امروزه جامعه زنان ما، با وجود تلاشهای در خور تحسین نظام اسلامی، از مشکلات و معضلاتی رنج میبرد که با چشم فروبستن از آنها، آیندهای تأسف بار دور از دسترس نخواهد بود. برخی از موانع و ناکامیهای موجود را به شرح ذیل میتوان برشمرد:
1 ـ 2. بالا رفتن سن ازدواج. آمارهای موجود نشان از بالا رفتن سریع سن ازدواج به ویژه در میان دختران دارد، در کشوری که در زمره جوانترین کشورهای جهان محسوب میگردد و نوجوانان و جوانان آن بیشترین درصد جمعیتی کشور را دارا هستند، ازدیاد فاصله میان سن بلوغ و سن ازدواج، به ویژه با توجه به این نکته که فرهنگ اسلامی یگانه راه ارضای تمایلات جنسی را ازدواج دانسته، بسیار نگران کننده و آسیب زاست. این نگرانی آن گاه افزون میگردد که تعدادی از کارشناسان و مسؤولان بالا رفتن سن ازدواج را پدیدهای مثبت و نشانه رشد فکری جوانان ارزیابی کنند. این بدان معناست که آنان به دنبال معادلهای برای خروج از این بحران نیستند و چشم بر پیامدهای تأخیر ازدواج میبندند. میتوان ادعا کرد که تجرد از عوامل مهم اعتیاد، روابط نامشروع جنسی، بزهکاریهای اخلاقی، مشکلات روانی و حتی رفتارهای غیر متعادل سیاسی و اجتماعی است.
2ـ2. افزایش آمار طلاق. امروزه آمار تکان دهندهای از افزایش میزان طلاق در خانوادهها به گوش میرسد تا آن جا که برخی مسؤولان، ایران را در زمره چند کشور پرطلاق دنیا دانستهاند. گرچه در کشوری که سیستم علمی دقیقی برای سنجش پدیدههای اجتماعی وجود ندارد، نمیتوان به چنین آمارهایی کاملاً اعتماد کرد، اما به هر حال افزایش روز افزون طلاق را نمیتوان نادیده گرفت. اگر به این مسأله، کاهش میزان ازدواج را بیفزاییم نتیجه خواهیم گرفت که دستگاههای مختلف از جمله دستگاههای فرهنگی کشور در مورد ایجاد و استحکام خانواده موفقیت چندانی نداشتهاند. برخی کارشناسان آشنا شدن زنان با حقوق خود و استقلال مالی را از علل ازدیاد این پدیده دانسته و آن را مثبت ارزیابی کردهاند. این نکته گویای ضعف شدید در نظام کارشناسی کشور و نشان گر وجود معضلاتی دیگر است. این که افزایش سطح تحصیلات و اشتغال بانوان زمینههای تخاصم در خانواده را افزایش دهد نیز نشان از وجود نابسامانی در نظام آموزشی و اشتغال در کشور دارد.
3ـ2. زنان تنها. بر طبق آمار ارایه شده توسط برخی مسؤولان ذیربط تعداد دختران مجرد در مقطع سنی 15 تا 39 سال 7/1 میلیون نفر بیش از پسران است. این بدان معناست که اگر هر یک از پسران مجرد با یک دختر ازدواج کند، 7/1 میلیون دختر مجرد باقی میمانند. به علاوه به دلیل مهاجرت 41% از دختران روستایی مجرد ماندهاند.3
از سوی دیگر آمارها نشان میدهد که بیش از یک میلیون نفر «زن سرپرست خانواده» وجود دارد که به دلیل طلاق یا مرگ همسر مسؤولیت سرپرستی خانواده را بر عهده دارند.4 میزان فقر و بیسوادی در این خانوادهها به طرز معناداری بیش از متوسط عمومی است و دولت هم در شرایط کنونی امکان حمایت اقتصادی لازم از آنان را ندارد. وجود زنان تنها و زنان سرپرست خانواده، صرف نظر از مسائل اقتصادی، پیامدهای دیگری از جمله بحرانهای روحی ناشی از احساس تنهایی و عدم وجود پشتوانه عاطفی و بحرانهای جنسی را به همراه دارد. زنان خود سرپرست به دلیل مشکلات مختلف در مقابل حوادث مختلف از جمله بزهکاری جنسی آسیب پذیرتر نشان میدهند.
