1. دستاوردها

1. دستاوردها

موفقیت‏های زنان ما در سالیان گذشته از یک سو حاصل تلاش و روشن بینی آنان و از سوی دیگر نتیجه اهتمام و روشن گری رهبران و اهتمام مسؤولان اجرایی کشور بوده است. برخی از این دستاوردها عبارتند از:

1 ـ 1. خودباوری. مهم‏ترین تأثیر انقلاب اسلامی در جامعه زنان را باید در تحوّل شخصیت زن ایرانی و تبدیل زنان خود باخته و یا سرخورده و سردرگم به زنانی دانست که نه تنها آرمان شهر خود را در داستان‏های تخیّلی زن غربی جست و جو نمی‏کردند، بلکه خود داعیه رهبری زنان جهان را در سر می‏پروراندند. زن ایرانی در عصر انقلاب افزون بر آن که خود را در تحولات اجتماعی و تاریخی کشور خود سهیم و دارای نقش تعیین کننده می‏دانست، نیم نگاهی نیز به زنان دیگر داشت تا طرحی نو برای نجات و هدایت آنان درافکند. او گرچه در این عصر به تدوین برنامه‏ای منسجم برای زنان آن سوی مرزها نیندیشید، اما تحولات به وجود آمده در داخل کشورش چراغی فراروی زنان دیگر کشورها به ویژه کشورهای اسلامی گردید. امروزه زن مسلمان فرهیخته در هر کشوری به راه سومی می‏اندیشد که نه برآمده از جمود و تحجر است و نه محصول خودباختگی در برابر غرب و البته خود را در شناخت این راه سوم مدیون زن ایرانی می‏داند.

2 ـ 1. ارزشمندی. زن ایرانی در عصر انقلاب اسلامی آنگاه به جایگاه ارزشی خود رسید که تجلی ارزش‏های انسانی شده بود؛ در صفوف راه پیمایی‏ها و پیشاپیش مردان تجلی شهامت و حضور، در طول انقلاب و دفاع مقدس تجلی ایثار و گذشت و از بزرگ‏ترین سرمایه‏های زندگی خود، در زمان حملات مکرر دشمن تجلی مقاومت، پس از شهادت همسر و فرزند تجلی صبر، در صحنه‏های اجتماعی تجلی عفاف و در عرصه دفاع و سازندگی تجلی تلاش و استقامت.

به جرأت می‏توان گفت که زنان ما به ویژه در دوران دفاع مقدس احیاگر روحیه دلاوری و شجاعت در قهرمانان جبهه‏های کارزار و پرورش دهنده نسلی نو بودند که شهادت درراه آرمان‏های مقدس را سعادت می‏شمردند.

3 ـ 1. حضور اجتماعی. تغییر نظام سیاسی و پاک‏تر شدن فضای اجتماعی فرصتی به دست داد تا زن مسلمان با ارتقای رفتار اجتماعی خویش چهره‏ای از خود ارایه دهد که نه به معنای انزوا بود و نه با تبرّج و خودنمایی ملازمتی داشت. او به خوبی دریافته بود که مشارکت اجتماعی ضرورتا نه به معنای حضور فیزیکی در کوچه و خیابان و احراز مشاغل اقتصادی، که به معنای تأثیر هرچه بیشتر در تحولات اجتماعی در مسیر سعادت بشری است. کم شدن زمینه‏های اختلاط در برخی محیط‏های کار نیز در افزایش حضور و اقدام به فعالیت‏های اطمینان بخش آنان مؤثر بود.

4 ـ 1. حضور در عرصه‏های زنانه. آمار گویای آن است که در دو دهه گذشته حضور زنان در فعالیت‏هایی که با روحیات زنانه سازگارتر و یا در ارتباط با جامعه زنان است، رشد معناداری یافته است. تغییر موازنه در فعالیت‏هایی چون پزشکی زنان، پرستاری، مامایی، تحصیل، تحقیق و تدریس به ویژه برای زنان و ده‏ها نمونه دیگر شاهد آن است که زن ایرانی به جدّ خواهان حضور در چنین عرصه هایی است و بی شک سیاستگذاری‏های متقن و هماهنگ می‏تواند در توسعه و جهت مندی این حضور نقشی بیش از پیش ایفا نماید.

