بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
جناب حاج شیخ محمد باقر شیخ الاسلام - اعلى اللّه مقامه - که داستان 37 و 38 از ایشان نقل گردید فرمودند هنگامى که مرحوم حاج قوام الملک شیرازى مشغول ساختمان حسینیه بود، سنگهاى آن را به یک نفر سید حجار که در آن زمان استاد حجارهاى شیراز بود، کنترات داده بود و آن سید در این معامله دچار زیان سختى شد به طورى که مبلغ سیصد تومان مدیون گردید و البته این مبلغ در آن زمان زیاد بود، خلاصه پریشان حال و بیچاره شد.
شب جمعه نماز جعفر طیار را مىخواند و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را براى گشایش کارش به درگاه الهى وسیله قرار مىدهد و همچنین شب جمعه دوم تا شب جمعه سوم حضرت امیر علیه السلام به او مىفرمایند فردا برو نزد حاج قوام که به او حواله کردیم. چون بیدار مىشود متحیر مىشود چگونه به حاج قوام حرف بزنم در حالى که نشانه اى ندارم شاید مرا تکذیب کند.
بالاخره در حسینیه مىآید و گوشه اى با هم و غم مىنشیند و ناگاه مىبیند حاج قوام با فراشها و ملازمانش آمدند در حالى که آمدنش در چنان موقعى غیر منتظره بود. همینطور نزدیک مىآید تا برابر سید حجار مىرسد، مىگوید مرا به تو کارى است بیا منزل. وقتى که حاج قوام به منزلش برمى گردد سید مىآید و ملازمان با کمال احترام او را نزد حاج قوام حاضر مىکنند.
چون وارد مىشود و سلام مىکند حاج قوام بدون پرسش از حالش بلافاصله سه کیسه که در هر یک یکصد اشرفى یک تومانى بود تقدیمش مىکند و مىگوید بدهى خودت را بپرداز و دیگر حرفى نمى زند.
از این داستان دانسته مىشود که متمکنین سابق در کارهاى خیر تا چه حد داراى صدق و اخلاص بودند تا اندازه اى که مورد عنایت و التفات بزرگان دین قرار مىگرفتند و همراه خود مىبردند و در این دوره اولاد ثروتمندان غالبا در فکر زیاد کردن ثروت خود هستند وتوفیق صرف کردن درامور خیریه نصیب آنها نیست. و ثانیا هرگاه مختصرى از دارائى خود را صرف خیرى کنند نوعا از صدق و اخلاص محرومند و به خیال مدح خلق و ستایش دیگران، کار خیرى انجام مىدهند و چون براى خدا خالص نیست نتیجه باقى هم براى آنها نخواهد داشت و بحث در اطراف ریا کردن در اعمال خیر که سبب بطلان عمل مىشوددر رساله گناهان کبیره مفصلا ذکر شده خداوند ثروتمندان ما را موفق بدارد که از اندوخته خود نتیجه بگیرند واز آنچه جمع آورى کرده اند بهره هاى باقى ببرند:
مال را کز بهر حق باشى حمول نعم مال صالح گفتش رسول
نعم مال صالح گفتش رسول نعم مال صالح گفتش رسول