معرفي محتوا

معرفی محتوا

در ابتدای بحث، آیت‏اللّه بهشتی به ذکر ارزش آزادی و نشانه‏های انسان می‏پردازد. از نگاه وی در جهان بینی اسلام، انسان، شدنی است مستمر و پویشی خودآگاه، انتخاب گر و خودساز. بر این اساس، «اصل در زندگی این انسان این است که آزاد بماند و آزادی او محدود نگردد، مگر محدودیت‏هایی که اگر رعایت نشود، به آزادی واقعی خود او یا به آزادی دیگران لطمه زند.» (ص18) این بخش به طور کامل پیش از این در مقدمه نوشته حاضر نقل شد. به هر حال در همان نخستین مرحله ورود به سخن، و در پاسخ به پرسش از نسبت انسان مسلمان و آزادی، بر این نکته تأکید و تصریح شده که نشانه و ارزش انسان و اصل در زندگیِ آدمی و نشانه پیشرفت و حیات انسان، همانا آزادی «از بردگی و بندگی و طبیعت» (ص 29) است.

این آزادی، چنان که پس از این نیز اشاره می‏شود، یک آزادی نسبی است، اما شرط اعمال و تحقق این آزادی چیست؟ پاسخ بهشتی به این پرسش، ویژگی دیگر انسان را نشانه گرفته است. از مجموع مباحث آیت‏اللّه بهشتی می‏توان از دو شرط اعمال آزادی یاد کرد: نخست، آگاهی و دانایی. به این معنا که خداوند به انسان این آزادی را داده است که در پرتو دانایی و آگاهی و در پرتو اِعمال آزادی بتواند خودش را، محیط زندگی ِ مورد تمایل و خواست خودش را، از قلمرو یک قانون بیرون بیاورد و به قلمرو قانونی که دلخواه اوست ببرد. شرط دومِ تحقق و اعمال آزادی، خلاقیت و ابتکار است. در این مؤلفه، آدمی، آزادی و اراده و توان خویش را در تسخیر طبیعت و بهره مندی از مواهب الهی می‏آزماید. (5) در واقع این آزادی و توانایی در نهاد آدمی به امانت نهاده شده است که «خودش را از حاکمیت طبیعت و قوانین طبیعی آزاد کند. یکی از مسائل، آزادی انسان است در برابر حاکمیت مطلق قوانین طبیعت» (ص 30)

براین اساس، بهشتی بر این باور است که «از دیدگاه اسلام، انسان یک موجود ممتاز و برجسته است و بزرگ ترین ویژگی او همین است که آگاهِ آزاد است. او انتخاب گری است که آزادانه و آگاهانه انتخاب می‏کند.» (ص 42)

در ادامه مباحث، بهشتی با نقد برداشتِ محدودگرایانه و بدبینانه نسبت به انسان و روشن کردن اینکه انسان گرفتار جبر اجتماعی و محیطی نیست، بر نشانه دیگرِ آزادی آدمی تأکید و تصریح می‏کند. بر این اساس معتقد است، علاوه بر اینکه انسان نباید آزادی دیگران را از آنان سلب کند، خود نیز نباید تن به ستم پذیری بدهد و آزادی خویش را از میان ببرد. به عبارت دیگر «ستم پذیری از دیدگاه اسلام همان اندازه، گناه است که، ستمگری.ای انسان، تو آزادی، به پا خیز! در برابر ستمِ طبقاتی، ستم گروهی، ستم شخصی، مقاومت کن! تو آزادی. اگر ستم پذیر شدی خود را ملامت کن.» (ص 46). در ادامه این بحث، بر ضرورت اصلاح در محیط‏های فاسد اجتماعی تصریح می‏کند. طبیعی است که این اصلاح در راستای رها ساختن انسان و تحقق و نهادینه سازی آزادی خدادادی و گریز از استبداد است. بنابراین، استبدادگریزی نیز یک اصل اساسی است.

در جلسه دوم مناظره، اهتمام آیت‏اللّه بهشتی، تبیین اصول زیربنایی آزادی است. برای این منظور وی از شش اصل یاد می‏کند که به اختصار در زیر اشاره می‏شود:

1. انسان، شدن، صیرورت، پویش و حرکتی است خودآگاه، محیط آگاه، خودساز، محیط ساز و انتخاب گر که بر اساس انتخاب آگاهانه و آزادانه اش، هم خود را می‏سازد و هم در تغییر ساختار محیط طبیعی خود، دخالت گسترده‏دارد و محیط اجتماعی خود را می‏سازد. بهشتی در سایر مباحث و آثار خود این اصل را در تعریف مفهوم آزادی نیز به کار گرفته است.

2. محیط اجتماعی، هم مخلوق و ساخته شده دست آدمی است و هم در ساختن انسان تأثیر و نقش دارد. اما در این ساختن، اصل، انسان و خودسازی درونی او است. بنابراین نقش اساسی و اصلی به خود انسان باز می‏گردد و سایر نقش‏ها مکمل‏اند.

