((و من آیاته إن خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه, ان فى ذلک لایات لقوم یتفکرون))(17)
((هن لباس لکم و انتم لباس لهن))(18)
((انى لا إضیع عمل عامل منکم من ذکر إو انثى بعضکم من بعض))(19)
((یکى از نشانه هاى خداوند این است که براى شما از جنس خودتان همسرانى آفرید تا مایه سکونت و آرامش شما باشند و میانتان دوستى و مهربانى قرار داد. در این کار براى آنان که اندیشه مى کنند نشانه هایى است.))
((آنها لباس شمایند و شما لباس آنانید.))
((من عمل هیچ عمل کننده اى از شما را, مرد باشد یا زن, ضایع نمى کنم; شما از یکدیگرید.))
زن و مرد در نقشها و مسوولیتهایى که بر عهده دارند, چه در سطح جامعه و چه در محیط خانواده مقابل یکدیگر نیستند, بلکه مکمل همدیگر مى باشند. بسیارى نقشها و مسوولیتهاست که فقط زن مى تواند ایفا کند و بسیارى موقعیتها و تکالیف است که از عهده مرد برمىآید. چنان که بسیارى از کارها و مسوولیتهاى زندگى و امور اجتماعى, بهتر است بر عهده زنان باشد و بسیارى از همینها شایسته است بر عهده مرد باشد. زن و مرد, هر یک, نیمه یک پیکره اند و تنها در سایه همکارى مشترک و تقسیم عادلانه و حکیمانه مسوولیتها و ایفاى نقش تکمیلى نسبت به یکدیگر است که این پیکره جان مى گیرد. جنس زن و جنس مرد با توجه به تفاوتهاى طبیعى و ناتوانیها و محدودیتهایى که هر یک در تإمین بخشى از خواستها و نیازهاى خویش دارند و احساس نیاز متقابلى که مى کنند در هر دو حوزه اجتماعى و خانوادگى, به صورت طبیعى و هماهنگ با طبیعت وجودى خود, یار و مکمل یکدیگرند. احکام و حقوق شرعى و رهنمودهاى دینى نیز هماهنگ با این نقش, مرزها و حدود و چارچوب منضبط, روابط متقابل تکمیلى را مشخص مى کند. نزاع جنسیت یا تشدید آن و کشیده شدن یا کشاندن این نقش تکمیلى به تنازع براى بقإ و یا براى به چنگ آوردن موقعیتها و نقشهاى یکدیگر آفتى بر خلاف جریان طبیعى حیات بشرى است. خانواده کانون مشارکت دو انسان به عنوان زن و شوهر است, و جامعه فضاى گسترده همزیستى و مشارکت انسانى اجتماعى زن و مرد, به عنوان دو انسان از یک مبدإ, و در محیط اسلامى به عنوان برادر و خواهر دینى مى باشد. در روابط ((همسرى)), به تعبیر زیبا و گویاى قرآن, چنان که گذشت, ((هن لباس لکم و انتم لباس لهن)), زن و شوهر لباس و پوشش یکدیگرند. هر یک بدون دیگرى به انسان برهنه اى مى ماند که در برابر ناملایمات زندگى و نیازهاى حیات انسانى, بى پناه و بى دفاع خواهد بود. چنان که کلام الهى در روابط اجتماعى با تعبیر ((بعضکم من بعض)) بر این نکته تإکید مى ورزد که شما از یکدیگرید و بندگى حق, مسیرى است که بى هیچ تفاوتى در آن قرار گرفته اید و کمک کار همدیگرید:
((ربنا اننا سمعنا منادیا ینادى للایمان إن آمنوا بربکم فآمنا ربنا فاغفرلنا ذنوبنا و کفر عنا سیئاتنا و توفنا مع الابرار, ربنا و آتنا ما وعدتنا على رسلک و لا تخزنا یوم القیمه انک لا تخلف المیعاد, فاستجاب لهم ربهم إنى لا إضیع عمل عامل منکم من ذکر إو انثى بعضکم من بعض ....))(20)
((پروردگارا! ما ندا دهنده اى را شنیدیم به ایمان فرا مى خواند که به پروردگارتان ایمان آورید; ما نیز ایمان آوردیم. پروردگارا! پس گناهانمان را ببخش و بدیهایمان را بپوشان و ما را با خوبان بمیران. پروردگارا! و آن چه به دست پیامبرانت به ما وعده کردى به ما بده و روز قیامت ما را خوار نگردان که تو در وعده تخلف نمى کنى. پروردگارشان نیز آنها را اجابت کرد که من عمل هیچ عمل کننده اى را مرد باشد یا زن, ضایع نمى کنم; شما از یکدیگرید ...))
بنابراین زن و مرد, هم در جامعه و مناسبات و روابطى که ساختار آن را شکل مى دهد و هم در فضاى خانه و مناسبات خانوادگى, دو وجود مکمل یکدیگرند و نه دو قطب مخالفى که وجود هر یک, عرصه را بر دیگرى تنگ مى کند و به ناگزیر یکى باید حذف شود و یا تسلیم دیگرى باشد. از این رو در شناخت و تنظیم مناسبات اجتماعى و خانوادگى میان زن و مرد و معرفى وجهه انسانى اجتماعى آنان, حضور و نقشآفرینى هر یک بدون دیگرى را باید ناقص شمرد و ((انسان سالارى)) را جایگزین ((مردسالارى)) یا ((زن سالارى)) دانست, و صد البته که انسانها در موقعیتها و شرایط مختلف, وظایف و مسوولیتهاى متفاوت دارند و در کسب شایستگیهاى ارادى چون, ایمان, علم, تقوا و جهاد, کسانى برترند که شایستگى بیشترى کسب کنند; چه زن و چه مرد.