تواضع و فروتنى بر خلاف تصور متکبران نه تنها سبب کوچک شدن انسان نمى شود بلکه بر قدر و منزلت وى نیز مى افزاید و موجب رفعت و بلندى مقام وى مى گردد. انسان متواضع همچون زمین فروافتاده اى است که قطرات باران از هرسو بدان جا سرازیر مى شود و آن را حاصلخیز و پرثمر مى سازد. کسى که از تواضع سرباز مى زند به سان زمین مرتفع و بلندى است که از دربرگرفتن برکات آب باران محروم است. امیرالمؤمنین على(ع) فرماید:
(المتواضع کالوهدة یجتمع فیها قطرها و قطر غیرها والمتکبر کالرَّبوَةِ لایقرُّ علیها قطرها ولاقطر غیرها.1)
فروتن مانند زمین فرورفته اى است که قطره هاى باران از هرسو در آن گرد مى آیند و متکبر چونان زمین مرتفع و بلندى است که قطره اى باران بر آن نمى ماند.
افتادگى آموز اگر طالب فیضى هرگز نخورد آب زمینى که بلنداست چنین است که طالبان فیض همواره رفعت و بلندى را در کوچکى و افتادگى مى جسته اند و همچون قطره ناچیز باران خود را در دریاى بى کران انسانها کوچک مى دیده اند تا درخور رسیدن به مقامات عالى و کمالات انسانى شوند. از کوبیدن (در نیستى2) و (خردى) بزرگى یابند و افسر کرامت بر سرنهند. برخى به گمان این که تواضع شخصیت آنان را کوچک مى کند و از قدر و منزلت و جاه و جلال آنان مى کاهد از فروتنى دریغ مى ورزند و براى فرونشاندن میل نفسانى خویش خودنمایى متکبرانه رفتار مى کنند. غافل از این که شخصیت تصنعى و کاذب چیزى جز وهم و خیال نیست و پایه آن بسیار پوچ و سست است. خوى نرم و رفتار متواضعانه نه تنها ذرّه اى از بزرگى و منزلت آنان نمى کاهد بلکه حرمت و نفوذى طبیعى به انسان مى بخشد و جامه وقار و ابهت براو مى پوشاند:
(التواضع یکسوک المهابة3)
اساساً راز و رمز بزرگى و عظمت در فروتنى است. کسى که خود را چون شبنمى برخاک افکند رفعت و بزرگى مى یابد:
چو خواهى که در قدر والا رسى در این حضرت آنان گرفتند صدر چو سیل اندر آمد به هول و نهیب چوشبنم بیفتاد مسکین و خرد به مهر آسمانش به عیوق برد4
زیک شب تواضع به بالارسى که خود را فـروتر نهادند قـدر فتاد از بلندى به سر در نشیب به مهر آسمانش به عیوق برد4 به مهر آسمانش به عیوق برد4
تواضع مقام انسان را در نزد خداوند بالا مى برد و مردم در او به دیده عظمت و بزرگى مى نگرند چنانکه در حدیثى از پیامبر اسلام(ص) مى خوانیم:
(من تواضع للّه رفعه اللّه. فهو فی نفسه ضعیف وفی أعین الناس عظیم. ومن تکبر وضعه اللّه فهو فی أعین الناس صغیر وفی نفسه کبیر حتى لهو أهون علیهم من کلبٍ اَوْ خنزیر5)
کسى که براى خدا فروتنى کند خداوند او را بلند مرتبه گرداند. او در پیش خود ناتوان و در دیدگان مردم بزرگ و ارجمند است و کسى که بزرگى ورزد خدا او را پست و حقیر سازد. او خویش را بزرگ مى پندارد ولى در نظر مردم کوچک و بى مقدار است به گونه اى که حتى او را از سگ و یا خوک هم پست تر مى شمارند. [یعنى طبیعت انسانها به گونه اى است که از افراد متکبر منزجرند و از چنین رفتارى نفرت دارند.].
و در حدیث دیگرى مى فرماید:
(و انّ التواضع یزید صاحبه رفعة فتواضعوا یرفعکم اللّه6)
فروتنى بربلندى مقام آدمى مى افزاید پس تواضع کنید تا خداوند به شما رفعت دهد.
همان طور که تواضع سبب عظمت بزرگى و شخصیت انسان در میان مردم و گرانقدرى وى نزد خداوند مى گردد تکبر وسیله حقارت و خوارى انسان مى شود. امیرالمؤمنین(ع) در خطبه قاصعه سبب محرومیت و دورى شیطان از رحمت خدا را تکبر و گردن فرازى وى مى داند:
(اَلاترون کیف صغّره اللّه بتکبره ووضعه بترفّعه7)
آیا نمى بینید چگونه خداوند او [ابلیس] را به سبب تکبرش کوچک و خوار نمود و به خاطر بلند پروازى پست.
بروز و ظهور صفاتى مانند: تکبر ریشه در شخصیت و زوایاى روحى و روانى انسانها دارد.کمبود شخصیت عقده حقارت عقب ماندگى خود کم بینى سرخوردگیهاى اجتماعى شکست در عرصه هاى علمى و سیاسى و... به صورت خود بزرگ نمایى و رفتارهاى متکبرانه خود را نشان مى دهد. از این روى توجه به جنبه هاى روانى و روحى تکبر و ریشه یابى موجبات آن اهمیت ویژه اى دارد. زیرا انسان پرظرفیت و با شخصیت نیازى به تظاهر فخرفروشى و... ندارد و به طور طبیعى از این حالت متنفر است.