4ـ2. استفاده ابزاری از زن. در دهه اخیر رسانهها به ویژه رسانههای تصویری و مجلات سینمایی در توسعه ابتذال، ازدیاد زمینههای تحریک جنسی جوانان و حمله به ارزشهای زن مسلمان نقش مؤثری ایفا کردهاند. این حرکت ارتجاعی و ضدارزشی در قالب فیلمها و سریالها، رمانها و گزارشهای تصویری به جامعه جوان کشور صورت گرفته است. بانیان این حرکت یا کسانی بودند که دغدغه نان را بر دغدغههای فرهنگی ترجیح میدادند و یا مزدورانی بودند که بهترین راه مقابله با نظام اسلامی را ترویج فرهنگ ابتذال میدانستند. از سوی دیگر سیاستهای موجود در دستگاههای فرهنگی کشور و مدیریت ضعیف این نهادها برترین فرصت را به دست ابتذال گرایان داد تا هم از امکانات بیت المال بهرهمند شوند و هم نظام اسلامی را به سختگیری و انقباض متهم سازند. در این میان سکوت نهادهای زنانه در مقابله با حرکتی که به تحقیر زن ایرانی و هتک حرمت وی منجر میشود، بسیار نگران کننده است.
5 ـ2. زنان خیابانی. پدیده زنان خیابانی گرچه منحصر به جامعه ما و مخصوص زمان حاضر نیست اما گسترده شدن آن امنیت اجتماعی را به شدت به مخاطره انداخته است. برخی علل رویکرد زنان به روسپیگری را فقر، اعتیاد و نزاعهای خانوادگی دانستهاند. به نظر میرسد آن چه بیش از عوامل یاد شده در ازدیاد این پدیده شوم مؤثر بوده، رواج مؤلفههای فرهنگ غرب و دوری از فرهنگ اسلامی، سختتر شدن ازدواج در کنار سهولت امکان برقراری رابطه نامشروع است.
مشکلات ناشی از این پدیده به قدری است که امروزه دستگاههای کارشناسی کشور به دنبال راهی برای کنترل این پدیدهاند.
متأسفانه سطحی نگری و انفعال در برابر مجامع بین المللی برخی دستگاهها را به تنظیم طرح هایی سوق داده است که یادآور مراکز فساد در رژیم گذشته است و بیش از آن که مشکل روسپی گری را در جامعه حل کند به کم کردن مشکل روسپیان توجه دارد. بی شک حل این معضل در گرو عزم مسؤولان کشور، نهادهای مختلف فرهنگی، اجتماعی و انتظامی و مشارکت مردمی است که از یک سو ازدواج ساده به یک هنجار فراگیر و پسندیده تبدیل گردد، و از سوی دیگر استفاده از قوه بازدارنده، زمینههای خوف از ارتکاب فساد را افزون سازد.
6 ـ 2. کاهش امنیت اجتماعی دختران. امروزه دختران و زنان از افزایش مزاحمتهای خیابانی در معابر عمومی و پارکها گلهمندند و مسؤولین مربوطه را به سهل انگاری در برخورد با این پدیده متهم میسازند.
برخی از مسؤولین ذی ربط نیز به جای پاسخ گویی مناسب و برآوردن انتظارات مردمی به توجیهاتی میپردازند که بیشتر به سخنان وکیل مدافع متهمان شباهت دارد. اظهار عجز از نحوه مقابله با مزاحمان نوامیس، خود به معنای صدور روادید فعالیت برای آنهاست. اختلاف نظرهای مدیران و مسؤولان در چگونگی مقابله با این پدیده و عدم اتخاذ شیوههایی که از قدرت بازدارندگی کافی برخوردار باشد، خود در شیوع این پدیده مؤثر است.ادامه دارد