عبدالرسول هاجری
پیش تر از این، گروهی از محققان علوم اجتماعی، [1] kingsley Davisخانواده را به «گروهی از افراد که روابط آنان با یکدیگر بر اساس هم خونی شکل میگیرد و نسبت به هم خویشاوند محسوب میشوند»؛ تعریف کرده بودند. گروهی دیگر از جامعه شناسان، [2] E.W.Burgess ـ H. J. Lockeبرای تعمیم خانواده، به گونهای که افزون بر روابط هم خونی، مواردی هم چون فرزند پذیری و پذیرشهای اجتماعی و قراردادی را نیز در برگیرد، خانواده را این گونه تعریف کردند: «گروهی است متشکل از افرادی که از طریق پیوند زناشویی، هم خونی یا پذیرش، با یکدیگر به عنوان شوهر، زن، مادر، پدر، برادر، خواهر و فرزند در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی زندگی میکنند». [3] باقر ساروخانی، دائره المعارف علوم اجتماعی، تهران، انتشارات کیهان، 1375دیگر صاحب نظران نیز در حوزههای مختلف علوم انسانی، تعاریف و تعابیر مشابهی در تعریف خانواده به کار بردهاند، [4] برای نمونه، به دو تعریف دیگر اشاره میشود:
ـ خانواده ترکیبی از افرادی است که از راه خون، زناشویی، و یا فرزند پذیری، با یکدیگر ارتباط مییابند و طی یک دوره زمانی نامشخص، با هم زندگی میکنند(Bruce cohen).
ـ خانواده پیوندی است که با نهاد ازدواج، یعنی صورتی از روابط جنسی، که به تصویب جامعه رسیده، مرتبط است(R.H.lowie).
ـ خانواده گروهی اجتماعی است که بزرگ سالان آن(مذکر و مؤنث) از نظر جنسی، با هم زندگی میکنند و از نظر اقتصادی، همکاری دارند و دارای یک بچه یا بیش تر هستند.(George Murdock).
(برای آگاهی بیش تر، ر.ک: بروس کوئن، درآمدی به جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، توتیا، 1377. باقر ساروخانی، دائره المعارف علوم اجتماعی، استفان مور، دیباچهای بر جامعه شناسی، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران، ققنوس، 1376)که قدر مشترک این گونه تعاریف را میتوان در سه محور خلاصه کرد:
1. خانواده بر مبنای ازدواج بین دو جنس مخالف شکل میگیرد.
2. روابط نسبی(قرار دادی یا واقعی) یا سببی بین اعضای آن وجود دارد.
3. افزون بر کارکردهای زیستی(تولید مثل)، کارکردهای آموزشی، تربیتی و اقتصادی نیز برای آن متصور است.
با این حال، نگاهی گذرا به سیر تطورات خانواده، نشان میدهد که این نهاد کهن، در عمر طولانی خود ـ به ویژه در دوران معاصرـ دست خوش چنان تغییراتی شده است که مشکل بتوان تعریفی جامع از آن ارائه داد. از این دیدگاه، تصور قالبی ما از خانواده، که از یک شوهر، همسر و فرزندانشان ترکیب میشود، با توجه به ساختار خانواده در سراسر تاریخ بشر، تصور چندان درستی نیست. [5] درآمدی به جامعه شناسی، ص 127بر این اساس، تعریف خانواده، امری سهل و ممتنع است. سهل است به علت تصور قالبی که از خانواده، حتی در ذهن خواص وجود دارد و آن را ترکیبی از شوهر، همسر و فرزندان میپندارد؛ و ممتنع است به سبب گونههای بیشمار و متفاوتی که قدر مشترک آن ها، تنها اطلاق نام «خانواده» است و جز آن، قدر مشترک دیگری ندارند. به همین دلیل، مارتین سگالن معتقد است که جامعه شناسی معاصر ناگزیر است که در تعریف خانواده، تا حدودی محتاطانه وارد عمل شود؛ زیرا «خانواده» واژهای با معانی متعدد است و از یک چارچوب مفهومی، که قادر به تعریف حیطه گسترده پدیدههای خانوادگی باشد، محروم است. [6] مارتین سگالن، جامعه شناسی تاریخی خانواده، ترجمه حمید الیاسی، تهران، نشر مرکز، 1370در واقع، جامعه شناسان معاصر از ارائه یک تعریف کلی درباره خانواده پرهیز میکنند؛ [7] دیباچهای بر جامعه شناسی، ص 32زیرا ارائه تعریفی جامع که همه مصادیق خانواده را ـ از خانواده سنتی گرفته تا مواردی که در عصر جدید، نام خانواده گرفتهاند، مانند روابط زناشویی خارج از چارچوب رسمی، زندگیهای مشترک هم جنس بازان، خانوادههای تک والدینی ـ در برگیرد، ممکن نمی دانند. از این رو، مناسب تر آن است که برای آشنایی بیش تر با مفهوم خانواده، به جای ارائه تعریفی جامع، به بررسی گونههای مختلف خانواده و تعاریف آنها بسنده کنیم. [8] در همین باره، سگالن مینویسد: «به جای این که در قالب واژگانی دقیق، همیشه از خانواده سخن بگویم، اصطلاحاتی را به کار خواهم گرفت که به نظر میرسند این نهاد را در جنبه خاصی که مورد بررسی است، به روشن ترین وجهی تعریف میکنند و به همین منظور، از اصطلاحاتی چون خانواده تک هستهای، گروه خانگی و روابط خویشاوندی استفاده خواهم کرد».(جامعه شناسی تاریخی خانواده، ص 19)این بررسی، در دو مقطع زمانی(پیش از انقلاب صنعتی و پس از آن) صورت میگیرد: