گفتم

گفتم

گفتم که در این عالم تنهاست دلم اینک

گفتی که چه باشد غم ؟ چون هست دلت با من

گفتم که دلت هرگز غمخوار نبود اما

گفتی که تویی شبها زین عشق چنین ایمن

گفتم که تو آن نوری در سایه ی تردیدم

گفتی که شدی آخر شیدای چنین مأمن

گفتم که چه باک از عشق ؟ ای شعله در این خرمن

گفتی که روا باشد در خلوت خود بودن

گفتم که چرا با من صد جور و جفا داری ؟

گفتی که چنین باشد حسن رخ گل دیدن

گفتم که مرا دریاب ای از همگان بهتر

گفتی که به غم سر کن دوران خوشت با من


(0) نظر
برچسب ها :
X