52- رؤياى صادقانه

52- رؤیاى صادقانه

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

صاحب مقام یقین و مخلص در ولایت اهل بیت طاهرین: مرحوم حاج شیخ محمد شفیع جمى که داستان 41 از ایشان نقل گردید فرمود: سالى عید غدیر نجف اشرف مشرف بودم و پس از زیارت به سمت بلد خود (جم) مراجعت کردم و ایام عاشورا در حسینیه اقامه مجلس تعزیه دارى حضرت سیدالشهداء علیه السلام نمودم و روز عاشورا سخت مشتاق زیارت آن بزرگوار شدم و از آن حضرت در رسیدن به این آرزو استمداد نمودم و از حیث اسباب، عادتا محال به نظر مىآمد.

همان شب در عالم رؤیا جمال مبارک حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت سیدالشهداء را زیارت کردم حضرت امیر علیه السلام به فرزند خود فرمود چرا حواله محمد شفیع را نمى دهى فرمود همراه آورده ام پس ورقه اى به من مرحمت فرمود که در آن دو سطر از نور نوشته بود و از هر دو طرف هم مساوى بود. چون نظر کردم دیدم دو شعر است که نوشته شده و با اینکه اهل شعر نبودم به یک نظر از حفظم شد:

 

  • از مخلصان درگه آن شاه لوکشف توفیق شد رفیق رود سوى کربلا با آنکه اندکى است که برگشته از نجف

  • اسمش محمد است و شفیع از ره شرف با آنکه اندکى است که برگشته از نجف با آنکه اندکى است که برگشته از نجف

فرمود چون بیدار شدم با کمال بهجت و یقین به روا شدن حاجت بودم و بحمداللّه در همان روز وسایل حرکت میسر شد و به سمت کربلا حرکت کرده و به آن آستان قدس مشرف شدم.

مرحوم حاج شیخ محمد شفیع، قریب سى سال با بنده رفاقت داشت و چند مرتبه حج و زیارت عتبات با مصاحبت ایشان نصیب شد عالمى عامل و مروجى مخلص و مردى خلیق و محبى صادق بود. در هر شهرى که مىرسید با اخیار آن شهر آمیزش داشت و در هر مجلسى که بود اهل آن مجلس را به یاد خدا و آل محمد6 مىانداخت و از ذکر مناقب آن بزرگواران و مسالب اعداى آنها خوددارى نداشت و در ملکات فاضله خصوصا تواضع و حیا و ادب و محبت به بندگان خدا و سخاوت و خیرخواهى خلق به راستى کم نظیر بود، اَعْلَى اللَّهُ مَقامَهُ وَحَشَرَهُاللَّهُ مَعَ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ صَلَواتُاللَّهُ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ.


(2) نظر
برچسب ها :
X