رسیدن به اجتهاد که آرزوى آسمانى هر احرام بسته ى میقات سبز و هر دلداده ى مُناى علم و حق است، چون هر اوج دیگرى خالى از جمرات بازدارنده و موانع شیطانى نیست.
و حاجى ابراهیم ترین حج زمان و زمین باید که خود را آماده ى رمى آنها نماید.
او باید در مشعر شعور و آگاهى سنگ هاى آمادگى و تلاش را برگزیند تا به هنگام رسیدن به جمرات کوچک و بزرگ، با رمى آنها، مسیر خویش را به سوى قله ى دانش الهى هموار نماید.
اولین مانع صراط اجتهاد، خود انسان است! و همو که خود طالب اجتهاد است خود، گاه سد راه مى شود - توخود حجاب خودى حافظ از میان برخیز - این حجاب و این مانع به گونه اى مختلف خود را نشان مى دهد.
اولین و ابتدایى ترین آنها عجله است.
برخى از طلاب به جهت عجله اى که دارند براى همیشه از راه مى مانند و یا راه را اشتباه مى روند.
و چون راه را اشتباه برگزیدند، با عجله اى که دارند، لحظه به لحظه از مسیر اصلى دورتر مى شوند.
براى اینکه زودتر به اجتهاد برسید، نباید تند و با عجله بخوانید، باید بیشتر زحمت بکشید.
نویسنده ى این سطور ده سال بدون تعطیل و در تمام ایام سال درس خواند.
اوایل، پنج روز اول هفته فقه و اصول و پنج شنبه و جمعه ها فلسفه و منطق(18) و در اواخر، تحصیل فلسفه به روزهاى هفته کشیده شد.
اگر طلبه اى اینگونه درس بخواند زود مجتهد مى شود.
اگر بخواهیم کارى را که باید در بیست سال انجام داد، در ده سال انجام دهیم، بدیهى است که باید دو برابر انرژى مصرف کنیم.
زمان در اینجا اصلاً اهمیت ندارد.
بسیارى از طلاب براى اینکه زودتر برسند، هرگز نرسیده اند.
در حالیکه اگر صبور بودند در زمانى معقول به هدف خویش دست پیدا مى کردند.
فرض کنید کتاب هایى را که باید در پانزده سال مى خواندیم، در ده سال خواندیم، اگر در آن ده سال درست درس نخوانده باشیم، در این پنج سال باقیمانده چه شق القمرى مى خواهیم بکنیم؟!! بسیارى از آنان که موفق بودند زود نرسیدند بلکه به موقع رسیدند.
شهید مطهرى از کودکى به تحصیل طلبگى مشغول بوده است و در سى سالگى به فضل درخور و قابل توجهى رسیده است.
حدود بیست و دو سال طلبه بوده است تا توانسته دست به تألیف آثارى ماندنى و جاوید بزند.
اگر ایشان این مسیر را در ده سال طى مى کرد اما هیچ اثرى از خود به جاى نمى گذاشت، چه فایده اى داشت؟!! کتاب هاى مرحوم مطهرى حتى کتاب هاى عمومى و غیرتخصصى ایشان حایز نکته هاى ارزشمندى براى متخصصان است، چرا که ایشان اهل عمق و تحقیق بود.
در سال هاى تحصیل همچنان که کتاب هاى تحصیلى را خوب آموخت، تعمّق و تفکر را نیز تجربه کرد.
طلبه باید بیش از آنکه دراین فکر باشد که زود به اجتهاد برسد در این اندیشه باشد که اصلاً به اجتهاد برسد! چنین نیست که همه ى طلبه ها به اجتهاد برسند.
جمعى با هم شروع مى کنند، ولى با هم به اجتهاد نمى رسند.
مرتبه ى اجتهاد مثل مدارک دانشگاهى نیست.
در دانشگاه واحدهایى را در این ترم و واحدهایى را در ترم دیگر مى گذرانید و افتان و خیزان بالاخره به لیسانس مى رسید.
ولى در حوزه نمى توان افتان و خیزان به اجتهاد رسید.
محیط حوزه با محیطهاى علمى دیگر بسیار متفاوت است.
در محیطهاى علمى معمولى بالاخره، در زمانى دور یا نزدیک، به مدارک تحصیلى نایل مى شوید؛ چه بانمره هاى پایین چه با نمره هاى بالا، تعدادى درس را در زمان بندى مشخص باید پشت سر بگذارید؛ ولى در حوزه چنین نیست.
آزادى موجود در حوزه گرچه خود مى تواند از آفات اجتهاد باشد و عده ى زیادى را که بصیرت و روش لازم را ندارند، تلف کند؛ اما براى کسانى که راهشان را یافته اند بهترین شیوه ى تحصیلى است.
از همین رو، بروز نوابغ در طول تاریخ در حوزه هاى علمیه بیش از سایر مراکز علمى بوده است.
