مراجعه به قسمتهای پیشین بحث نشان میدهد روش کلی ما در شرح و تفسیر آیات سوره نور به این گونه است که به ترتیب آیات سوره، یک یا دو یا سه آیه را که از نظر موضوع با هم تناسب دارند، موضوع بحث قرار داده و پس از «شرح کلی» به تبیین و ارائه «نکات ادبی» آن میپردازیم. سپس به «شرح تفصیلی» فرازهای آیه یا آیات مورد بحث میپردازیم. و در پایان برخی «روایات» را در شأن نزول آیه یا متناسب با موضوعات بحث بازگو میکنیم. «شرح کلی» اجمالی و «نکات ادبی» دو آیه مورد بحث، به تفصیل در قسمت پانزدهم آمده است. همچنان که «شرح تفصیلی» آیه نخست و فراز «و قُلْ للمؤمنات یَغْضُضْنَ مِنْ أبْصارِهنَّ و یَحْفَظْنَ فُروجَهُنَّ» به همراه روایات مربوط به آن نیز در قسمت قبل آمده است. بویژه بحث «نکات ادبی» دو آیه موضوع بحث، که گفتههای قابل توجهی را به خود اختصاص داده است و طبعا فرصتی برای دوبارهگویی آنها نیست. از اینرو، آنچه در این قسمت میآید «شرح کلی» و «شرح تفصیلی» ادامه بخشی از آیه دوم و روایات مربوط به آن است که در واقع در جهت تکمیل قسمت قبل میباشد. پیوستگی بحث از یک سو و طولانی بودن آن از سوی دیگر، چارهای جز ارائه آن در سه قسمت باقی نمیگذاشت، اما سه قسمتی که فقط سه سال، یعنی 36 شماره مجله میان قسمت اول و دوم آن فاصله افتاد! امید میرود این توضیح مبسوط، چارهساز بخشی از تقصیر در تأخیر باشد.
* * *
شرح کلی:
در دومین آیه مورد بحث، پیامبر(ص) مأموریت مییابد به زنان مسلمان بگوید از نگاههای آلوده و حرام چشم فرو بندند و دامن خود، نگه دارند. کما اینکه در آیه نخست چنین فرمانی، مردان را موظف به حفظ دیده و دامن میکرد. آن گاه طی چهار فراز به مسأله مهم پوشش و پرهیز از خودنمایی دستور میدهد:
1ـ بانوان مسلمان زینت خود را جز آن مقدار که آشکار است، نمایان نکنند.
2ـ پوشش و روسری خود را تا گردن و قفسه سینهاشان بیندازند.
3ـ زینت خود را جز برای دستههایی از اشخاص، نمایان نسازند.
4ـ به گونهای راه نروند که زینت پنهان آنان را آشکار سازد.
و در پایان از همه مسلمانان میخواهد که به امید رستگاری به سوی خدا بازگردند و توبه کنند.
نقطه مشترک و اجمالی فرمانهای یادشده، این است که زنان مسلمان خود را بپوشانند و زینت خویش آشکار نسازند، جز آنچه آشکار است و جز برای دستههایی از افراد که در آیه به صراحت از آنان نام برده شده است.
اینکه زینت مورد نظر در آیه چیست و زینت آشکار کدام است، پرسشهایی است که از سوی مفسّران و نیز فقها یکسان پاسخ داده نشده است. چنان که در بیان مصادیق استثنای دوم نیز در میان آنان اختلاف نظر هست.
شرح تفصیلی
* وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ الاّ ما ظَهَرَ مِنْها
«زینت» در زبان عربی معنایی گستردهتر از لفظ «زیور» که واژهای فارسی است دارد. زیور، فقط به زینتهایی گفته میشود که جزء
بانوان مسلمان باید
زیباییهای خود را از نگاه
نامحرمان بپوشانند؛
چه اندام آنان باشد
و چه زیورآلات و آرایش.
البته آنچه خود به خود
و به صورت طبیعی
در فعالیتهای روزمره
آشکار است از این حکم
بیرون است.
