لبخند

لبخند

بر لب یار شوخ دلبندم

خفته لبخند گرم زیبایی

خنده نه ، بر کتاب عشق و امید

هست دیباچه ی فریبایی

خنده نه دعوتی ست ، عقل فریب

بهر آغوش آرزومندی

قصه ی محرمانه یی دارد

ز خوشی های وصل و پیوندی

چون شراب خنک به جام بلور

هوس انگیز و تشنگی افزاست

جام اول ز می نگشته تهی

جام های دوباره باید خواست

نقش یک خواهش است و می ریزد

زان لبان درشت افسون ریز

گرمی و لذتی به جان بخشد

همچو خورشید نیمه ی پاییز

پیش این خنده های مستی بخش

دامن عقل می دهم از دست

چه عجیب از خطا و لغزش من ؟

مست را لغزش و خطا بایست


(0) نظر
برچسب ها :
X