در پاسخ گوییم سلسله اسباب و مسببات و ارتباط معلولات به علل آنها را منکر نیستیم و مىگوییم خراب شدن بناها از سیلاب است و آن بارانى است که از ابر ریزش کرده و ابر هم بخارهایى است که از دریاها به سبب تابش حرارت آفتاب برخاسته یا مثلاً پیدایش میوه از درخت است و درخت هم از تخمى که در زمین افشانده شده وآب به آن رسیده حاصل شده و نیز پیدایش حیوان از نطفه مىباشد و نطفه هم از جفت شدن نر با ماده پدید آمده و هکذا لکن کلام در پیدایش اسباب و ظهور خاصیت و اثر آنهاست و گوییم چنانى که به حکم قطعى عقلى اصل هستى هر سببى از خودش نیست و از آفریده شده اى مانند خودش هم هست نشده بلکه خداى جهان آفرین او را آفریده همچنین خاصیت و سببیت او هم از خودش نیست و خداى مسبب الاسباب آن را سبب پیدایش چیز دیگر قرار داده و مربى و مدبر در تمام اجزاء هستى اوست و لاغیر و شریکى براى او نیست (و این مطلب در بحث توحید افعالى از کتاب قلب سلیم به تفصیل نوشته شده است) مثلاً چنانى که اصل پیدایش آب از خداست تبدیل آن به بخار هنگام تابش آفتاب و به صورت ابر درآمدن بخار و سپس ریزش باران از آن تماما به تدبیر و اذن خداست که در هرجا و هر اندازه که مشیت و حکمت او اقتضا کند مىریزد و نیز سیلاب شدنش و خرابى رساندنش هم وابسته به اذن و مشیت اوست.
و نیز چنانى که پیدایش بخارها در جوف زمین از خداى زمین آفرین است قدرت آن به طورى که زمین به این سنگینى را مىلرزاند کما و کیفا یعنى اندازه لرزش و آثار آن همه از خداوند مىباشد چه زمین لرزه هایى که در بیابانها واقع مىشود و هیچ زیانى به بشر نمى رسد و چه زلزله هاى شدیدى که در آبادیها پدید مىآید و خشتى از دیوارى نمى افتد و گاهى هم که حکمت و مشیت اقتضا کند، بنیانهاى محکم را از بیخ و بن خراب کرده و آن را زیر و زبر مىکند و بشر را بیچاره و درمانده مىنماید: «هیچ مصیبت و بلایى نرسد در زمین و نه در نفسهاى خودتان مگر اینکه در لوح محفوظ ثبت شده است پیش از آنکه آن را بیافرینیم»(51).