مصداق زینت عام است
و شامل خود اندام
نیز میگردد
حتی اگر خالی از زیورآلات
و آرایش باشد.
این معنا با اطلاق لفظ زینت
در آیه مورد بحث نیز
سازگاری بیشتری دارد.
بدن شخص به شمار نمیرود، مانند انواع زیورهای طلایی و جواهر، ولی کلمه «زینت»، هم در چنین زیورهایی به کار میرود و هم به آرایشهایی گفته میشود که به بدن شخص متصل است و گویی جزئی از وی میباشد؛ همانند سرمه و خضاب. علاوه بر این، خود زیباییهای طبیعی هم زینت به شمار میرود، بنابراین شامل اندام زیبا و چشمنواز نیز میگردد. از اینرو باید دید آیه شریفه که به زنان فرمان میدهد «زینت» خود را آشکار نسازند، آیا هر نوع زینت و زیبایی را، چه طبیعی و چه غیر آن، شامل میشود یا یک بخش را؟ پاسخ به این پرسش را در ادامه خواهیم آورد.
از طرف دیگر، در این آیه که زنان را از آشکار ساختن زینت خود باز میدارد، از این فرمان دو مورد استثنا شده است؛ یکی همین جمله «الاّ ما ظهر منها» و دیگری «الاّ لبعولتهنّ أو آبائهنّ او ...». شرح استثنای دوم را بعدا پی خواهیم گرفت. در استثنای اول، آنچه از زینت را که خود به خود آشکار است، از حکم حرمت آشکارسازی زینت جدا میکند. بنابراین آیه به دو نوع زینت زن اشاره دارد؛ یک دسته که خود به خود نمایان است و دسته دیگر که نوعا پنهان است، مگر اینکه شخص به قصد بخواهد آنها را آشکار سازد و آیه آنان را از آن باز داشته است.
پرسش دوم که در واقع پرسش اصلی بحث میباشد، این است که زینت «نمایان» کدام است و زینت «پنهان» کدام؟ این سؤالی است که از گذشته، میان کسانی که در صدد شرح آیه برآمدهاند و یا در فقه در مقام تمسک به آن بودهاند، منشأ اختلاف شده است.
بنابراین تا کنون روشن شد که آیه شریفه زنان مسلمان را به صورت کلی از نمایان ساختن زینت خود بازمیدارد (مستثنی منه) ولی پوشاندن زینتهای آشکار را لازم نمیداند (مستثنی). زینت نیز مفهومی روشن دارد؛ اگر مصادیق زینتهای آشکار ـ یعنی آنچه استثنا شده ـ مشخص گردد، قهرا مواردی از زینت که پوشاندن آن در مقابل نامحرمان واجب است (مقدار مستثنی منه) نیز معلوم خواهد شد. برای این کار چارهای جز تعیین مصداق «زینت» در جمله نخست که «مستثنی منه» است نیست و با روشن شدن مصادیق آن، موارد زینت آشکار نیز معلوم خواهد شد، زیرا حتی با فرض اینکه استثنای مورد بحث از نوع استثنای «منقطع» باشد و نه «متصل» باز با توجه به ضمیر «منها» که به کلمه «زینت» برمیگردد، تعیین مصادیق زینت در هر دو جمله، مرتبط به هم میباشد.
مصادیق زینت
در تبیین مصادیق زینت سه نظر عمده وجود دارد:
1ـ مقصود از زینت، همان زینت و زیبایی طبیعی است که عبارت است از اندام زیبای زن.
