اسلام در برنامه ها و تعالیم بر آن است که : جمع اندیشى و جمع زیستى سازگار و با هدف را در پیروان خویش ایجاد و تقویت کند به گونه اى که مردمان را[ عیال خدا] بیند. در جهان بینى اسلام از یک طرف مساله خدمت به خلق مقدمه قرب الهى و نوعى عبادت تلقى شده است واز دیگر سوى به هراندازه که انسان در بعد شناخت و معرفت حق تعالى رشد و تکامل پیدا کند در خدمت به مردم بیشتر عشق مى ورزد زیرا شیفته حق خدمت به خلق را جداى از بندگى خالق نمى بیند به همین جهت در انسانهاى متعاى و فرزانه و آشنایان به جهان بینى اسلامى حس نوعدوستى و خدمت به خلق و جامعه بیشتر به چشم مى خورد.
پیامبراکرم[ ص] سودمندى و خدمت به مردم را در کنارایمان به خداوند معیار و ملاک ارزشمندى انسان دانسته و مى فرماید:
خصلتان لیس فوقهما من البر شى ء:الایمان بالله والنفع لعبادات الله 3 ... .
ایمان به خدا و نفع رساندن به بندگان او دو خصلت نیک است که برتر از آن چیزى نیست .
ازاین بیان استفاده مى شود که اگر عشق و سوز به مردم که نمودار محبت به پروردگاراست بر روح آدمى حاکم گردد و باایمان واعتقاد به خداوند درآمیزد انسانى خدمتگزار و پرتلاش مى سازد که هیچ گاه از خدمت به دیگران غفلت نمى ورزد که بفرموده رسول خدا[ ص] مسلمانى غیر از خدمت به برادران مسلم واهتمام در رفع مشکلات آنان نیست :
من اصبح ولم یهتم بامورالمسلمین فلیس بمسلم 4 .
در برخى از روایات خدمتگزارى یک از ویژگیها و مشخصه هاى اصلى مومنان دانسته شده است : یکى از راویان مى گوید:ازامام صادق[ ع] شنیدم که فرمود:
المومنون خدم بعضهم لبعض . قلت : و کیف یکون خدما بعضهم لبعض ؟ قال : یفید بعضهم یعضا 5 .
امام صادق[ ع] فرمود: مومنان خدمتگزار یکدیگرند. گفتم چگونه ؟ فرمود: به یکدیگر فایده و سود مى رسانند.
اینها و صدها نمونه دیگراز تعالیم دینى دراین زمینه نشاندهنده پیوندى تنگانگ بین ایمان و خدمتگزارى است .
آنان که خود را مومن مى پندارند و به پندار خود براى قرب به خدا عزلت مى گزینند واز مسوولیتهاى اجتماعى روى بر مى تابانند با روح تعالیم اسلام بیگانه و در پیشگاه حق عذرى نخواهند داشت .
امام خمینى رحمه الله علیه که خوداسوه ایمان به خدا و خدمت به خلق بود در دستورالعملى به فرزندشان چنین مى نگارند:
[پسرم !... آنچه گفتم بدان معنى نیست که خود رااز خدمت به جامعه کنار کشى و گوشه گیر و کل بر خلق الله باشى که این از صفات جاهلان متنسک است یا درویشان دکان دار... پسرم !از زیر بار مسؤولیت انسانى که خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است شانه خالى مکن که تاخت و تاز شیطان دراین میدان کمتراز تاخت و تاز در بین مسؤولین و دست اندکاران نیست] 6 .