خدمتگزارى مفهوم وسیع و گسترده اى دارد.این واژه تمام فعالیتهاى مثبت و مفیدانسانها را در زمینه هاى :اجتماعى اقتصادى سیاسى فرهنگى و معنوى شامل مى شود.این نکته را یادآور مى شویم که : [خدمتگزارى] غیراز[ انجام وظیفه] است . براى روشنى و وضوح معناى خدمتگزارى لازم است مرزاین دو مشخص شود.
کسى که مسؤولیتى بر دوش دارد چه در بعد معنوى و چه در بعد مادى و درازاى کار مزد دریافت مى کند خدمتگزار نیست گر چه نتیجه تلاش او در راستاى خدمت به خلق قرار مى گیرد. خدمتگزار واژه اى است که با چگونگى عمل و نیت فردارتباط دارد.
البته اگر شخصى در انجام وظیفه اش کوتاهى نکرد و آن را به بهترین وجه انجام داد و علاوه هم و غم خویش را در رفع نارسائیهاى زندگى مردم قرار داد و تابع یکسرى مقررات خشک و دست و پاگیرادارى نبود نام خدمتگزار بر او زیبنده و شایسته خواهد بود بنابراین هر خدمتگزار مالا به جامعه خدمت مى کند ولى هر خدمتى خدمتگزارى نیست . 2
معلمى که علاوه برانجام دقیق وظایف براى رشد و شکوفایى شاگردان دل مى سوزاند عالمى که علاوه بر تبیین احکام دین درامور خیر و مسائل زندگى مردم پیشگام است و با مبارزات و فداکاریهایش از لذتهاى زندگى چشم مى پوشد متمکنى که علاوه برانجان وظایف شرعى بااموال و دارائیش بانى مراکز سودمند مى گردد و به نیازمندان امداد مى رساند و بالاخره آن رزمند بسیجى که از ناموس وارزشهاى دینى عاشقانه به دفاع بر مى خیزد همه از نمونه هاى بارز خدمتگزارى بیشمارند. بدینسان مى یابیم که در مفهوم خدمتگزارى گذشت فداکارى ایثار تحمل سختى و ناگوارى واحساس هبستگى به همنوعان نهفته است .
با توجه به وصعت و گستردگى معناى خدمتگزارى مى توان آن را به دو بخش عمده تقسیم کرد:
1. خدمتهاى مادى .
2. خدمتهاى معنوى .
تاسیس مدارس و موسسات مراکزامداد تلاشهایى از قبیل : امدادرسانى ساختن مدرسه دانشگاه مسجد پاک ورزشگاه و...از مقوله خدمات مادى است .
خدماتى مانند: تعلیم ارشاد پاسدارى از عقیده واخلاق مردم تبلیغ ازارزشهاى دینى ستیز با متجاوزان کوشش در راه استقلال و عزت و بالاخره فداکارى و فدا شدن در راه ایمان و عقیده از جمله خدمتهاى معنوى شمرده مى شوند.
اینک که مقصود مااز به کار بردن واژه خدمتگزارى دراین مقاله بیان شد اشارتى خواهیم داشت به ارزش واهمیت خدمتگزارى و برخى از جوله هاى آن .