2ـ منظور جای زینت است و اگر منعی وجود دارد مربوط به محلّ زینت و زیور است و گرنه نمایان ساختن خود زیورآلات همانند گوشواره و دستبند و بازوبند و نگاه به آنها، منعی ندارد. اگر سخن از پوشاندن زینت رفته، در واقع به خاطر تأکید و مبالغه در لزوم پوشاندن آن قسمتهای بدن است؛ همانند گردن، سر، گوش، ساق پا و بازو. به عبارت دیگر، از نگاه به خود زینت باز داشته است تا نشان دهد که نگاه به محل آنها شدیدتر است.1 علامه طباطبایی این نظر را برگزیده است.2
3ـ مراد از زینت، خود زینت و زیورآلات است ولی نه به تنهایی، بلکه وقتی مورد استفاده قرار گرفته و روی بدن باشد. طبیعی است نمایان ساختن زیورآلات در چنین حالتی، نوعا همراه با آشکار ساختن اندامی است که به آنها آراسته شده است. زمخشری گفته است:
«زینتهای آشکار همانند انگشتر، حلقه، سرمه و حنا، مانعی ندارد که آشکار شود، اما زینتهای پنهان از قبیل دستبند، ساقبند، بازوبند، گردنبند، تاج، کمربند و گوشواره، باید پوشانده شود مگر در برابر کسانی که در ادامه آیه استثنا شدهاند.»3
ارزیابی گفتهها:
در بررسی و ارزیابی هر یک از سه نظر یادشده، اگر به استناد ظاهر آیه، مقصود از زینت را خود زینت بدانیم و نه محلّ آن؛ و از سوی دیگر، آن را چنان که از برخی روایات برمیآید، به زینتهای مصنوعی چون زیورآلات، محدود سازیم، نتیجه میگیریم که پنهان ساختن زیورهایی چون گردنبند و بازوبند و گوشواره و کمربند از نگاه نامحرمان لازم است و مواردی چون انگشتر و سرمه و حنای دست و حتی النگو که نوعا و خود به خود نمایان است آشکار ماندن آن جایز است. ولی اگر یکی از دو نظر نخست را برگزینیم و مصداق زینت را عبارت از خود اندام زیبا و یا محل زینت بشماریم، آن وقت باید بگوییم منظور از «مستثنی» در جمله «الا ما ظهر منها» که پوشاندن آن واجب نیست، چهره و دو دست تا مچ است و بر اساس گفتهای دیگر، علاوه بر این دو، شامل قدمها تا مچ نیز میشود. روایاتی که میرساند منظور خود زینت است و در واقع مؤید گفته سوم است اینهاست:
1ـ حضرت امام صادق(ع) در تفسیر جمله «الا ما ظهر منها» فرمود:
«الزینة الظاهرة الکحل و الخاتم؛4
زینت آشکار، سرمه و انگشتری است.»
2ـ ابوبصیر از اصحاب امام صادق(ع) گفته است در باره این جمله خداوند عز و جل «و لا یبدین زینتهنّ الا ما ظهر منها» از آن حضرت پرسیدم؛ فرمود:
«الخاتمُ و المَسَکةُ و هی القُلْب؛5
انگشتری و مَسَکه که همان دستبند است.»
3ـ علی بنابراهیم قمی، صاحب تفسیر روایی معروف، از حضرت امام باقر(ع) در شرح آیه مورد بحث نقل کرده است که فرمود:
«هی الثیابُ و الکحلُ و الخاتمُ و خضابُ الکفِّ و السوار. و الزینة ثلاث: زینة للناس و زینة للمحرم و زینة للزوج، فامّا زینة الناس فقد ذکرناها، و امّا زینة المحرم فموضع القلادة فما فوقها و الدُمْلَج و ما دونه و الخلخال و ما اسفل منه، و امّا زینة الزوج فالجسد کلّه؛6
زینت آشکار عبارت است از لباس و سرمه و حنای دست و النگو. و زینت (اساسا) سه گونه است: یک نوع زینت، برای مردم است، و نوع دیگر زینت، برای محرم است، و گونه دیگر زینت برای شوهر است. امّا زینت مردم همان است که گفتیم (لباس و سرمه و حنای دست و النگو) و زینت محرم، جای گردنبند و بالاتر آن و بازوبند و پایین آن و خلخال و پایینتر آن است، و اما زینت شوهر، عبارت از همه بدن است.»
