محمد روشن تابستان 1385 | |
مقدمه: برخی بر این باورند که کانون حسابداری مجموعه ای از صورتهای مالی و حاصل زنجیره ای طولانی از عملیات دفتر داری است، برخی دیگر دارایی ها را به جهت آنکه وسیله اصلی فعالیت موسسه می باشند، با اهمیت می دانند، سایرین ممکن است سرمایه موسسه را از جهاتی بیشتر از دارایی ها به حسابداری نزدیک بدانند اما دانشمندانی چون ای سی لیتلتن سود موسسه را به جهت اینکه نتیجه عملکرد ماهرانه مدیریت است را در حسابداری از اهمیتی فراوان برخوردار می دانند. آنها معتقدند سود، پاداش خدمتی است که انگیزه لازم را برای واقعیت بخشیدن به تولید، ارائه خدمات و به حرکت درآوردن چرخه کار پدید می آورد. به دلیل اهمیت سود خالص در موسسات مالی، تعیین (اندازه گیری) این مهم متوجه حسابداری است. ضرورت توجه به سودوزیان در موسسات مالی هنگامی بارزتر می گردد که تلاش در جهت تحقق سود (سودهای) پیش بینی شده به جزیی لاینفک از برنامه ریزی مالی مدیران آنها تبدیل گشته است.
صورتحساب سود و زیان سودوزیان صورتحسابی است که وضعیت فعالیتهای مالی یک موسسه و نتیجه آن را طی یک دوره مالی (معمولاً یکساله) نشان می دهد. بدون وجود این صورتحساب نمی توان از چگونگی فعالیتهای مالی موسسات در طی یک دوره مالی آگاه گردید. صورتحساب سودوزیان قابلیت سودآوری موسسه را نشان می دهد در حالیکه ترازنامه اطلاعات لازم در مورد قدرت پرداخت بدهی های موسسه را در اختیار می گذارد.
درآمد، هزینه و سود (زیان) اجزای صورتحساب سودوزیان را تشکیل می دهند. درآمد به مبالغی گفته می شود که از ارائه خدمات و فروش کالا و.... عاید موسسه می شود، منظور از هزینه مبالغی است که جهت کسب درآمد به خرج گرفته می شود و از مقابله درآمد با هزینه، سود یا زیان عاید موسسه می گردد.
درآمدهای عملیاتی، هزینه های عملیاتی، سودوزیان عملیاتی، هزینه مالی، سایر درآمدها و هزینه های غیرعملیاتی، مالیات بر درآمد، سودوزیان فعالیت های عادی، اقلام غیر مترقبه، سود سهم اقلیت و سود یا زیان خالص از جمله اطلاعاتی است که در صورتحساب سودوزیان منعکس می گردد.
اهمیت سود و زیان در طول قرن گذشته تاکید سرمایه گذاران، حسابدارن و استفاده کنندگان از صورتهای مالی بر اهمیت سودوزیان بوده است و این تاکید اثر خود را بر صورتهای مالی بجای گذاشته بطوریکه اگر سابقاً تاکید بر صورتهای مالی و فقط متشکل از ترازنامه بود، در جریان این تحولات حساب سودوزیان نه تنها به صورتهای مالی اضافه بلکه به عنوان مهمترین صورت حسابها تلقی گردید. به عبارتی دیگر تغییراتی که در سده بیستم در حسابهای اسمی(سودوزیانی) پدید آمد شاید بیش از تغییرات دیگر حسابها بوده است، این تغییرات سبب گردید از سود به عنوان "مطلوب مرکزی حسابداری" یا آن چیزی که مدیریت بدنبال آن است نام برده شود. بدین معنی که مستند کردن رویدادهای مالی مربوط به موسسه، یادداشت کردن رویدادهای مالی فوق به ترتیب زمان وقوع، طبقه بندی مقوله های مالی، تجدید طبقه بندی رویدادهای مالی بر حسب دوره های زمانی، ارائه گزارشهای مالی فشرده، و بازنگری مجدد رویدادهای مالی توسط افرادی بی طرف و صلاحیتدار (حسابرسان مستقل) حول محور سودوزیان سالانه موسسات مالی می باشند.
