93- كرامت ابوالفضل و شفاى مسلول

93- کرامت ابوالفضل و شفاى مسلول

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

و نیز جناب مولوى مزبور نقل کرد که برادرم محمد اسحاق در بچگى مسلول شد و از درمان ناامید گردیدیم. پدرم او را به کربلا برد و در حرم حضرت اباالفضل علیه السّلام او را به ضریح مقدس بست و از آن بزرگوار خواست که از خداوند شفاء یا مرگ او را بخواهد. بچه را بست و خود در رواق مشغول نماز شد، هنگامى که برگشت نزد بچه، گفت بابا گرسنه ام. به صورتش نگاه کرد دید رخسارش تغییر کرده و شفا یافته است، او را بیرون آورد و فرداى آن روز انار خواست و هشت دانه انار ویک قرص نان بزرگ خورد و اصلاً از آن مرض خبرى نشد و اکنون ساکن نجف و در حضرت حمزه مشغول خبازى است.

بنده در سفرى که براى زیارت حضرت حمزه مشرف شدم به اتفاق جناب مولوى، محمد اسحاق مزبور را ملاقات کردم و آثار ورع و صلاح و سداد از او آشکار بود.


(0) نظر
برچسب ها :
X