با آينه در آينه

با آینه در آینه

مردم بپذیرید سلام غزلم را

نشنیده مگیرید پیام غزلم را

من شاعری از بین شمایم که نهادم

با آینه در آینه نام غزلم ر

عمری همه از لطف شما گفتم و هستم

مدیون شما نیز دوام غزلم را

تا حسرت یک زمزمه تا حرمت یک راز

خود یاد شما برد مقام غزلم را

ذوق من و شوق دل و اخلاق شما کرد

شیرین در این فاصله کام غزلم را

منحافظیم همچو شما کیست نداند

در محفل ما نام امام غزلم را

از لاله ی خونین دل این باغ بپرسید

پایندگی دولت جام غزلم را

گفتم همه ام را به شما لیک نگفتم

مردم به خدا باز تمام غزلم را


(0) نظر
برچسب ها :
X