مرحله بعد، مرحله دریافت علمی است که در این مرحله مفسران، ادیبان و دانشمندان علوم اسلامی با بنیان نهادن علومی چون: علم اللغه (زبانشناسی)، معانی، بیان، بدیع و... به علتیابی اعجاز قرآن پرداختهاند.
بسیاری از قرآن پژوهان متقدم، بلاغت قرآن؛ اسلوب زیبای آن، اخبار غیبی، قوانین کامل و... را نشانه «اعجاز» قرآن دانستهاند و در این زمینه کتابهای بی شماری به نگارش در آوردهاند.
به نظر سید قطب «قرآن، نه تنها در لفظ و تعبیر و اسلوب بیان معجزه است، بلکه اعجازی مطلق دارد که پژوهشگران در زمینههای مختلف مانند: جامعه شناسی، قوانین حقوقی، روانشناسی و امثال آن، به آن دست مییابند.»(6) به نظر او «کسانی که به علم بیان و نحوه آن آگاهی دارند، بیشتر از همه «اعجاز بیانی قرآن» را درک میکنند و کسانی که به مطالعه اندیشههای اجتماعی و اخلاقی و انسانی عموماً میپردازند، بیشتر از دیگران محدوده اعجاز قرآن را در این موضوعات مییابند.» (7) او میگوید: «کسانی که بلاغت زبان قرآن را درک و زیباییهای فنی و تناسب موجود در آن را احساس میکنند، پی میبرند که این تناسب خارج از توان بشری است.»(8) به نظر سید قطب، این مرحله از اعجاز را فقط علمای فن و متخصصان علوم درک میکنند. اما تلاش آنها در حد جزئی و همان نصوص مفرد باقی مانده است. او میگوید: «تلاشهایی که در تفسیر قرآن در مباحث بلاغت و اعجاز صورت گرفته همه در همان حدود عقلی، و نقد ادبی عربی قدیم متوقف شدهاند و در این حدود عقلی جزئی فروماندهاند که هر لفظی، یا هر عبارتی را به تنهایی و علی حده بررسی میکنند و جمال فنی را در آن یک عبارت تنها نشان میدهند.»(9)