چنان که از این روایت پیداست، قسمت نخست همان زینتهایی است که آشکار است و از اینرو، از آن به عنوان زینت عمومی نام برده شده است، ولی دو قسم دیگر، یکی به محارم اختصاص دارد، چون در اندامی استفاده میشود که باید از نامحرمان پوشانده شود، و دیگری ویژه شوهر است که شامل همه بدن میشود. البته نوع دوم، با نظریه دوم نیز همخوانی دارد. با اینهمه این پرسش همچنان باقی است که آیا عنوان زینت، شامل خود اندام نیز میگردد یا نه؟ روایت بعدی که از نظر سند نیز صحیح و دارای اعتبار است، نشان میدهد که اندام نیز مصداق زینت میباشد؛ چنان که بخشی از روایت پیش نیز که زینت شوهر را بیان کرد، همین معنا را میرساند.4ـ فضیل بنیسار گفته است از حضرت امام صادق(ع) در باره ساعدهای زن پرسیدم که آیا جزء زینتی هست که خداوند در باره آن فرموده است «و لا یبدین زینتهنّ الا لبعولتهنّ»؟ حضرت فرمود:
«نَعَمْ و ما دون الخمار من الزینة و ما دون السوارین؛7
آری، و (نیز) آنچه پایین (زیر؟) روسری (مقنعه) و آنچه پایین (زیر؟) دستبندهاست.»
نظر نهایی:
از جمعبندی روایات یادشده میتوان نتیجه گرفت که مصداق زینت عام است و شامل خود اندام نیز میگردد، حتی اگر خالی از زیورآلات و آرایش باشد. این معنا با اطلاق لفظ زینت در آیه مورد بحث نیز سازگاری بیشتری دارد. اینکه برخی برای محدود ساختن مصادیق آن گفتهاند کلمه زینت در زیباییهای طبیعی، کمتر به کار میرود8، سخن واردی نیست. قرآن کریم حتی مال و فرزند را نیز زینت خوانده است.9 کما اینکه ستارگان را زینت آسمان شمرده است.10 البته در فقه اسلامی، در استدلال بر وجوب پوشاندن اندام زن، جز آنچه خودبهخود آشکار
قرآن کریم
از پوششی به نام «جلباب»
نام برده است
که در عرف کنونی ما
بهترین و مناسبترین مصداق آن
همان «چادر» است.
است، یعنی صورت و دست و پا تا مچ، دلیلهای دیگری نیز وجود دارد که حتی با فرض اختصاص زینت در آیه مورد بحث به زیورآلات، همان دلیلها در اثبات وجوب پوشش کفایت میکند، ولی با بیانی که گذشت و در جمعبندی نهایی باید گفت بانوان مسلمان باید زیباییهای خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند؛ چه اندام آنان باشد و چه زیورآلات و آرایش. البته آنچه خود به خود و به صورت طبیعی در فعالیتهای روزمره آشکار است از این حکم بیرون است. از این سو برای مردان نامحرم نیز جایز نیست به مواردی که پوشش آن بر زنان واجب است نگاه کنند حتی اگر نگاهی عادی باشد و از روی التذاذ و لذّتجویی نباشد و حتی اگر زمینهای نیز برای گرفتار آمدن به گناه و مفسدهای در میان نباشد. این حرمت و احترامی است که اسلام برای بانوان مسلمان قایل شده است و بخشی از چارچوب روابط زن و مرد بیگانه و نامحرم را در معاشرتهای اجتماعی و نشست و برخاستهای خانوادگی و در هر محیط و زمانی، مشخص میکند و هیچ یک از آن دو، حق حرمتشکنی را ندارند، نه نسبت به خود و نه نسبت به طرف مقابل.
بدیهی است آنچه گفته شد در یک بحث تفسیری و در شرح آیات مورد نظر است و نه ارائه فتوا. از اینرو و در مقام تعیین تکلیف شرعی و شناخت مرزهای حلال و حرام الهی، هر شخصی باید به نظر و فتوایی گردن نهد که برای او حجت شرعی است که نوعا نیز از مرجع جامع شرایط تقلید فرا خواهد گرفت.
* وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ علی جُیُوبِهِنَّ.
