به نستعين و عليه التكلان

به نستعین و علیه التکلان

الف

(الف(: یا ساکن مى باشد مانند الف در قام و یا متحرک، ساکن را لینه و متحرک را همزه مى نامند، همزه )ا) گاه براى نداى نزدیک به معنى اى و گاه براى استفهام به معنى آیا مى آید، همزه استفهام را چهار حکم است:

1 - جائز است حذف آن خواه مقدم بر ام شود و خواه نشود.

2 - گاهى براى طلب تصدیق مى آید مانند: اَزَیْدٌ قائِمٌ، و گاهى جهت طلب تصور مانند: اَزَیْدٌ قائِمٌ اَمْ عَمْروٌ

3 - هم بر نفى داخل مى شود: اَلَمْ نَشْرَحْ و هم بر اثبات: اَزَیْدٌ قائِمٌ

4 - پیوسته باید در صدر جمله قرارگیرد از اینرو بعد از اَمْ اضرابیه ذکر نخواهد شد، و نیز در جمله معطوفه به واو، ثُمَّ و فاء پیش از عاطف قرار خواهد گرفت مانند: اَوَلَمْ یَنْظُرُوا - َفَلَمْ یَسیرُوا - اَثُمَّ اِذا ما وَقَعَ.

همزه استفهام گاهى از استفهام حقیقى خارج و به یکى از هشت معنى دیگر مى آید:

1 - همزه تسویه که بعد از سَواء - مااَدْرى - لَیْتَ شِعْرى - ما اُبالى استعمال مى شود مشروط بر اینکه قبل از جمله اى که بتوان بجاى آن مصدر قرار داد واقع شود مانند: مااُبالىِ اَقُمْتَ اَمْ قَعَدْتَ یعنى مااُبالى بِقِیامِکَ وَ بِقُعُودِکَ

2 - همزه انکار ابطالى که بر سر جملات غیرواقع و دروغ مى آید مانند اَفَسِحْرٌ هذا آیا این سحر است!؟

3 - همزه انکار توبیخى که بصورت سؤال وبراى ملامت استعمال مى شود: اَتَعْبُدُونَ ما تَنْحِتوُنْ آیا آنچه را مى تراشید مى پرستید!؟

4 - همزه تقریر که براى اقرار آوردن مخاطب به امر ثابت و محققى آید مانند: اَضْرَبْتَ زِیْداً آیا تو زده اى زید را؟

5 - همزه تحکُّم براى طعنه تمسخرآمیز آید مانند: اَصَلَوتُکَ تَاْمُرُکْ اَنْ نَتْرُکْ الخ آیا نماز تو امر کرده که معبود پدران خود را ترک گوئیم؟!

6 - همزه امر مانند: اَاَسْلَمْتُمْ، اسلام بیاورید

7 - همزه تعجب مانند: اَلَمْ تَرَ اِلى رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّالظِّلَّ آیا ندیدى پروردگار تو چگونه سایه را کشیده است!

8 - همزه اِستِبطاء که در مقام کُند شمردن و شدت انتظار براى انجام کارى استعمال شود مانند: اَلَمْ یَاْنِ لِلَّذینَ آمَنوُا الخ آیا نزدیک نشده براى آنانکه ایمان آورده اند.


(0) نظر
برچسب ها :
X