در مقابل این دسته که آسمانى هستند و زندانى زمین، امام حال عده اى دیگر را نیز بازگو مى کند که آسمان در اختیارشان است و خود نمى دانند و همه ى آسمان را به مشتى خاک خرابه مى فروشند.
اینان در کلام امام چنین تصویر مى شوند: مثال کسانى که مغرور به این دنیا شده اند، مثل کسانى است که مى خواهند از سرزمینى آباد به دیارى خراب منتقل شوند.
پس براى اینها هیچ چیزى بدتر از ترک دنیا و رفتن به سوى آخرت و جایى که آنان را خواهند برد، نیست(44) .
کلمات على در ضمن سادگى و زیبایى، عمیق و قابل توجه اند.
على دنیاخواهان را مغرور به دنیا معرفى مى کند، کسانى که فریفته ى دنیا شده اند، فریب دنیا را خورده اند، نه اینکه دنیا مال آنان شده است و صاحب دنیا شده اند.
چرا که دنیا قابل تصاحب نیست.
دنیا حقیقت ندارد، دنیا - به تعبیر قرآن(45) - سراب است.
انسان تشنه است، واقعاً تشنه است و به دنبال آب.
جستجو مى کند که آب بیابد و عطش خود را برطرف کند و دنیا سراب است، آب نماست.
انسان تشنه به گمان اینکه آنچه در دوردست خود را نشان مى دهد، آب است، براى رفع تشنگى به سوى آن مى رود، اما هر چه مى رود، آن آب دورتر مى شود و یا در جهات دیگر خود را مى نماید.
به دنبال آن مى رود.
باز در سوى دیگر شکل آب تصویر مى شود و این دویدن ها ادامه مى یابد تا عمر به پایان رسد و عطش همچنان باقى است.
امامان دیگر نیز در این مورد بسیار گفته اند.
فرموده اند: دنیا همانند سایه است.
چون به دنبالش بروى از تو مى گذرد و چون از او بگریزى، دنبالت خواهد آمد.
کسانى که اهل آخرتند، دنیا به طرف آنان مى آید و آنان بى نیاز از آنند؛ اما اهل دنیا به دنبال آنند و در پایان عمر هنوز از آنچه به دست آورده اند، خشنود نیستند و آن را خواسته ى اصلى خود نمى دانند.
از کسانى که روحیه ى دنیادارى و دنیاخواهى دارند و عمرى را پشت سر گذارده اند، سئوال کنید: آیا در نوجوانى و جوانى آرزویى داشتى که به آن برسى؟ و اگر رسیدى، آیا احساس کامیابى کرده اى؟ قطعاً جواب خواهید شنید: رسیده ایم ولى احساس کرده ایم این که آرزویى نبود، این خواسته ى ما نبود.
آرز و خواسته ى ما داشتن بیشترى بود که هنوز هم به آن دست نیافته ایم.
این معناى غرور است که امام در مورد آنان به کار مى برد و ادامه مى دهد: مثل آنان مثل کسانى است که مى خواهند از خانه اى آباد به خانه اى خراب بروند ، اینها دنیاشان را آباد کرده اند و آخرتشان را خراب.
گرچه آبادانى دنیاشان نیز برایشان کافى نیست و هرچه ساخته اند، هنوز کفایتشان نمى کند و هر چه دویده اند، هنوز نرسیده اند.