غلامرضا گلیزواره
در صفحات تاریخ شکوهمند تشیع نام اندیشمندانی ثبت شده است که تلاشها و مجاهدتهای آنان در عرصههای علمی، فرهنگی و اجتماعی برای جامعه اسلامی منشأ اثر بوده است. انقلاب اسلامی به عنوان یکی از شگفتانگیزترین قیامهای شیعه در عصر حاضر، شخصیتهایی را پرورش داد که هر یک استوانههای حقیقی این نهضت مقدس به شمار میرفتند. آنان در جای جای سرزمین ایران پرچم ستیز با طاغوت زمان را بر دوش کشیدند و برای یاری معمار انقلاب اسلامی و تحقق آرزوی مسلمانان در بند و زنجیر، رنجها و مرارتهای فراوانی را به جان خریدند و تا پای شهادت دست از مبارزه برنداشتند. شهید سیدعبدالکریم هاشمینژاد از جمله یاران امام خمینی بود که به خصوص در خطه خراسان شعله مقاومت و ایثار را همپای دیگر همرزمانش فروزان نگه داشت. وی پس از فراگیری مقدمات علوم دینی در بهشهر و در حوزه علمیه روستای کوهستان، از توابع این شهر، در تکاپوی فراگیری علوم عمیق دینی عازم قم، نجف اشرف و مشهد گردید و در محضر علمایی چون آیات عظام کوهستانی، بروجردی، امام خمینی و میلانی زانو زد و از معرفت آنان بهرهمند گردید و به درجه اجتهاد رسید و به عنوان استادی بزرگ در حوزه علمیه به تدریس و تربیت طلاب علوم اسلامی و سایر جویندگان دانش دینی پرداخت.
شهید هاشمینژاد پس از ارتحال آیتاللّه بروجردی به مشهد مقدس بازگشت و به تدریس فقه و اصول مشغول شد و همزمان با اوجگیری قیام 15 خرداد 1342 به عنوان یکی از شاگردان و یاران امام فعالانه به عرصه مبارزه و مقاومت وارد گردید. حبس، شکنجه و فشارهای سیاسی عوامل رژیم طاغوت در عزم او خللی وارد نکرد و او در ادامه مبارزه خود، کانون بحث و انتقاد دینی مشهد را تأسیس کرد که محفل جوانان و دانشجویان و پایگاهی بزرگ برای پاسخ به سؤالات مذهبی و سیاسی آنان گردید. اولین کتاب نفیس و ارزنده آن شهید «مناظره دکتر وپیر» نام دارد که در آن به شیوهای جالب به مسایل اسلامی جوانان پاسخ داده شده است. همان موقع به دلیل توجه و علاقه جوانان به این اثر، مورد استقبال شدید نسل جوان قرار گرفت ولی رژیم پهلوی از اثرات این کتاب بر جامعه و به خصوص نسل جوان ترسید، به همین دلیل آن را توقیف نمود و تا سرنگونی نظام طاغوتی انتشار آن ممنوع بود.
شهید هاشمینژاد در کنار مبارزات سیاسی به منظور هدایت تفکر اسلامی نگارش و تألیف کتاب را فراموش نکرد. آن دانشمند به خون خفته بعد از آنکه در سالهای 1348 یا 1349 پس از سخنرانی در مسجد سید اصفهان از منبر ممنوع گردید به تشکّل و راهنمایی دانشجویان پرداخت. در سال 1352 در منزل به مناسبت ایام دهه فاطمیه بر فراز منبر رفته و مبارزات ائمه را مطرح کرده و حکومت وقت را افشا نمود که به دنبال آن عوامل ساواک او را دستگیر نموده و روانه زندان ساختند.1
او با خصوصیات ویژه خود همچون شجاعت و مهارت در سخنرانی نقش عظیمی در تاریخ مبارزات علمای شیعه ایفا کرد. سخنان ایشان در مسجد فیل مشهد کاپیتولاسیون را به نقد کشاند و آن را افشا نمود، این خشم رژیم را برانگیخت و عوامل ساواک به مسجد مزبور حمله کرده و عدهای را در آنجا به شهادت رسانید.2 او انسان وارستهای بود که فروتنی از صفات بارزش به شمار میرفت. شهید هاشمینژاد عطوفت را از مکتب نبوی، قاطعیت و صلابت و به خصوص بیانات آتشین را در مکتب حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) آموخته بود. جامعیتش نیز زبانزد خاص و عام بود، فریادگری و عدالتجویی ابوذر، زهد و تعبّد اویس قرنی، اقتدار، سیاست و مدیریت مالک اشتر را در خویش جمع کرده بود. به درستی که او مجموعهای از ارزشها و باورها را در وجود خویش تجسم بخشیده و چون خورشیدی در میان دانشوران و پارسایان میدرخشید. از جمله خصلتهای کمنظیرش آن بود که در عرصهای که احساس مسؤولیت جهت حضور خود مینمود، با انرژی زیاد، دقت و تعمق و با پرهیز از هر گونه شتابزدگی و سادهانگاری ظاهر میگردید و با
ریاکاری، عوامزدگی، گوشهنشینی، بینظمی و عافیتطلبی به شدت مخالف بود. ایمان استوار و اعتقاد راسخش به او صداقت و صراحتی کمنظیر بخشیده بود.3 امام خمینی در بارهاش فرمودهاند:
«شهید هاشمینژاد که من از نزدیک با او آشنا بودم و خصال و تعهد آن شهید را لمس کرده بودم و مراتب و مجاهدت آن بر اشخاصی که او را میشناسند پوشیده نیست.»4
مقام معظم رهبری نیز او را چنین معرفی کردهاند: «هاشمینژاد از لحاظ شخصی، فرد متواضعی بود، انسانی شجاع، خوشفکر و خوشقریحه، زحمت کشیده و درس خوانده بود. صداقت و اخلاص و وفای او را همه میدانند.»5