54- رؤياى صادقانه

54- رؤیاى صادقانه

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

مؤمن متقى «ملا على کازرونى» ساکن کویت که یکى از نیکان بود و خوابهاى صحیح و مکاشفات درستى داشت و در سفر حج ملاقات و مصاحبت او نصیب بنده شده بود، نقل کرد که شبى در عالم رؤیا بستان وسیعى که چشم، آخرش را نمى دید مشاهده کردم و در وسط آن قصر باشکوه و عظمتى دیدم و در حیرت بودم که از آن کیست، از یکى از دربانان پرسیدم گفت این قصر متعلق به «حبیب نجار شیرازى» است.

من او را مىشناختم و با او رفاقت داشتم و در آن حال، غبطه مقام او را مىخوردم پس ناگاه صاعقه اى از آسمان بر آن افتاد و یک مرتبه تمام آن قصر و بستان آتش گرفت و از بین رفت مثل اینکه نبود. از وحشت و شدت هول آن منظره، بیدار شدم دانستم که گناهى از او سر زده که موجب محو مقام او شده است.

فردا به ملاقاتش رفتم و گفتم شب گذشته چه عملى از تو سر زده گفت هیچ، او را قسم دادم و گفتم رازى است که باید کشف شود، گفت شب گذشته در فلان ساعت با مادرم گفتگویم شد و بالاخره کار به زدنش کشید، پس خواب خود را برایش نقل کردم و گفتم به مادرت اذیت کردى و چنین مقامى را از دست دادى.

مستفاد از روایات و آیات آن است که بعضى از گناهان کبیره حبط کننده و از بین برنده اعمال صالحه و کردارهاى نیک است چنانچه در «عدة الداعى» است که رسول خدا6 فرمود: «هرکس یک مرتبه بگوید: لااِلهَ اِلا اللَّهُ درختى در بهشت برایش غرس مىشود

شخصى گفت یا رسول اللّه! پس ما در بهشت درخت بسیارى داریم.

حضرت فرمود: «بترس از اینکه آتشى بفرستى و آنها را آتش بزنى».

از این قسم گناه کبیره است حقوق والدین یعنى اذیت کردن و آزار رسانیدن به پدر یا مادر و در رساله گناهان کبیره این مطلب مفصلا یادآورى شده به آنجا مراجعه شود.


(1) نظر
برچسب ها :
X