5ـ1. رشد علمی. بالا رفتن میزان باسوادی دختران تا بیش از 90% کم شدن فاصله بی سوادی میان پسران و دختران، ارتقای تحصیلات تا سطوح عالی، رشد اطلاعات علمی و ازدیاد سریع پژوهشگران زن تنها یکی از شاخصه‏های رشد علمی زنان در دو دهه گذشته است. آن چه از اهمیت بیشتری برخوردار است ظهور طبقه‏ای از زنان فهمیده و روشن نگر است که تحولات داخلی و بین المللی را پیگیری می‏کنند و به تغییر موازنه جهان اسلام در مقابل نظام استکبار می‏اندیشند و می‏کوشند تا به معادله‏ای دست یابند که جامعه اسلامی به ویژه زنان را در برابر هجوم فتنه‏های آخرالزمان به ویژه خطراتی که از ناحیه تهاجم فرهنگ بیگانه و پروژه جهانی سازی وارد می‏شود، محافظت نماید. آن چه امیدواری را افزون می‏سازد آهنگ رو به رشد تعداد این زنان است.

6 ـ 1. توجه بیشتر به شأن مادری و همسری. زنان ما دریافتند که مادری و همسری دو فعالیت خطیر، پیچیده و مهم است که بیشترین تأثیر را در توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه ایفا می‏کند. تجربه انقلاب و دفاع مقدس حقیقت این کلام امام را که «از دامن زن مرد به معراج می‏رود» به آنان چشانید و تجربه‏ای برای دوران سازندگی در اختیارشان گذاشت. آنان به خوبی به نقش تربیتی خود در خانواده آگاه شدند و امروزه به دنبال ارتقای آگاهی‏های خود برای توانمندتر شدن در این امر خطیرند.

7 ـ1. توجه به آموزش غیر رسمی زنان. در دهه اخیر آموزش غیر رسمی زنان به ویژه از طریق رسانه‏های عمومی توسعه یافته است. این آموزش‏های فراگیر گرچه نیازمند پالایش و تکمیل است، گویای این واقعیت است که مسؤولان نظام و رسانه‏های عمومی هم به نقش منحصر به فرد زنان در زندگی خانوادگی و کاهش معضلات اخلاقی در جامعه واقفند، و هم رسالت مهم رسانه‏ها را زمینه ورود به عرصه پرورش زنان و مادران کارآمد می‏دانند.

8 ـ1. توجه به مسائل زنان. اگر در گذشته این سرزمین مسائل اصلی جامعه زنان در پس غبارهای جهالت و تحجر نادیده گرفته و یا در پشت زرورق‏ها و لعاب هایی از تجدّد زدگی پنهان می‏ماند و یا وارونه تفسیر می‏شد، ظهور نسل جدید زنان و هدایت رهبرانی که هم خود را به حلّ مشکلات زنان موظف می‏دیدند و هم قدرت تشخیص مسائل واقعی آنان را داشتند و وجود مسؤولانی که دغدغه حل مشکلات واقعی جامعه را داشتند، فرصتی به دست داد تا دریچه‏ای نو به حل مسائل زنان گشوده شود. امروزه گرچه اعتراف می‏کنیم که در پیگیری این مهم افتان و خیزان بوده‏ایم، اما بر این باوریم که شکستن سدهایی که دفاع از زنان را به منزله بیگانگی با معارف اسلام می‏دانست و یا مسائل آن‏ها را به شبهاتی نیازمند پاسخ گویی تنزل می‏داد، شکسته شده است و امروزه بسیاری از نهادهای فرهنگی و دینی خود را موظف به تحلیل و پیگیری مسائل زنان می‏دانند. این مهم مسؤولیت نهادهای حکومتی و غیر دولتی را دو چندان می‏کند. امروزه زنان فرهیخته ما به حق این انتظار را دارند که به دور از شعارزدگی و عوام فریبی مشکلات زنان تحلیل و اولویت گذاری شده و با همت اقشار مختلف جامعه مرتفع گردد.


(0) نظر
برچسب ها :
X