وقتی سخن از پیوند این دو حوزه به میان میآوریم به چیزی بالاتر از همدلی و همراهی کارشناسان و علمای دینی نظر داریم. مشکل اصلی ما در ناهماهنگی دین و کارشناسی رایج است و ناهماهنگی جامعه علمی و کارشناسی کشور نیز از همین نکته مهم ناشی شده است. مطلب آن است که علوم انسانی موجود علی الاصول بر مبانی فلسفی خاصی بنیان یافتهاند که نمیتوانند خود را با اهداف دین هماهنگ کنند. هر اصلاح اساسی در کل جامعه، از جمله جامعه زنان، بدون شناخت محورهای آسیب در علوم انسانی و ایجاد تحولات اساسی در این علوم با توجه به پیش انگارههای اسلامی، ناممکن است. بنابراین پیوند میان حوزه دین و کارشناسی، تنها راه دستیابی به اصول کارشناسی دینی و تدوین مجدد علوم انسانی است. اصلاح علوم انسانی، شاخصههای جدیدی به دست میدهد که بر اساس آن میتوان موقعیت زن مسلمان را ارزیابی و تحولات اجتماعی را متناسب با اهداف مورد نظر جهتمند کرد.