مفاهیم سود در مباحث اقتصادی و حسابداری بنا بر نظریه اقتصاددانان کلاسیک، درآمد هر فرد عبارت از مبلغی است که آن فرد طی یک دوره معین می تواند مصرف کند و در پایان دوره به اندازه آغاز آن در رفاه باشد. در مکتب اقتصادی فوق سرمایه به عنوان رفاه تعبیر شده و ارزش آن را می توان از طریق محاسبه ارزش فعلی دریافت های آتی به دست آورد.
تفاوت بین سود بر مبنای فوق با سود حسابداری ناشی از روشهای اندازه گیری سرمایه است. از نظر حسابداری به دلیل ابهامات موجود در مورد میزان جریانات نقدی آتی و عدم دسترسی به نرخ تنزیل مناسب، سرمایه بر مبنای خالص داراییهای موسسه مالی اندازه گیری می گردد. به عبارتی دیگر سود در حسابداری ناشی از تفاوت بین سرمایه واحد تجاری در آغاز و پایان دوره مالی است. در این مفهوم سرمایه مترادف با خالص داراییها بوده و اندازه گیری سود تحت تاثیر مبانی اندازه گیری دارایی ها و بدهی ها می باشد.
مبانی تعیین سود در حسابداری در حسابداری جهت تعیین سود روش های مختلفی بکار می رود که ذیلاً به برخی از آنها اشاره می گردد:
حسابداری تعهدی[1] در حسابداری تعهدی درآمد در سال انجام خدمات یا فروش کالاها به حساب منظور می شود (اگر چه وجوه نقد حاصل از فروش کالا و خدمات مذکور در سالهای قبل یا بعد دریافت شود).
در این روش شناخت هزینه ها معمولاً بر اساس یکی از دو روش ذیل انجام می شود: 1- ارتباط دادن هزینه ها با درآمدهای دوره مالی بر مبنای اصل تطابق (هزینه های مستقیم و عملیاتی دوره) 2- ارتباط دادن هزینه ها با دورهای مالی معین چند ساله(مانند هزینه استهلاک وتسهیم آن به روشهای گوناگون)
در حسابداری به منظور رعایت اصل "وضع هزینه های هر دوره مالی از درآمدهای متعلق به همان دوره"[2] و تعیین سود یا زیان و ارائه وضعیت مالی واقعی از حسابداری تعهدی استفاده می شود. این روش مزایای متعددی از جمله موارد ذیل را به دنبال دارد.
1- استفاده از این روش مبنایی منطقی برای تعیین بهای تمام شده کالاها و خدمات ارائه می دهد. 2- کنترلی دقیق تر بر درآمدها و هزینه ها برقرار می گردد. 3- اطلاعاتی کاملتر و جامع تر از عملکرد دوره مالی ارائه می دهد. 4- جهت برنامه ریزی و کنترل قابلیت اتکای بیشتری دارد چون هزینه ها و درآمدهای هر دوره در همان دوره مالی منعکس است.
بجز روش فوق در برخی از موسسات از جمله موسسات دولتی همانند شهرداریها، بانکها و... جهت تعیین سودوزیان از روش هایی دیگر همانند موارد ذیل استفاده می گردد:
حسابداری نقدی[3] مطابق این روش درآمدها در سال مالی وصول وجوه نقد و هزینه ها در سال مالی پرداخت وجوه نقد به حساب منظور می شوند، در این روش ممکن است درآمدی وصول یا هزینه ای پرداخت گردد که متعلق به عملکرد دوره جاری نباشد.
حسابداری نیمه تعهدی این روش ترکیبی از دو روش نقدی و تعهدی است. برای ثبت درآمد ها از مبنای نقدی و جهت ثبت هزینه ها از مبنای تعهدی استفاده می گردد.
