ابزار سر بريدن چارپايان,آهن ياي

از جمله مقوله هایى که اکنون بایسته است از آن سخن به میان آید, ابزار سر بریدن جانداران است.
پرسش این است که آیا آن گاه ذبح شرعى به حقیقت مى پیوندد و گوشت جاندار حلال گوشت, از نظر شرع حلال و درخور مصرف مى گردد که با آهن (عنصر فلزى با علامت شیمیایى Fe ) سر بریده شود و یا این که با هر فلز و هر ماده آهن گون قابل ذوب, رساناى برق و حرارت, مانند: مِس, سرب, روى, سیم و مى توان سر حیوان را برید و از گوشت آن استفاده کرد؟
به دیگر سخن, در سخنان رسیده از معصومان(ع) و در فتواهاى فقیهان بنام شیعه,1 تاکید شده که در حال اختیار, مى باید سر حیوان با آهن بریده شود, تا حلال گردد و گوشت آن در خور مصرف.
اکنون این پرسش به میان مى آید: آیا آهنى که در روایات و سخن فقیهان, از آن سخن رفته, همان است که در دانش شیمى از آن با نشان اختصاریFe نام مى برند و یکى از عناصر جدول مندلیف است که با دیگر عنصرها و مرکبها چون: آلومینیوم, چُدن, وناسازگارى دارد, یا این در عرف آن روزگار,چون عنصرهاى گونه گون کشف نشده بود,آهن, معناى فراگیر داشت که همه عنصرها را در بر مى گرفت. به سخن روشن تر: نقش دانشهاى جدید, پیشرفتهاى صنعتى, یافته ها, آمیختگیها, تجزیه ها, تصفیه ها و در تعیین و باز نمودن گزاره ها و وابسته هاى حکمهاى شرعى چگونه است؟
اگر چیزى در آویزنده و بسته حکم, یا موضوع حکمى قرار گرفت که در گذشته ناروشن بوده, و اکنون به خاطر دانشها و یافته هاى جدید, روشن شده, آیا دریافت مردمان آن زمان از گزاره و موضوع داراى اعتبار است, یا دریافت مردمان این دوره؟
در مَثَلْ, اگر مردمان دوره هاى پیشین, به گونه سربسته از آهن(=حدید) دریافتى ناسازگار با سنگ,چوب, شیشه, طلا, نقره, مِس و داشتند و مردمان امروز, نه تنها از آهن, دریافتى ناسازگار با دیگر چیزها دارند, بلکه دریافتى که از آهن دارند, ناسان با دریافتى است که از دیگر فلزها, مانند: آلومینیم, چُدن دارند.
امروزه, ابزارهایى وجود دارد که در دورانهاى پیشین, از دسته آهنها به شمار مى رفته اند و اگر سر حیوان با یکى از آن عنصرها بریده مى شد, مى گفتند:حیوان, با آهن سر بریده مى شد و ذبح آن صحیح است.
اکنون, چون دانش ره کمال پوییده و مردم به آگاهیهاى بالایى دست یافته اند, آن عناصر همانند, از یکدیگر جدا شده و نامهاى گوناگونى پیدا کرده و آهن گونان, دسته بزرگى را تشکیل داده اند که همگى, در فلز بودن و از سنگ و چوب, جدا بودن, با هم همسان و انبازند و یکى از آنها در نزد اهل فن, آهن نامیده شده و دیگر عنصرها با نامهاى دیگر خوانده مى شوند, سر بریدن با فلزى که اهل فن آن را آهن نمى خوانند, مورد شبهه واقع شده و بحثها و مناقشه هاى دراز دامنى را به خود ویژه کرده است.
گاهى, بحث این گونه طرح مى شود که: در دریافت از واژگان کتاب و سنت, معنایى که امروزه از واژگان دریافت مى کنیم, اعتبار دارد, نه دریافتى که مردمان زمان پدید آمدن واژه داشتند.
به این سخن, نقدهایى وارد شده و اهل دقت و نظر به آن خرده هایى گرفته اند, ولى در این مقال, آن چنان مجالى نیست که در باب درستى و نادرستى آن سخن برانیم. اکنون روى سخن با کسانى است که بر این باورند: در دریافت معنى و مراد واژگان, دریافت کسانى معیار و تراز است که در گاه پدید آمدن واژه, مى زیسته اند.
