پسرکم....
بدان راهى طولانى و دور و مشکل و سخت در پیش رودارى و چاره ایت نیست جز اینکه آنچه باید، طلب کنى و سبکبار باشى و سبکبال؛ که نجات از آنانى است که کوله بارشان سبک تر است و قامتشان راست تر.
بر شانه ات بار اضافى نگذار که برایت دست و پاگیر است.
اگر کسى را یافتى که بارت را با او تقسیم کنى تا برایت حمل کند و در روزگار نیاز به تو بازگرداند، تردید مکن و از اندوختن آن اجتناب کرده، بار خویش را هر چه بیشتر به او بسپار پس شاید در جستجوى چنین کسى باشید و او را نیابید(47) .
امام پس از آگاه کردن و بیم دادن از مسیر سخت آینده، راهنمایى هاى تعیین کننده اى را بیان مى کند که در مسیر جوان به سوى آسمان آخرت بسیار سودمند است: هر چه مى توان باید آلودگى به دنیا را کم تر کرد.
براى راهى طولانى، آنکه سبکبارتر است، خستگى کم تر و موفقیت بیشترى را نصیب خود خواهد کرد.
پشتت را زیر بار داشتن ها، خم مکن.
چشم به کردار دنیایى دیگران مینداز بلکه به عکس اگر بارکشى یافتى هر چه بیشتر بارت را به او بسپار تا برایت حمل کند و در هنگام نیاز به تو بر گرداند.
على در این فراز راه دیگرى را براى سبکبارى، ذلت نخواستن، نکبت نداشتن و دل کندن از زمین، فراروى جوان باز مى کند: جوانان زمان! آسمانیان زمین! اندوخته هاى خویش را که از ثروت دنیا و از مسیر صحیح به دست آورده اید، به دیگران بسپارید.
امروز که دارید و مى توانید، دیگران را هر چه بیشتر بى نیاز کنید و هرگز گمان نکنید: این شما هستید که به آنان کمک مى کنید، هرگز! این آنانند که بار سنگین شما را حمل مى کنند تا در روز نیاز و احتیاج، به شما بازگردانند! کمک هاى مالى امروز شما به نیازمندان، صدقات شما، انفاق هاى شما، همه و همه کمکى به حال خود شماست.
شما بدهکار آنان هستید نه آنان وام دار شما.
هر چه بیشتر دادید، بیشتر خود را سبک کرده اید و اگر چنین نیازمندانى یافتید،فرصت را غنیمت بشمارید، چه بسا این راه سعادت بر شما بسته شود.
به کسى که در زمان داشتنِ شما آن را به قرض مى خواهد، بسپارید تا در روز نداشتن، به شما برگرداند؛ و این فرصت غنیمت است(48) .
اموال و داشته هاى مادى ما، وبال و سنگینى و خستگى را براى ما در پى دارد، باید هر چه بیشتر آن را به دیگران سپرد تا در روز نیاز، روز قیامت، روز تنگدستى که هر چه آورده باشیم بازهم نیاز خواهیم داشت، به ما باز گردانده شود.
على در جایى دیگر در وصف کسانى که از جنس آسمان اند و در زمین میهمان، تعابیر زیبایى دارد: اینان طایفه اى از اهل دنیا هستند که از اهل دنیا نیستند! در زمین اند اما از زمین نیستند! با بصیرت و آگاهى عمل مى کنند و از آنچه زشت مى شمارند، پرهیز مى نمایند(49) .
اینان ظاهراً مثل بقیه اند.
در دنیا زندگى مى کنند اما جنسشان با اهل دنیا تفاوت دارد.
اینان آسمانى اند.
بابصیرتند و از روى آگاهى عمل مى کنند.
اینان دنیا را نمى بینند.
افق نگاهشان آسمان ها را در مى نوردد و عملشان نیز چون خودشان آسمانى است.
اینها همانند همه ى زمینیان تلاش مى کنند اما دلى به آن نمى بندند، کار مى کنند اما اعتمادشان به کارشان نیست.
تکیه بر خدا دارند و همه چیز را از او مى دانند و مى بینند.