حسابداری تعهدی تعدیل شده در این روش شناخت و ثبت درآمدها در دوره ای انجام می شوند که قابلیت اندازه گیری داشته باشند و هزینه ها معمولاً در دوره وقوع یا تحمل یعنی دوره ای که بدهی قابل پرداخت بابت هزینه ها انجام می شوند در حسابهامنظور می گردند.
حسابداری نقدی تعدیل شده در این روش ثبت درآمدها در دوره دریافت وجوه نقد و ثبت هزینه ها در دوره پرداخت وجوه نقد بابت تعهدات ایجاد شده صورت می گیرد، ثبت هزینه ها مستلزم تحقق دو شرط لازم و کافی یعنی ایجاد تعهد و انجام پرداخت است.
بدیهی است استفاده از روشهای فوق سود و زیانی متفاوت ارائه خواهد داد به همین دلیل طبق اصل تطابق در حسابداری، حسابداران برای شناخت هزینه ها از رویکرد "بگذار هزینه ها از درآمد ها تبعیت کنند" پیروی می نمایند. مطابق این اصل هزینه های یک دوره از درآمدهای همان دوره کسر می گردند تا عملکردی واقعی از نتیجه کار منعکس گردد.
برای بسیاری از مدیران مالی موسسات ممکن است پرسش اصلی این باشد که درآمد را چه زمانی باید شناسایی کرد؟
از دیدگاه نظری روش صحیح حسابداری برای شناسایی درآمد باید به گونه ای باشد که اولاً آن درآمد تحقق یابد یا قابل تحقق باشد و ثانیاً آن درآمد تحصیل گردد. مطابق این دیدگاه چنانچه یکی از شرایط فوق به وقوع پیوندد می توان درآمد را شناسایی نمود.
نتیجه گیری
دوره نوین حسابداری را می توان بر سده بیستم منطبق ساخت زیرا در این سده نگرش مدیریت از توجه صرف به ترازنامه و ترکیب آن تغییر یافت و توجه ای ویژه بر سودوزیان موسسات مالی معطوف گشت، این تغییر نگرش از جهتی نتیجه تقاضای مالکان و سهامداران و از طرف دیگر به جهت رغبت مدیران به ارائه عملکردی مطلوب از موسسه تحت نظارت خود بوده است. بعبارتی دیگر تمامی اهداف موسسه حول محور "مطلوب مرکزی حسابداری" یعنی تعیین سود سالانه موسسه مالی می چرخد بدیهی است بکارگیری روشهایی صحیح جهت تعیین سود خالص از وظایف خطیر حسابداری بوده و به نظر می رسد در آینده ای نه چندان دور توجه اصلی استفاده کنندگان(درون و برون سازمانی) از صورتهای مالی از جمله دولتها، رقبا، بستانکاران، سهامدارن، مدیران، وام دهندگان، مشتریان، اعتباردهندگان و سایر استفاده کنندگان از صورتهای مالی بر سود و زیان و نتیجه عملکرد موسسات مالی بیش از پیش معطوف گردد.
| |
منابع: 1- ای سی لیتلتن- ساختار تئوری حسابداری، ترجمه حبیب ا...تیموری، انتشارات سازمان حسابرسی، تهران 1380 2- ریاحی بلکویی احمد- تئوریهای حسابداری، ترجمه دکتر علی پارسائیان، انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی، تهران 1379 3- اقوامی داود و جعفر باباجانی- اصول و کاربرد حسابداری در سازمانهای دولتی و غیر انتفائی، انتشارات سمت، تهران 1380 4.Kohler- Kohlers Dictionary For Accountants, Edition by W.W Cooper and Yuji Ijiri, 9th, Englewood Cliffs, N.J.
پانوشت ها : [1]. Accrual
accounting [2]. Matching expenses with revenue [3]. Cash accounting
| |
منبع : وبلاگ محمد روشن |