چنان که در قسمت پیش آوردهایم «خُمُر» جمع «خِمار» آمده است و اصل ریشه آن به معنای پوشاندن میباشد. اگر به مایعات مستکننده نیز «خمر» گفتهاند، از اینرو است که عقل را در حال مستی میپوشاند. «خمار» در اصل به معنای هر چیزی است که در پوشاندن و ستر چیزهای دیگر به کار میرود، ولی در عرف به پوششی گفته میشد که بانوان، سر و گردن خود را با آن میپوشاندند؛ همان روسری و مقنعه. «جُیُوب» نیز لفظ
جمع است و مفرد آن «جَیْب» میباشد که به معنای سینه و قلب است و در این آیه به تناسب حکم و موضوع، به معنای سینه به کار رفته است.
مفاد فراز یادشده که دو لغت «خمر» و «جیوب» به همراه «لیضربن» که فعل امر است و «علی» که به معنای «بَرْ» است، ضرورت قرار دادن «خمار» بر گریبان و قفسه سینه را میرساند. در تفسیر کشاف در توضیح به کار بردن ریشه «ضَرْب» در موضوع پوشش میگوید:
«ضَرَبَتْ بخمارها علی جیبها کقولک ضربتُ بِیدی علی الحائطِ، اذا وضعتَها علیه؛11
کار بردن این تعبیر که زن خمارش را بر سینهاش زد، همانند این تعبیر رایج است که وقتی مثلاً دستت را روی دیوار میگذاری، میگویی: ضربتُ بیدی علی الحائط؛ دستم را روی دیوار گذاشتم.»
همین مفسّر ادیب در شرح آیه «فَضَرَبْنا علی آذانهم فِی الکهفِ»12 میگوید:
«أیْ ضربنا علیها حجابا من أن تَسمع؛13
یعنی بر روی گوشهای آنان پرده و مانعی از شنیدن قرار دادیم.»
بنابراین آیه شریفه، زنان مسلمان را فرمان میدهد که «خمار»های خود را بر گریبان و قفسه سینه افکنند و آن را بپوشانند.
توضیح اینکه، در شأن نزول آیه به نقل از حضرت امام باقر(ع) آمده است جوانی از انصار، در مدینه، در مسیر خود با زنی روبهرو شد. در آن زمان، زنان مقنعههای خود را پشت گوشهایشان قرار میدادند (و طبعا گردن و مقداری از پایین گلو و قفسه سینهاشان نمایان بود). جوان به زن که از روبهرو میآمد، نگاه دوخت؛ هنگامی که از کنار او گذشت، جوان همچنان به او چشم دوخته و او را دنبال میکرد؛ تا اینکه جوان داخل کوچه باریکی (به نام کوچه فلانیها)14 شد و باز پشت سر آن زن چشم دوخته بود که ناگهان صورتش به استخوان یا شیشهای15 در دیوار خورد و چهرهاش را شکافت. وقتی زن رفت (و از دیده جوان پنهان شد) وی به خود آمد و نگاه کرد که خونها بر لباس و سینهاش روان است! پیش خود گفت: به خدا سوگند! هم اینک
حتما پیش رسول خدا(ص) خواهم رفت و او را (از این جریان) آگاه میکنم.
جوان پیش پیامبر(ص) آمد. وقتی حضرت او را دید فرمود: چه شده؟ او قضیه را باز گفت. این هنگام بود که جبرئیل(ع) آیه «قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان اللّه خبیر بما یصنعون» را فرود آورد.16
چنان که از این روایت شریف پیداست زنان مسلمان عرب تا آن زمان نوعا پیراهنهایی میپوشیدهاند که گریبان آنان بازمیماند و دور گردن و سینه را نمیپوشاند، دامنه روسریهای خود را نیز از پشت سر میآویختند. طبعا گوش و بناگوش و گوشواره و گردن و گریبان آنان نمایان میشد. فراز مورد بحث از آیه شریفه که یک حکم قطعی و تردیدناپذیر قرآنی و شرعی است ـ با توضیحی که گذشت ـ به آنان فرمان داد که از این پس باید اینها را از نگاه نامحرم بپوشانند و قسمت آویخته همان روسریها را به جای انداختن پشت گوش، از دو طرف، روی سینه و گریبان خود بیفکنند تا این بخش از اندامهای آنان نیز که از مصادیق روشن زینت
بانوان است همانند دیگر قسمتهای بدن پوشیده بماند. از اینرو، این جمله، حکمی جدید و وظیفه تازهای را افزون بر آنچه در پوشش بانوان مرسوم بود، بر عهده آنان گذاشته است. البته همه میدانیم که روسری خصوصیتی ندارد و مقصود لزوم پوشاندن سر و گردن و گریبان است. چنان که عبداللّه بنعباس، مفسّر و شاگرد سرشناس امیرالمؤمنین علی(ع) در تفسیر آیه مورد بحث گفته است:
«تُغطّی شَعْرَها و صدرَها و ترائبَها و سوالفَها؛17
زن (باید) مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند.»
