1 . در آیات, نامى از ابزار لهو, برده نشده و تنها به حکم آن اشاره شده است.
2 . روایات سه دسته بودند:
الف . دسته اى دلالت بر حرام بودن لهو داشتند و از جهت دلالت, بسان آیات قرآن بودند.
ب . دسته اى بر حرام بودن استفاده از ابزار به گونه ٌعام, دلالت مى کردند, بى آن که به وسیله اى ویژه تأکید داشته باشند.
ج . دسته اى که نام ابزار ویژه در آنها آمده بود, یا از جهت سند ناتمام بودند, یا قرینه اى درآنها بود که ویژگى را برمى داشت.
بنابراین, حرام بودن ابزار لهو, بستگى به نام و شکلى ویژه ندارد, بلکه به کارآیى آن در جهت لهو, بستگى دارد; از این روى, گذر زمان و دگرگونیهاى زندگى, در آن اثر مى گذارد. البته, حرام بودن لهو, به مقدارى که از دلیلها استفاده مى شود, حکمى ثابت و پایدار است و زمان و مکان, در آن کارگر نیست.