روایتهاى گروه دوم, یعنى آنها که دلالت بر حرام بودن لهو, به گونه کلى و وصفى, دارند, بسیارند. در این دسته از روایتها, عنوانهاى فراگیرى چون: ملاهى, معازف و مزامیر, ناپسند دانسته شده است. در این جا, گزیده اى از روایتهاى معتبر را نقل مى کنیم, آن گاه به بررسى آنها مى پردازیم:
1 . محمد بن یعقوب, عن على بن إبراهیم, عن ابیه, عن النوفلى, عن السکونى, عن ابى عبداللّه(ع) قال: (قال رسول اللّه(ص): انهاکم عن الزفن والمزمار و عن الکوبات و الکبرات.)28 رسول خدا(ص) شما را از رقص, ساز و شطرنج باز داشت.
2 . الصدوق عن ابیه, عن سعد, عن النهدى, عن ابن محبوب, عن ابى ایوب, عن محمدبن مسلم, عن ابى عبداللّه(ع) قال: (قال رسول اللّه(ص): ان اللّه بعثنى رحمة للعالمین ولأمحق المعازف والمزامیر وامور الجاهلیة و اوثانها وازلامها.)29 رسول خدا(ص) فرمود: خداوند مرا رحمت براى جهانیان و نابود کننده ابزار لهو و شادى انگیز و امور جاهلى و تباهى و سهمها برانگیخت.
3 . (فى عیون الاخبار باسانیده, عن فضل بن شاذان, عن الرضا(ع) فى کتابه الى مأمون, قال: الایمان هو اداء الامانة واجتناب الکبائر وهى قتل النفس التى حرم اللّه تعالى والزنا والاشتغال بالملاهى والاصرار على الذنوب.)30 امام رضا(ع) به مأمون نوشت: ایمان, اداى امانت است و پرهیز از گناهان کبیره; یعنى کشتن انسان بى گناه, زنا و پرداختن به ابزار لهو و اصرار بر گناهان.
4 . (محمد بن یعقوب, عن عدة من اصحابنا, عن سلیمان بن سماعة, عن عبداللّه بن القاسم, عن سماعة, قال: قال ابوعبداللّه(ع): لمّا مات آدم شمت به ابلیس و قابیل, فاجتمعا فى الارض فجعل ابلیس و قابیل المعازف و الملاهى شماتة بآدم(ع) فکل ماکان فى الارض من هذا الضرب الذى یتلذذ به الناس فانما هو من ذلک.)31 امام صادق(ع) فرمود: چون آدم(ع) وفات یافت, شیطان و قابیل در زمین اجتماع کردند و براى سرزنش آدم و شادى خود, ابزار لهو و شادى آفرین را ساختند, پس هر آنچه از این ابزار در روى زمین وجود دارد و مردمان از آنها لذت مى برند, از این گونه است.
روایتهاى دیگرى نیز, که در بردارنده این سه واژه باشند, وجود دارند که از نقل آنها, به خاطر به درازا کشیدن بحث, خوددارى مى ورزیم.32 اینک, بررسى این دسته از روایتها, از نظر سند و دلالت:
سند: حدیث اول و دوم, معتبرند. درباره حدیث سوّم, شیخ انصارى مى نگارد:
(این روایت حسنه اى است, بمانند صحیحه, بلکه صحیحه است.)33 البته, شیخ صدوق به فضل بن شاذان, دو طریق دارد که در هر دو طریق, راویان غیر موثق وجود دارند. حدیث چهارم, به جهت سهل بن زیاد, اعتبارى ندارد.
دلالت: این روایتها, بر معنایى فراگیر دلالت دارند و هر چه را که ابزار لهو نامند, در بر مى گیرند, زیرا واژگان: ملاهى, معازف, مزامیر, نام ابزار ویژه نیستند, بلکه به معناى ابزار لهو هستند.
در قاموس و لسان العرب, ملاهى از ابزار لهو به شمار آمده است34.
همچنین معازف, به ملاهى35, ابزار نوازندگى36 و شادى انگیز37, معنى شده است و مزامیر و مزمار به ابزار نواختن38.