البته قرآن کریم، در سوره احزاب، در تأکید بر حفظ شؤون بانوان مسلمان و مصون ماندن از تعرض برخی هوسرانان و نابخردان و برای بازشناسی زنان آزاده از کنیزان ـ که در این زمینه مسؤولیت کمتری داشتند و یا شرایط آنان، آزادی عمل بیشتری را به آنان میداد ـ در ردیف زنان و دختران پیامبر(ص)، به آنان فرمان میدهد که خود را با لباسی بلند، کاملاً بپوشانند تا ابهت و حرمت و
جایگاه اجتماعی آنان از کنیزان باز شناخته شود و از چشمچرانی و تعرض هوسبازان و کمخردانی که در پی هتک شخصیت بانوان مسلمانند و با نگاه و زبان و گاه دست خود، متعرّض بانوان میشوند، مصون بمانند. قرآن کریم در آن آیه از پوششی به نام «جلباب» نام برده است که در عرف کنونی ما، بهترین و مناسبترین مصداق آن، همان «چادر» است و از همین رو است که علیرغم عدم انحصار حجاب شرعی در «چادر» از آن به عنوان بهترین و مناسبترین پوشش برای زنان مسلمان نام میبریم و بر آن تأکید داریم، بویژه در رنگ مشکی که علاوه بر ابهّت و متانت، رنگی جا افتاده و امری کاملاً پذیرفته شده در عرف اجتماعی و دینی ما میباشد. البته چنان که اشاره شد، زنان و دختران مسلمان از نقطه نظر شرعی، فقط موظف هستند پوشش لازم را داشته باشند و الزامی به استفاده از چادر ندارند و کسی نیز نمیتواند پوششهای کامل دیگر را اگر لباس شهرت و انگشتنما شدن و یا ویژه مردان نباشد، از نظر شرعی نمیتواند تخطئه کند ولی روشن است با الهام از آیه شریفه و با ویژگیهایی که
چادر دارد، توصیه ما استفاده از این پوشش است که در عرف ما به عنوان نشانه ملّی بانوان ایرانی نیز به شمار میرود. کما اینکه اگر برخی اماکن مقدس و یا مؤسسات و محیطهای کاری یا آموزشی، نوع خاصی از پوشش کامل را انتخاب کردهاند، طبعا باید به آن پایبند بود.
قرآن کریم در آن سوره خطاب به پیامبر(ص) میفرماید:
«یا ایّها النبی قُلْ لِازواجِکَ وَ بناتِکَ وَ نِساءِ المؤمنینَ یُدنینَ علیهنَّ مِنْ جَلابیبهنَّ ذلکَ أدنی أنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ و کان اللّهُ غفورا رحیما؛18
ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مسلمانها بگو جلبابهایشان را بر خود فرو افکنند (و خود را با آن بپوشانند) آن کار برای اینکه شناخته شوند و آزار نبینند بهتر است، و خداوند بخشنده مهربان است.»
چنان که در آغاز اشاره شد، در آیه مورد بحث، در فرمان به پنهان ساختن زینت، دو
مورد استثنا شده است؛ یکی زینتهای آشکار که شرح آن گذشت و دیگری نمایان ساختن زینت برای دستههایی از اشخاص که همان افراد محرم باشند. شرح و تفسیر استثنای دوم را که به طول میانجامد در قسمت بعد خواهیم آورد. ان شاءاللّه تعالی.