آرزو

آرزو

آه ، ای تیر ای تیر دلدوز

باز در زخم جانی نشستی

آه ، ای خار ای خار جانسوز

باز در دیدگانم شکستی

.ای ، ای گرگ ای گرگ وحشی

چنگ و دندان به جانم فشردی

این جگرگاه بود ، آن جگر بود

این که بشکافتی ، آن که خوردی

آتش ای آتش ای شعله ی مرگ

سوختی ، سوختی پیکرم را

مشت خاکستری ماند از من

سوختی باز خاکسترم را

ای توانسوز ، درد روانکاه

رفت جانم ، ز جانم چه خواهی ؟

ناله ام مرد در ناتوانی

از تن ناتوانم چه خواهی ؟

غیرت و رشک او آتشم زد

جان پر مهر من کینو جو شد

آرزویش به دل مرد و زین پس

مرگ او در دلم آرزو شد

دیده ی دیده بر دیگرانش

سرد و خاموش و بی نور ، خوشتر

لعل خندیده بر دمشنانش

بسته در تنگی ی گور ، خوشتر


(0) نظر
برچسب ها :
X