مقدمه يكم: ادبيات فهم دين, يك ضرورت

مقدمه یکم: ادبیات فهم دین, یک ضرورت

شناخت صحیح مسایل زنان و خانواده, به عنوان بخش عمده اى از معارف, احکام و حقوق اسلامى, ضرورتى است که بویژه در سالهاى اخیر مورد توجه محافل مختلف علمى, فرهنگى و اجتماعى قرار گرفته است. و این خود فرصت گرانبهایى است که انقلاب اسلامى و دیدگاههاى استوار و روشن بنیانگذار جمهورى اسلامى حضرت امام خمینى(قده) بوجود آورده است و مواضع رهبرى معظم انقلاب نیز تإکیدى بر آنهاست. فرصتى که باید در جهت فهم صحیح و تبیین منطقى احکام و مسایل زنان به معناى وسیع این کلمه, به خوبى از آن بهره برد و در فضایى کاملا علمى, همراه با واقع نگرى و بدون دخالت دادن پیشداوریها و سلیقه هاى شخصى به درک درست مسایل و ارائه آن همت گماشت.

عمده ترین نقیصه و مشکلى که در بررسى و ارزیابى این دست مسایل و اظهارنظرها و نقادیهاى مختلف وجود دارد, همچون بسیارى از دیگر مسایل اجتماعى, فرهنگى و اسلامى, فقدان یا ضعف ادبیات فهم مسایل و معارف بلند اسلامى و نصوص و متون دینى مى باشد. بسیارى اظهارنظرها و نظریه پردازیهایى که در زمینه مسایل زنان در حوزه هاى مختلف فرهنگى, حقوقى و اجتماعى صورت مى گیرد از آنجا که برخاسته از ابزار کارآمد ادبیات فهم و شناخت دین و استخراج از منابع و متون نیست, دیدگاههاى سطحى, ناقص, یکسویه, التقاطى و گاه اساسا وهمآلود و از سر خیالپردازى مى باشد. پرواضح است فهم و دریافت مسایل اسلامى نیز همچون دیگر مسایل, داراى چارچوبها, ملاکها و ادبیات ویژه خویش مى باشد و بدون این ابزار کارآمد نمى توان به نظریه پردازى و استنباط و سخن گفتن از جانب متون دینى و منابع اسلامى پرداخت. چنان که بسیارى از ارزیابیها و داوریهاى متضادى که نسبت به دیدگاههاى معمول و موجود انجام مى شود و بسیارى از خرده گیریها, ناشى از فقدان ادبیات مشترکى است که علاوه بر ایجاد ابزار لازم براى فهم مسایل, ملاکها و چارچوبهاى یکسانى را به عنوان نقطه مشترک میان همه کسانى که به نظریه پردازى در زمینه این دست مسایل مى پردازند, به وجود خواهد آورد. این است که به نظر مى رسد یکى از تلاشهاى اساسى و راهگشا عبارت از بازشناسى و بازنگرى در خود فهم و شناخت مسایل زنان مى باشد. ما با کدامین ملاکها و با چه ادبیاتى و در چه چارچوبى به شناخت مسایل زنان و داورى در باره آن مى پردازیم؟ از چه منابعى بهره مى بریم؟ شیوه و چارچوب بهره ورى ما از این متون و منابع چیست؟ واقعیات موجود چه نقشى در استخراج نظریات ما دارند؟ تفسیر ما از تإثیر زمان و مکان در استنباط احکام چیست؟ پس از این مرحله, و در بازشناسى مسایل اصلى از مسایل دیگر و تعیین ملاکها و اصول نگرش به مسایل زنان, به عنوان بخشى از دستگاه عظیم اندیشه و عمل اسلامى, کدام مبانى و چه اصول و محورهایى را معرفى مى کنیم؟

اینها از جمله پرسشهایى است که در شناخت مسایل زنان باید به آنها توجه شود. چرا که اینها بخشى از ادبیات فهم ما از دین و معارف و دستورالعملهایى است که ارائه مى دهد. برخى اظهارنظرها در باره مسایل اسلامى چنان ناشیانه است که گاه حتى موجب این حدس مى شود که گوینده یا نویسنده کمترین آشنایى را با متون دینى ندارد چه رسد به صلاحیت سخن گفتن از موضع دین که کارى بس پیچیده و خطیر مى باشد و همواره فرهیختگان دو حوزه دانش و تقوا در این زمینه با احتیاط و تردید اما تردیدى عالمانه, وارد مى شوند. و به راستى که سخن گفتن از موضع دین و متون دینى, کارى بس دشوار و دور از دسترس همگان است. آنچه در این پژوهش پى مى گیریم اشاره به برخى مبانى و اصول و ملاکهایى است که در حوزه شناخت صحیح و تحلیل درست مسایل زنان باید مورد توجه قرار گیرد. اصولى که ملاکها و چارچوبهاى مورد توجه در بررسى و داورى در باره هر آنچه به عنوان مسایل زنان و خانواده از آن یاد مى شود, مى باشد و بخشى از ((راهنماى عمل)) براى نظریه پردازى در زمینه زنان و مسایل آنان به شمار مى رود, و در مجموع پیش درآمد و مقدمه اى بر معرفت شناسى مسایل زنان خواهد بود.


(0) نظر
برچسب ها :
X