آنچه گذشت همه ظواهر کار تحصیل بود.
موفقیت در علم، باطن پنهانى هم دارد که بسیار با اهمیت تر از ظاهر آن است. انسان به جز طى مراحل گذشته باید لیاقت و اخلاصش را به ساحت ربوبى اثبات کند تا توفیق الهى که باطن موفقیت در علم است، رفیقش شود و در این صورت است که همه ى آن زحمات و تلاش ها نتیجه خواهد داد. توفیق الهى عواملى دارد که یکى از آنها دعاى پدر و مادر و رضایت آنها است. این عامل بسیار تأثیر گذار است. دیگرى دورى از رنجاندن و آزار دیگران است. رنجاندن افراد از پدر و مادر و همسر و همسایه تا استاد و هم مباحث و ... شاید چندان بزرگ به نظر نرسد، اما اگر قدم در راه داشته باشید و همراه با نور معنوى و با بصیرت حرکت کنید، خواهید دید که چیزهاى کوچک، گاه تأثیرات غیر قابل باورى در زندگى انسان مى گذارد. گاه نگاهى تحقیرآمیز، دلى را مى شکند و از آهى، کوهى در راهى پدید مى آید و شخص در عین تلاش فراوان، پیشرفتى نمى کند! عامل دیگر توفیق، اجتناب از معاصى است، وقتى فرصت گناهى پیدا مى شود، اگر بنده براى خدا ترک آن معصیت کند، ابواب خاص رحمت الهى بر او باز مى شود و زحمت اندک او ثمر فراوان مى دهد.
پرواضح است آخرین و بالاترین مرحله ى اخلاص، توکل به ذات هستى بخش، امیدوار بودن به او و ناامید بودن از همه ى مخلوقات است که کلید اصلى موفقیت و رمز پیروزى است.
طلبه اگر باور کرد، خدا کار او را اداره مى کند و با عمل خود این اعتقاد را به اثبات رساند، به چشم خود خواهد دید که چگونه خدا امور مختلف و حتى کوچک او را به گونه اى باورنکردنى اصلاح مى کند و او را به آنچه باید، مى رساند.
اگر زندگى بزرگان حوزه را مرورى کنیم افزون بر تلاش گسترده و زحمت خستگى ناپذیر، آنچه در سراسر حیات آنها مشهود است، اخلاص در راه خدا و توکل بر اوست و همین عامل به کوشش هاى آنها اثر بخشیده و هر یک را گوهرى تابناک در تاریخ بشریت گردانده است.