اگر تاریخ دانشگاه در ایران را در نظر بگیریم - حدود هفتاد سال - در این مدت چند نابغه در علوم دانشگاهى پیدا شده است؟! درحالى که در همین هفتاد سال در حوزه نوابغ متعددى بروز و ظهور کرده است.
در تمام عمر دانشگاه یک نفر نیست که همانند امام باشد.
یک نفر نیست که در رشته ى تخصصى خودش همانند شهید مطهرى یا شهید صدر باشد.
حوزه بسترى است که استعدادها رشد مى کند و نبوغ ها تبلور مى یابد.
اما در این شیوه ى علمى و تحصیلى زمان و کمیت هرگز اهمیت ندارد.
ممکن است طلبه اى با بیست سال درس خارج خواندن هم مجتهد نشود.
در اینجا کیفیت مطرح است و عجله کردن و شتاب بى منطق جز کاستن از عمق تحصیل و گم کردن هدف اصلى نتیجه اى نخواهد داشت.
مانع دیگر، مانع روحى است و یکى از خطرناک ترین آنها فراموش کردن انگیزه است.
گاهى هنوز طلبه کمى از راه را نیامده این سؤال در او ایجاد مى شود که اجتهاد چه فایده اى دارد؟ این سؤال اگر آمد و در ذهن جاى خود را باز کرد، دیگر باید فاتحه ى کار را خواند، چرا که وقتى انسان کارى را مهم نداند، دنبالش نمى رود و به آن اهتمام نمى ورزد و حضور چنین طلبه اى در حوزه، اگر مضر نباشد، حضورى عبث و بى فایده خواهد بود!! اجتهاد امروز یکى از ضرورى ترین و مهم ترین نیازهاى جامعه جهانى است.
امروز در همه ى زمینه هاى علوم دینى بیش از هر زمان دیگر نیازمند مجتهدیم.
فقه، کلام، فلسفه، تفسیر و .... گسترش اطلاعات و افزایش پرسش هاى دوستان اسلام در سراسر گیتى و جدى شدن حمله ها و خدشه هاى دشمنان، این نیاز را افزون تر ساخته است.
اگر انگیزه ى اجتهاد در طلبه اى وجود دارد، باید آن را غنیمت بداند و بهاى آن را نیز بپردازد.
گاه مشکلات طبیعى، بیمارى ها، مسایل خانوادگى، فقر و .... مانع اجتهاد مى شوند.
این موانع را در نخستین بخش این جزوه تحت عنوان عوامل عدم توفیق به صورتى مشروح بیان کردیم، در اینجا نیز همان مؤلفه ها و راه هاى پیشگیرى جارى است.
مشکلات طبیعى لازمه ى حیات دنیایى است - لقد خلقنا الانسان فى کبد(19) - گاه بعضى از طلبه ها درس را رها مى کنند؛ اگر از آنها پرسیده شود چرا؟ جواب مى دهند: مشکل مالى داشتیم!! اینها گمان مى کنند دیگران مشکل مالى نداشته اند. یکى از بزرگان و دانشمندان معاصر سال ها مستأجر بود وخانه نداشت. نه تنها خانه نداشت که هزینه ى اندک تعمیر کولر خراب خانه را هم نداشت و درگرماى تابستان قم بدون وسیله ى سرد کننده به کار و تحصیل و تحقیق خویش ادامه مى داد! تعداد علمایى که داراى خدم و حشم و در ناز و نعمت بوده اند، بسیار اندک است. اکثر علما در سختى زندگى را گذرانده اند؛ حتى دانشمندانى همانند خواجه نصیر که ما فقط از وزارتش اطلاع داریم. این بزرگمرد کتاب اشارات شیخ الرئیس را در زندان شرح کرده است! زندان، یعنى جایى که انسان انگیزه ى زنده بودن را هم از دست مى دهد. اما این مردان جاودانه چنان از انگیزه اى قوى و بالا برخوردار بوده اند که در آن شرایط هم کار علمى شان تعطیل نمى شده و به قول شهید مطهرى، روح بزرگ، جسم خویش را به دنبال خود مى کشد.
در آخرین سطور این بخش، جواب سئوالى را که خود در محضر آیت اللَّه بهاءالدینى مطرح کردم، براى حسن ختام مى آورم.
ایشان فرمود: »اگر گمان مى کنید فلان اتفاق که بیفتند مشکلاتتان کمتر مى شود، اشتباه مى کنید.
دنیا جایى است که مشکلات در آن روز به روز بیشتر مى شود.
اگر مشکلى حل شد، مشکلى سخت پیدا مى شود.
آینده، مشکلات بیشتر از امروز است.
منتظر روزى که مشکل در آن وجود نداشته باشد، نباشید که هرگز پیش نخواهد آمد.
خود را براى مشکلات بیشتر درآینده آماده کنید.