3. براین اساس، انسان نه محکوم جبر طبیعی است و نه محکوم جبر اجتماعی و تاریخی، بلکه آدمی در برابر محدودیت‏هایی که طبیعت یا نظام اجتماعی و سیاسی برایش به وجود می‏آورد، قدرت مخالفت دارد. به باور دکتر بهشتی، این مسأله ناشی از بزرگ‏ترین نشانه انسان، یعنی آزادی و انتخاب کنندگی او است که به عنوان‏یک‏واقعیت اصیل و نه صرفایک‏حق می‏توان به آن توجه کرد.

4. در چهارمین اصل آزادی، بهشتی به مناسبات فرد و جامعه و اصالت هر کدام می‏پردازد و بر این باور است که این دو دارای مناسبات تکاملی و متقابلی هستند که البته در آن، نقش فرد به عنوان مبدأ برجسته است. در حقیقت، حرکت‏های اجتماعی را کسانی به وجود آورده‏اند که توانسته‏اند با خودسازی، دانایی و آزادی خویش را افزایش دهند و از این راه در ایجاد حرکت‏های اجتماعی نقش آفرینی کنند. بر این اساس، حرکت‏های اجتماعی هنگامی پا می‏گیرند که بر پایه خودسازی و آزادی و آگاهی صورت گیرد. اما با این حال بهشتی بر این باور است که نمی‏توان از نقش محیط و جامعه غفلت کرد. به باور ایشان، محیط اجتماعی، هم می‏تواند نقش تسهیل کننده تغییرات درونی و هم نقش دشوار کننده آن را بر عهده داشته باشد. از این رو در هدایت کلی یک جامعه به سوی رستگاری، نمی‏توان نسبت به اوضاع اجتماعی به کلی بی اعتنا بود و به سازندگیِ صرفِ درون اکتفا کرد. به دیگر سخن، خودسازی یک شرط لازم، اما ناکافی است و شعار اصیل اسلامی این است که: «هر فردی خود را بسازد و در ساختن محیط نیز نقش خود را ایفا کند تا جامعه ساخته شود.» (ص 79) این سخن بهشتی و تأکید بر درون و برون، البته ناظر به مسأله امر به معروف و نهی از منکر نیز می‏باشد که به این ترتیب نقش قابل توجهی در حرکت‏های عمومی و اجتماعی می‏یابد.

5. با توجه به اینکه بهشتی به صورت منطقی به جلو گام می‏نهد و به ویژه اینکه از نقش درون و برون در نکته چهارم سخن به میان آورده است و مقام امر به معروف و نهی از منکر را در جایگاه والایی می‏نشاند، اکنون نوبت آن است که بگوید آزادی انسان به طور طبیعی در حیات اجتماعی و سیاسی محدود می‏شود. به دیگر سخن، آزادی مطلق نیست و چنان که پیش از این اشاره شد، آزادی نسبی است.

6. ریشه محدودیت‏های قانونی آزادی از منظر بهشتی دو مسأله است: «1) اینکه آزادی یک فرد تا آنجا اعمال شود که به آزادی دیگران ضربه نزند؛ 2) آزادی‏هایی که محیط را فاسد می‏کند و زمینه‏ها را برای رشد فساد در جامعه آماده می‏کند.» (ص 79 و 80) به باور بهشتی محدودیت نخست در اسلام و لیبرالیسم مشترک است، اما محدودیت دوم مختص یک جامعه اسلامی است و ریشه در تعالیم و آموزه‏های اسلامی دارد و سلیقه‏ای هم نیست. از این رو به انسان‏ها اجازه داده نمی‏شود که مطابق میل و هوا و هوس خود و هر جور دلشان بخواهد زیست کنند. (6)

در ادامه این بحث بهشتی پرسش‏هایی را ناظر به نظام مارکسیستی طرح می‏کند که آیا در چنین نظامی مردم، گروه‏و احزاب و ادیان و مذاهب مختلف از آزادی برخوردار هستند یا خیر؟ در اینجا است که مدافعان نظام و مکتب مارکسیسم از پاسخ دادن طفره می‏روند و در برابر مطالب بهشتی که مستند به قانون اساسی برخی از این نوع نظام‏است حرفی برای گفتن ندارند. (7)

آیت‏الله بهشتی در ادامه مباحث خود و با توجه به اصول زیربنایی که برای آزادی مطرح کرده به بحث از انواع و فضاهای آزادی پرداخته است و ابعاد و قلمرو برخی از آنها را می‏گشاید. در ادامه مباحث، با ذکر اجمالی از این بحث، معرفی مباحث دکتر بهشتی را به پایان می‏برم.


(0) نظر
برچسب ها :
X