 بار از نماز یاد شده و از مهمترینسفارشات انبیاء، بارزترین عَمَل عبادی پیامبران و در روایات شیعه و سنّی به عنوان یکیاز ارکان بنای اسلام معرّفی شد. نماز اوّلین فریضة الهی است که در اسلام تَشریع و تااخرین لحظة عمر در هر شرایطی(در دریا، زمین، هوا، میدان جنگ، و حتّی در حالبیماری)هر مکلّف باید به هر نحو ممکن این تکلیف الهی را انجام دهد. وُجوب نمازضَروری دین و مُنکر آن مُرتَدّ و مُستحِقّ مَجازات سخت خواهد بود.
در سخنان بنیانگذار اسلام، نماز ستون دین، پرچم و آرم اسلام، سیمای مکتب،نور و معراج مؤمن، وسیله سنجش اَعمال و کلید بهشت، تشبیه گردیده است. در بیانامامصادق(ع) برترین چیزها شناخته شده است.فرمود «م''''ا أَعْلَمُ شَیئاً بَعْدَ الْمَعرِفَةِ أَفضَلَمِنْ ه''''ذه الصّلو''''ةِ»؛ بعد از شناختن خدا چیزی را برتر از نماز نمیشناسم.» در اخرینلحظات شهادت خود به خویشان فرمود: «اِنَّ شَف''''اعَتَن''''ا ل''''ا تَن''''ال مُستَخِفّ''''ا بِالصَّلوةِ.؛ هماناشفاعت ما به کسی که نماز را سَبُک شمارد نمیرسد.»
پیامبر اسلام ترک عمدی نماز را کفر میداند و میفرماید: «مَن ترک الصلاةمتعمداً فقد کفر»این کار بر خلاف گناهان دیگر، همراه با لذّت و شهوت نیست؛ بلکهترک نماز سَهل انگاری است و بی اعتنایی به نماز نشانة ضعف ایمان و بی دینی به شُمارمیآید.
به خاطر اهمیّت نماز بود که پیامبر (ص) میفرمود: «قُرّةَ عَین''''ی فِی الصّلو''''ةِ؛ نماز نورچشم من است.» وامام اول ما علی(ع) در حال نماز اولین شهید محراب شد. فاطمه3بانوی نمونة اسلام همچون پدر، آنقدر نماز خواند، که پاهای مبارکش ورَم نمود. نوردیدگانش حُسین و زَینب، در سختترین روزهای زندگیِ خویش در واقعة عاشورا نمازنافلة را نیز به فراموشی نسپردند. همة پیشوایان دین از نوادگان او، تا مَهدی مَوعود(عج)همة عمر گرانبهای خویش را صرف اِحیا و اِقامة نماز به درگاه بی نیاز کردهاند.
پرداختن به احکام و اَسرار فراوان نماز، در اثار گرانبهای عالِمان دینی از کُلینی تاخُمینی-که تنها شهید اوّل (734-786 ه ق)در دو کتاب «اَلْفیّه» و «نَفْلیَه» خود با الهام ازحدیث لِلصّل''''وةِ اَربَعُ اَلفِ حَدُودٍ به بیان هزارواجب و سه هزار مستحب، پیرامون نمازپرداخته است-که این رویکرد به نماز نشانة جایگاه والای نماز در فرهنگ غنّیِ اسلامیاست. چنانکه صاحب جواهر با اِستناد به رِوایات وارده مینویسد «بَل هی اصلُ الاسلام، وخیرُ العمل، و خیرُ موضوع، و المیزان و المعیار لسایر اعمال الاَنام. فمن و فی بها استوفیأجر الجمیع و قُبِلَت منه کلُّها. فهی حینئذ للاعمال بل للدین کالعمود للفُسطاط، و لذاکانت اوّل ما یحاسَب به العبد و یُنظَر فیه من عمله. فاذا قُبِلَت منه نظر فی سایر عمله و رُدَّعلیه. فلا غَرو لو سَمِّی تارکها من الکافرین، بل هو کذالک لو کان له الدّاعی الاستخافبالدین»