نمونه‌هايي از مصادر شيعه و سني

نمونه‌هایی از مصادر شیعه و سنی

1. طبری در تفسیر خود(10) می‌گوید: سُدّی درباره این سخن خداوند تعالی:

و من أظلم ممّن منع مساجد الله أن یذکر فیها اسمه و سعی فى خرابها.

می‌گوید: «رومیان بخت‌النصر را در تخریب بیت المقدس یاری کردند» و درباره این قول خداوند:

أولئک ماکان لهم أن یدخلوها إلاّ خائفین.(12)

آنان حق ندارند جز ترسان و لرزان در آن [مسجد] درآیند؛

گفته است: در زمین، هیچ رومی وجود ندارد مگر اینکه اگر بخواهد وارد آن شود، می‌ترسد که گردنش زده شود، و به پرداخت جزیه ترسانده شده، آنرا می‌پردازد. و درباره این آیه قرآن:

لهم فی الدّنیا خزی.(13)

در دنیا، ایشان را خواری است.

می‌گوید: اما خواری و ذلت رومیان در دنیا، هنگامی است که امام مهدی(علیه السلام) قیام نموده و «قسطنطنیه» را فتح نماید و آنها را به قتل رساند؛ این ذلت آنها در دنیاست.

همین روایت را شیخ طوسی از سدی در تفسیر التبیان(14) روایت کرده، و به آخر آن این جمله را اضافه نموده است: «و برای آنان، خواری در دنیا به این است که کشته شوند، اگر حربی باشند.»

مشابه این بیان را «سیوطی» در تفسیر درّ المنثور(15)، نقل کرده است. همچنین در کتاب العرف الوردی فی أخبار المهدی الحاوى(16) و در کتاب البرهان(17) و صاحب جریده العجائب(18)، نیز این روایت نقل شده است.

آنچه را که درباره قیمت و ارزش علمی روایت نقل شده از سدی گفتیم، در حالی‌که فقراتی را که سدّی بر زمان خودش تطبیق نموده است، رد نمودیم به این دلیل است که روایت، این نکته را آشکار می‌کند که در ذهن تابعینی مثل سدی این بوده است که پیروزی کامل مسلمین بر روم و فتح پایتخت آنان‌، که در این روایت قسطنطنیه نامیده شده، به دست مهدی موعود(علیه السلام) انجام شده و عزت مسلمین در مقابل آنها به دست ایشان تحقق خواهد یافت.

2. در کمال‌الدین(19) از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که درباره آیه:

هو الّذى أرسل رسوله بالهدی و دین الحقّ لیظهره علی الدّین کلّه و لوکره المشرکون.(20)

او کسی است که پیامبر خود را برای هدایت مردم با دینی درست و برحق، فرستاد، تا او را بر همه دین‌ها پیروز گرداند، هرچند مشرکان را خوش نیاید.

چنین فرمودند:

به خدا قسم، تأویل این آیه رخ نداده و رخ نخواهد داد تا قائم(علیه السلام) خروج نماید. پس آنگاه که خروج نماید، هیچ کافری به خدای عظیم و هیچ مشرکی به امام وجود نخواهد داشت مگر اینکه خروج آن حضرت(علیه السلام) را ناخوش دارد. حتی اگر در میان صخره‌ای مشرک یا کافری پنهان شده باشد، آن صخره ندا می‌دهد: ای مؤمن، در میان من کافری پنهان شده، مرا بشکن و او را بکش.

و بخشی از این روایت را «فرات»(21) و «عیاشی»(22) در تفاسیر خود، نقل کرده‌اند و همچنین در العدد القویه(23) و در تأویل الآیات(24) و برخی از مصادر دیگر شیعه نیز ذکر شده است.

در مجمع البیان(25) از امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت شده که پس از تلاوت این آیه فرمودند:

آیا دین اسلام بر سایر ادیان غالب شده است؟

همراهان حضرت(علیه السلام) پاسخ دادند: بلی.

ایشان فرمودند: هرگز، قسم به کسی که جانم در دست اوست، این اتفاق نمی‌افتد تا اینکه هیچ شهر و روستایی نباشد مگر اینکه در آن، هر صبح و شام، شهادت بر وحدانیت خدا و رسالت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)داده شود.

همین روایت در تأویل الآیات(26) و تفسیر صافی(27) و دیگر مصادر شیعه نیز بیان شده است.

