هاتفیلد (1866 - 1945) نویسنده و منتقد حسابداری |
دکتر غلامرضا اسلامی بیدگلی- بتول زارعی |
هنری راند هاتفیلد (Henry Rand Hatfield) یکی از پیشروان حسابداری مدرن دانشگاهی است. دورة کار دانشگاهی او طولانی و برجسته بود. وی نخستین استاد تماموقت حسابداری در آمریکا محسوب میشود و در درجة نخست به عنوان نویسندة منتقد شهرت دارد. اثر مهم او، حسابداری مدرن: اصول و برخی از مشکلات آن ، یکی از اولین تألیفات آمریکایی در ادبیات حسابداری مدرن به شمار میآید. موضوعهای محوری نوشتههای هاتفیلد, ترازنامه و ارزیابی داراییهاست و همین مسئله باعث شده است تا کار او در دوران معاصر مورد توجه بسیار قرار گیرد. هاتفیلد همچنین یکی از پایهگذاران انجمن حسابداری آمریکا (AAA) بود اما در بسیاری مسائل با سایر اعضای کلیدی آن تضاد داشت که مهمترین آن تأکید زیادی بود که انجمن بر کار تحقیقات داشت.
هنری راند هاتفیلد فرزند رابرت ام (Robert M.) و الیزابت آن تفت (Elizabeth Ann Taft) در 27 نوامبر 1866، در شهر ایلینویز (Illinois) شیکاگو بهدنیا آمد. وی مدرک لیسانس خود را در1892 از دانشگاه نورت وسترن (Northwestern) و درجة دکتری را در1897 از دانشگاه شیکاگو در رشته اقتصادسیاسی و علومسیاسی دریافت کرد. وی همچنین در 1937 درجه دکتری افتخاری حقوق از دانشگاه نورت وسترن و سپس در 1940 از دانشگاه کالیفرنیا دریافت کرد.
هاتفیلد از 1886 تا 1890 در تشکیلات اوراق قرضه شهرداری کار کرد و از 1894 تا 1898 عضو هیئت علمی دانشگاه واشنگتن بود و اقتصادسیاسی تدریس میکرد. وی سپس به عنوان مدرس به دانشگاه شیکاگو رفت (1898-1902) و در سالهای 1902 تا 1904 به عنوان استادیار و اولین رئیس دانشکدة علوم اداری و بازرگانی فعالیت داشت. هاتفیلد هرگز به حرفه حسابداری نپرداخت و حسابدار رسمی نشد. در مقابل، یک رشتة دانشگاهی حسابداری در دانشگاه شیکاگو برپا کرد. وی برای این کار از یک اردوی علمی در 1899 از دانشگاههای بازرگانی فرانسه و آلمان الهام گرفت. لازم به ذکر است که هاتفیلد با هر دو زبان آلمانی و فرانسوی بخوبی آشنا بود.
هاتفیلد در 1904 به عنوان دانشیار به دانشگاه کالیفرنیا در برکلی (Berkeley) پیوست و تا 1909 در این پست ماند. این نخستین انتصاب تماموقت در رشته حسابداری در آمریکا بود. وی در 1909 به درجة استادی ارتقا یافت و همچنین به عنوان رئیس دانشکده بازرگانی (1909 – 20 و 1927 – 28) و رئیس هیئت علمی (1916 و 1917 – 18 و 1920 – 23) خدمت کرد. هاتفیلد در برکلی خود را وقف توسعه کتابخانه حسابداری کرد که بعدها یکی از بزرگترین و مهمترین مجموعههای حسابداری در آمریکا گردید. هاتفیلد یکی از اعضای مؤسس انجمن حسابداری آمریکا بود که در سالهای اولیه شروع به کار, انجمن آمریکایی مربیان دانشگاهی حسابداری (AAUIA) نام داشت. وی در نشست سازمانی گروه که در 28 دسامبر 1916 در اوهایو (Ohio) برگزار شد شرکت داشت و عضو کمیتهای بود که پیشنویس اساسنامة انجمن را تهیه کرد. وی در سال اول، به عنوان نایب رئیس و در 1919 به عنوان رئیس انجمن انتخاب شد. چهارده سال بعد وی به عنوان یکی از نمایندگان انجمن در چهارمین کنگرة بینالمللی حسابداری که در لندن برگزار شد، انتخاب شد. شاید بتوان گفت مهمترین خدمت هاتفیلد به انجمن، سخنرانی وی تحت عنوان دفاعی تاریخی از دفترداری بود که در گردهمایی سالانه 1923 ارائه کرد. طبق اظهار زف (Zeff) دفاع انتقادی و در عین حال طنزآمیز هاتفیلد از نقش حسابداری در جامعه باعث انگیزش اعضای انجمن شد. دفاعی تاریخی از دفترداری، که در شمارة آوریل 1924 ژورنال آو اکانتنسی (Journal of Accountancy) چاپ شد مشهورترین کار هاتفیلد محسوب میشود و ارائه آن در گردهمایی 1923 باعث دلگرمی و افزایش اعتماد به انجمن تازه تأسیس حسابداری آمریکا (AAA) گردید.
