((علیکم بمکارم الاخلاق فان الله بعثنى بها))(37)پیامبر اکرم(ص)
((انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق))(38)پیامبر اکرم(ص)
((خیرکم خیرکم لاهله و إنا خیرکم لاهلى))(39)پیامبر اکرم(ص)
بر شما باد به کرامتهاى اخلاقى, چرا که خداوند مرا براى آن فرستاد.
من مبعوث شدم تا کرامتهاى اخلاقى را کامل کنم.
بهترین شما کسى است که براى خانواده اش بهتر باشد و من بهترین شما براى خانواده ام هستم.
((ارزشهاى حقوقى)) و ((ارزشهاى اخلاقى)), دو مقوله اى هستند که سنجش آن دو با یکدیگر, مباحث چندى را مى طلبد. اینکه اساسا مشخصه مقوله حقوق و مقوله اخلاق چیست؟ وجوه تمایز و وجوه اشتراک میان این ارزشها کدام است؟ موضوع و قلمرو و هدف هر یک از این دو چیست؟ و اینکه اساسا چه رابطه اى میان ((حقوق)) و ((اخلاق)) وجود دارد؟ پرسشهایى است که اینک جاى پرداختن به آنها نیست. آنچه در این بحث به عنوان یک اصل در شناخت مسایل زنان مورد نظر است تإکید بر لزوم تفکیک میان جهت گیریها و فضاى مباحثى است که در شناخت روابط و مناسبات زن و مرد, بویژه در حوزه روابط همسرى و در تنظیم این روابط صورت مى گیرد. تعیین مرزهاى حقوقى در روابط اجتماعى و در جهت حفظ موقعیتها و نقشها و حقوقى که هر یک از آحاد جامعه دارند موضوعى است که ضرورت آن هیچ گاه نمى تواند مورد تردید باشد و شریعت مقدس نیز به دقت و ظرافت و با اهتمام فوق العاده اى به آن پرداخته است و به تعبیر برخى روایات حتى خسارت یک خراش جزئى نیز معین شده است; ((حتى ارش الخدش)).(40)
جامعه همواره نیازمند تعیین مرزهاى روشن و صریح حقوقى و شناخت ارزشهاى حقوقى است و نمى توان جامعه را تنها با تکیه بر کرامتها و ارزشهاى اخلاقى به سامان رساند, و تردیدى نیست که حقوق و چارچوبها و مرزهایى که مناسبات و روابط اجتماعى جامعه را شکل مى بخشد و حفظ مناسبات صحیح را تضمین مى کند, در مجموع از نقطه نظر اجتماعى و مدیریت جامعه, در مقایسه با ارزشهاى اخلاقى و کرامتهاى فردى, از اهمیت و اعتبار و ارزش بالاترى برخوردار است, چنان که وقتى از امیرالمومنین(ع) پرسیدند: عدالت برتر است یا جود؟ فرمود: ((عدالت)) امور را در جایگاه خودش قرار مى دهد, و ((جود)) آنها را از مسیر اصلى بیرون مىآورد, و عدالت سیاستگرى عام و فراگیر است, و ((جود)) عارضه اى ویژه است, بنابراین عدالت برتر است.(41) و شاید از تقدم ذکر ((عدل)) بر ((احسان)) در آیه شریفه ((ان الله یإمر بالعدل و الاحسان)) نیز همین اهمیت و اولویت استفاده شود. ولى با توجه به برخى ویژگیها که براى عمل و ارزش اخلاقى وجود دارد تردیدى نیست که ارزش سلوک فردى و نیز روابط و مناسبات اجتماعى که بر اساس کرامتهاى اخلاقى و بدون تجاوز به حقوق دیگران, صورت گرفته است, بیشتر است و حاکى از تعالى روحى و استحکام انگیزه هایى است که به مناسبات و روابط اجتماعى, گرمى و لطافت خاصى مى بخشد. تحقق کرامتهاى اخلاقى در گرو نیت و انگیزه خاصى است که در واقع روح عمل اخلاقى را تشکیل مى دهد در حالى که ارزش حقوقى چنان که گفته اند فقط بستگى به این دارد که کار, طبق موازین حقوقى و در شکل و قالب معینى انجام گیرد و رعایت آن تنها به خاطر مصالح اجتماعى است و نه تکامل روحى و معنوى.(42)
پرواضح است که رفتار حقوقى مى تواند همراه انگیزه اخلاقى نیز باشد که در نتیجه ارزش اخلاقى هم خواهد داشت. چنان که بسیارى از پایبندیهاى حقوقى نیز برخاسته از التزام به ارزشهاى اخلاقى و کرامتهاى نفسانى و درونى افراد است. مدیریت جامعه در شکل کلان آن و شکل گیرى صحیح مناسبات اجتماعى هر چند بدون ضابطه مندى حقوقى و بدون برخوردارى از دستگاهى کاملا نظام یافته و تعریف شده از نقطه نظر حقوقى, امکان ندارد اما آنچه به عنوان هدف متعالى و اصلى مورد نظر است تحکیم و گسترش کرامتهاى اخلاقى و ارزشهایى است که آحاد جامعه در روابط خویش تنها بر اساس ارزشها و انگیزه هاى اخلاقى و روحى به خدمت مى گیرند.
