بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
جناب آقاى سید ضیاءالدین تقوى - که چند سال است از شیراز به تهران مهاجرت نموده و آنجا مقیم شده اند - نقل فرمودند که روزى در منزل مرحوم آقاى شرفه (در آن زمان مرحوم سید شرفه بزرگ منبریهاى شیراز بود) میهمان بودم و همانجا در خواب قیلوله (پیش از ظهر) دیدم آیت اللّه آقا سید على مجتهد کازرونى در حمام است و خوابیده و کیسه کش مشغول کیسه کشیدن بر بدن شریف اوست و متصل چرکهاى بسیارى از بدنش خارج مىشود به طورى که موجب تعجب و حیرت من شد که این چرکها کجا بوده
چون بیدار شدم به مرحوم شرفه خوابم را گفتم ایشان سخت متاءثر شد و گفت مردن آقا سید على نزدیک است و افسوس که چنین گوهرى بزودى از کف ما مىرود.
از منزل آقاى شرفه بیرون آمدم و از حال آقاى آسید على بى خبر بودم پس از اهل اطلاع جویاى حالش شدم گفتند حالش سخت است و بالا خره عصر همان روز از دنیا رفت و معلوم شد خواب من هنگام سکرات مرگ ایشان بوده است.
رؤیاى صادقانه اى که اضغاث احلام نباشد آن است که در خواب به واسطه اینکه از عالم ماده تا اندازه اى بریده شده به عالم ملکوت متصل مىشود و حقایق امور را غالبا به صور مناسب آن درک مىکند و چون حقیقت مرگ براى مؤمن تخلیص و نجات از کثافات ماده و آزادى از آفات و قیود طبیعت است و جناب سید مرحوم در حال سکرات بوده، حقیقت این حال خلاصى او از انواع آلودگیهاى عالم طبیعت است آقاى تقوى ایشان را در حمام دیده که مشغول تنظیف او هستند.
در جلد 3 بحار روایت کرده که امام دهم حضرت على بن محمدالهادى علیه السلام بر یکى از اصحابشان که در مرض موت بود وارد شدند، محتضر گریان و از مرگ سخت هراسان بود، امام علیه السلام به او فرمود بنده خدا! از مرگ ترسناکى چون آن را نمى شناسى آیا مىبینى هرگاه بدنت چرک و کثیف شود به طورى که از زیادى کثافت آن سخت ناراحت باشى و در بدنت قرحه ها و جرب پیدا شود و بدانى اگر حمام روى و خود را در آن شستشو کنى تمام آنها برطرف مىشود و راحت مىشوى آیا از رفتن به حمام کراهت دارى و نمى خواهى در این حال به حمام روى گفت بلى اى پسر پیغمبر صلّى الله علیه وآله فرمود: این مرگ به منزله حمام است و آن آخر منزلى است که در آن از تمام آلودگیها پاک مىشوى و چون از آن گذشتى از هر غصه و ناراحتى نجات یافته اى و به هر سرورى و خوشى رسیده اى، پس آن مرد آرام گرفت و خوش شد و تسلیم مرگ گردید پس چشمان خود را بر هم گذاشت و از دنیا رفت.