طلبه باید همچون شکارچى هوشیار کاملاً توجهش معطوف به گفته هاى استاد باشد و به محض بیان استاد مطالب را صید نماید؛ یعنى حضور و هوشیاریش در سر درس از همه جا بیشتر باشد.
مخمورى حال و پرتى حواس با شکار مطالب سازگار نیست.
به امید نوار و دست نوشته ها نشستن تا در فرصت هاى پس از درس به کنه مطلب دست یابیم، ما را از اصل درس دور مى کند.
باید سعى کنیم درس را در همان لحظه که بیان مى شود تجزیه و تحلیل کنیم و دریابیم چه اندازه از مطالب را مى فهمیم.
باید همانجا و در جلسه ى تدریس استاد، ذهن را وادار به کاوش در مطالب نماییم.
پرواضح است که این کار به سادگى حاصل نمى شود.
حضور فعال در درس نیازمند ممارستى جدى است.
چنین نیست که اگر شخص امروز تصمیم به آن گرفت فردا بدون زحمت، بدان دست یابد.
گاه لازم است انسان چندین ماه خود را تمرین دهد؛ هرچند معمولاً پس از گذر شش ماه تلاش، حالت انسان دگرگون مى شود و ناخود آگاه نسبت به مطالب هوشیارى پیدا مى کند؛ حتى در خستگى ها و کم خوابى ها باز هم اصل توجه به درس در انسان حفظ مى شود.
ناگفته نماند که پیش مطالعه در این حضور قلب و توجه ذهن نقش اساسى را ایفا مى کند چرا که طلبه با پیش مطالعه از پیش مى داند استاد قصد دارد وارد کدام مطلب بشود، چه مى خواهد بگوید، کدام بخش ها از مطالب این درس را، خود وى، فهمیده و کدام قسمت ها مبهم باقى مانده است و نیاز به توجه ویژه دارد.
همه ى اینها در حضور قلب و تمرکز ذهن و حواس مؤثر است.