مصادر اهل سنت، تفسیر این آیه را به نزول عیسی(علیه السلام) روایت کرده‌اند. همان‌طور که در جامع طبری(28) و سنن بیهقی(29) و الدّرالمنثور(30) ذکر شده است. شافعی، صاحب البیان(31) از سعید بن‌جبیر در تفسیر این قسمت از آیه:

لیظهره علی الدّین کلّه و لوکره المشرکون.

چنین نقل کرده است که: «او، مهدی از عترت فاطمه(س) است.» و سپس می‌افزاید:

بین این قول، و قول کسانی که می‌گویند: منظور، عیسی(علیه السلام) است؛ منافاتی وجود ندارد، زیرا همان‌طور که گفته شد، عیسی(علیه السلام) یاری دهنده امام مهدی(علیه السلام) است.

همچنین فخر رازی در تفسیر خود(32) از ابوهریره نقل می‌کند که گفت:

این وعده‌ای از جانب خداوند تعالی است که اسلام را بالاتر و برتر از جمیع ادیان قرار دهد. او سپس گفت ... و تمامیت یافتن این امر در زمان خروج عیسی(علیه السلام) است.

سدّی می‌گوید:

این امر هنگام قیام مهدی(علیه السلام) است. که هیچ کس باقی نمی‌ماند مگر اینکه اسلام آورده یا مجبور به پرداخت خراج می‌گردد.

و احادیث متواتری در نزد شیعه و سنی وجود دارد که نزول عیسی(علیه السلام) در زمان ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) خواهد بود و ایشان پشت سر امام مهدی(علیه السلام) نماز خواهد خواند.

3. همچنین مصادر فریقین در تفسیر آیه:

ولو تری إذ فزعوا فلا فوت و أخذوا من مکانٍ قریبٍ.(33)

اگر ببینی، آنگاه که سخت بترسند و رهاییشان نباشد و از مکانی نزدیک گرفتارشان سازند.

اتفاق نظر دارند که منظور آیه، «جیش خسف» است. یعنی در ابتدای ظهور، لشکری وارد مدینه منوره شده، آنگاه جهت جنگ با امام مهدی(علیه السلام)، قصد مکه مکرمه می‌کنند که خداوند متعال آنها را قبل از رسیدن به مکه، در زمین فرو می‌برد. این مطلب در تفسیر طبری(34)، و ثعلبی(35) و کتاب البداء و التاریخ(36) و عقد الدّرر(37) و تفسیر الدّر المنثور(38) نقل گردیده است.

بسیاری از مصادر شیعی نیز نظیر این تفسیر را از این آیه روایت کرده‌اند که مجال بر شمردن آنها نیست. البته قطع نظر از این آیه، روایات متواتری از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)ناظر به فرو رفتن لشکر در زمین (خسف جیش) در منابع شیعه و سنی از جمله در صحّاح سته آمده است.

4. مصادر شیعه و سنی در تفسیر آیه متعلق به نزول حضرت عیسی(علیه السلام) اتفاق نظر دارند:

و إن من أهل الکتاب إلّا لیؤمننّ به قبل موته و یوم القیامه یکون علیهم شهیداً.(39)

و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر آنکه پیش از مرگش به او ایمان آورد و عیسی در روز قیامت به ایمانشان گواهی خواهد داد.

این مطلب در تفسیر طبری(40) آمده است، و شیخ طوسی نیز تبیان41 می‌فرماید:

... گویی آیه می‌خواهد بگوید: احدی از یهود باقی نمی‌ماند، مگر اینکه قبل از موت حضرت عیسی(علیه السلام) به ایشان ایمان می‌آورد. به این صورت که با خروج امام مهدی(علیه السلام) خداوند حضرت عیسی(علیه السلام) را برای قتل دجال به سوی زمین می‌فرستد و همه مردم جهان، ملت واحد می‌شوند که همان ملت اسلام حنیف و دین ابراهیم(علیه السلام) می‌باشد.

و ابن عباس و ابومالک و حسن بصری و قتاده و ابن زید و... همین نظر را دارند و طبری نیز این قول را اختیار کرده است. و این آیه، مخصوص یهودیانی است که در آن زمان زندگی می‌کنند. و از شیعیان، علی بن ابراهیم این قول را در تفسیرش ذکر کرده است.


(0) نظر
برچسب ها :
X