به هر روى, درعصرها و روزگارهاى پسین, اجتهاد بسى دشوار تر از روزگارهاى پیشین شده است; زیرا, پیشرفت شگفت انگیز دانش, در عرصه و زمینه هاى گوناگون, سبب دگرگونیهاى ژرف گردیده است.
از جمله ادبیات و لغت نیز از این گردونه و گردش پرشتاب دانش, به کنار نمانده و در آن نیز دگرگونیهاى ژرف پدید آمده, تا آن جا که بسیارى از واژگان, معنایى, به طور کامل, جدا و ناسان از پیش پیدا کرده اند.
ما اکنون, بر این مبنى که در یافت مردمان آن روزگار, از واژگان, دلیل و برهان است و در نزد دانشوران دینى, مورد پذیرش, بحث را پى مى گیریم و سخنى که در باب اصل این مبنى داریم,به مجال و هنگام دیگر وا مى گذاریم.
به هر حال, چه روشن شود که حدید(=آهن) به همان معناى فراگیر در سر بریدن حیوان اعتبار دارد و نیازى نیست که سر بریدن با آهن با علامت شیمیاییFe انجام بگیرد و چه روشن نشود, جاى این بحث هست که آیا آهن, ویژگى دارد که شارع بر ما واجب کرده سر حیوان را با آن ببریم, یا خیر, گزارگى و ویژگى ندارد, بلکه آهن, ترجمه واژه (حدید) است و آن نیز از (حد) به معناى تیزى و بُرّایى گرفته شده و از این روى, مورد توجه شارع قرار گرفته است.
بنابراین, معیار و تراز براى سر بریدن حیوان, تیزى و بُرّایى دست افزارى است که با آن سر حیوان را از تن آن جدا مى سازند, اگر چه از فلز نباشد.
پس, اگر امروزه دست افزارى پیدا شد که از دست افزارهاى آهنى ویژه سر بریدن حیوان, بُرّاتر و تیزتر بود, سر بریدن حیوان با آن, نه تنها روا که سزاوارتر است.
اگر این مبنى, پذیرفته شد, آن گاه زمینه سخن در باره دستگاه هاى تمام خودکار, که به آسانى رگهاى گردن حیوان را مى شکافند, بهتر فراهم مى آید.
در همین عرصه, گفتاگویى دیگرى نیز وجود دارد و آن این که: سر بریدن حیوان, چه با آهن وچه با غیر آن, آیا باید به روش سنتى انجام گیرد, یا به روش مدرن نیز, از نظر شرع پذیرفته است؟
به دیگر سخن, از دیر باز, حتى پیش از اسلام, تا اکنون, در بیش تر سرزمینهاى اسلامى, کشتار کنندگان گاو, گوسفند و شتر, کارد, یا چاقویى در دست مى گرفتند و با آن سر حیوان را مى بریدند. همان گونه که بین کارد و گلوى حیوان ,واسطه اى نبود, بین کشنده و ابزار سر بریدن نیز, واسطه و میانگى وجود نداشت و با حرکت و توان دست, چاقو و یا کارد به حرکت در مى آمد و رگهاى گردن حیوان بریده مى شد. حال پرسش این است که آیا بى میانگى, در درست بودن سر بریدن حیوان از نظر شرع, نقش دارد, به گونه اى که اگر کارد و یا ابزار بُرّانى, به وسیله دستگاه, روى گلوى گوسفند و یا هر حیوان دیگرى که بناست سر بریده شود, قرار بگیرد و سر حیوان را جدا سازد, اشکال دارد؟
یا این که بود و نبود میانگى, بین ابزار سر بریدن و کشتار کننده, اثرى در تذکیه ندارد و معیار تنها جدا ساختن سر حیوان است؟
اگر گزینه دوم را بپذیریم, زمینه براى کشتار با دستگاه هاى خودکار, فراهم مى آید.
به هر حال, بحثهایى از این سنخ مطرح است که باید از زوایاى گوناگون به آنها پرداخت .


(0) نظر
برچسب ها :
X