بنابراین تعیین روابط حقوقى میان زن و مرد بویژه در حوزه روابط خانوادگى و تإکید بر تبیین مرزها و دفاع از حقوق زنان یا مردان, یک موضوع است و توصیه و تإکید بر استفاده از حقوق در روابط شخصى, موضوع دیگر است و نباید این دو مبحث به هم آمیخته شود. اساس رابطه انسانى میان زن و مرد در محیط خانواده و روابط همسرى, همان ((مودت)) و ((رحمت)) غریزى و فطرى است که پیشتر در باره آن سخن گفتیم. حداقل دستاورد این رابطه, حفظ حرمت حقوقى هر یک از زن و مرد است اما آن چیزى که هم زن و هم شوهر, بیش از هر چیز به آن فراخوانده شده اند و در درجه اول اهمیت قرار دارد تحکیم کرامتهاى اخلاقى در روابط با یکدیگر است. آشناسازى جامعه بویژه زن و شوهر به حقوق و حدود و مرزها یک ضرورت است و باید تلاش بسیارى در این زمینه کرد اما تإکید یکسویه بر اجراى روابط متقابل حقوقى میان آن دو و تشویق به ایستادن بر مرزهاى حقوقى و تحکیم مناسبات خشک حقوقى, چیزى نیست که با کرامتهاى اخلاقى همچون ایثار, تواضع, عفو, تقویت حس نوع دوستى, مهربانى و عطوفت, صبر و حلم, و تقویت روحیه همکارى, هماهنگى کامل داشته باشد. این است که بخش بسیار گسترده اى از متون دینى و رهنمودهاى اولیإ دین(ع) در جهت تقویت و گسترش مکرمتها و ارزشهاى اخلاقى و روحى مى باشد. در روابط همسرى و درون خانوادگى نیز شاهد همین اولویت هستیم. شوهر از نقطه نظر حقوقى وظایف خاصى دارد. زن نیز در این جهت مسوولیتهاى مشخصى دارد. اما همه چیز به روابط آنها و توافق اخلاقى آنان برمى گردد, حتى توافق بر عدم استفاده از حقوق شرعى و قانونى و یا بالعکس, برخوردار شدن از بسیارى چیزها که در چارچوب اولیه حقوقى, قرار ندارد.
و اینچنین است که به عنوان مثال, در سخن امام(ع), از یک سو خوابیدن شوهر در خارج از خانه نمونه اى از بى مروتى به شمار مى رود و از طرف دیگر یک لیوان آبى که زن به دست شوهر خویش مى دهد, ارزش آن براى زن, از یک سال عبادت بیشتر است; یک سالى که روزها روزه بدارد, شبها به عبادت بیدار بماند, و خداوند در مقابل هر بار که همسر خویش را سیراب مى کند شهرى در بهشت براى او برپا مى کند و شصت گناه او را مى بخشد:
((هلک بذى المروه إن یبیت الرجل عن منزله بالمصر الذى فیه إهله.))(43)
((ما من امرإه تسقى زوجها شربه من مإ الا کان خیرا لها من عباده سنه صیام نهارها و قیام لیلها و یبنى الله لها بکل شربه تسقى زوجها مدینه فى الجنه و غفرلها ستین خطیئه.))(44)
بنابراین در بررسى مسایل زنان و بازشناسى و ترسیم حقوق خانواده به مسإله تقدم و اولویت کرامتها و ارزشهاى اخلاقى باید به عنوان یک اصل محورى توجه کرد.