اگرچه هاتفیلد چهرة بانفوذی در انجمن به شمار میآمد ولی با سایر اعضایکلیدی آن در برهههای حیاتی اوایل کار انجمن مشکل داشت. او با انتشار فصلنامة آموزش حسابداری مخالف بود. اگرچه نظریات فصلنامه از سوی سایر اعضای کمیته اجرایی حمایت میشد ولی هاتفیلد معتقد بود که انجمن باید به مؤسسه آمریکایی حسابداران (AIA) در انتشار مجله ژورنال آو اکانتنسی ملحق شود، چرا که او معتقد بود تجمیع منابع محدود حسابداری و ارائه یک کار دورهای ارزشمند بهتر از تقسیم منابع محدود در حرفه خواهد بود. با وجود مخالفتهای هاتفیلد، در 1926 اولین شمارة اکانتینگ ریویو (Accounting Review) به چاپ رسید.
در اواسط دهة 30، پیتون (Paton) و سایر اعضای انجمن تصمیم به تغییر نام انجمن به انجمن حسابداری آمریکا (AAA) گرفتند. آنها میخواستند که با نام جدید حوزة مخاطبان خود را گستردهتر کرده و تأکید انجمن بر تحقیق را اعلام کنند. زِف نقل میکند که هاتفیلد با این تغییرات مخالف بود چرا که نگران بود انجمن تمرکز خود را بر روی آموزش از دست بدهد. به همین دلیل هم با آییننامه داخلی انجمن که قاطعانه بر محور تحقیق تهیه شده بود مخالفت کرد. وی معتقد بود که به استثنای تحقیقات علمی در تئوری حسابداری، انجمن باید نیروی خود را مستقیماً در کار تعلیم و تربیت صرف کند و کار تحقیق را به سازمانهای حرفهای واگذارد. مدتی پس از تأسیس کمیسیون بورس اوراق بهادار در 1934، این کمیسیون، کمیسیون تجارت مرکزی، بانک مرکزی و سایر نهادهای دولتی را به منظور متحدالشکل کردن گزارشهای مالی دعوت به همکاری کرد. انجمن که حالا دیگر انجمن حسابداری آمریکا نام داشت به عنوان بخشی از جهتگیری جدید خود مبتکر تحقیق در زمینه اصول حسابداری شد. نتیجه این جهتگیری بیانیه آزمایشی اصول حسابداری با تأثیر بر شرکتهای سهامی بود که در شمارة ژوئن 1936 اکانتینگ ریویو به چاپ رسید. ژورنال آو اکانتنسی تعمداً این مطلب را نادیده گرفت؛ شاید به منظور انعکاس این نظریه که تنها حرفهایها و انجمن میتوانند راجع به چنین مسائلی اظهارنظر کنند. هاتفیلد به همراه ساندرز (Thomas H. Sanders) و مور (Underhill Moore) مشترکاً جوابیة مؤسسه آمریکایی حسابداران را به نیابت از بنیاد هاسکینس اند سلز (Haskins & Sells) نوشتند. این جوابیه، با عنوان بیانیهای دربارة اصول حسابداری، ارزیابی و تحقیقی بود در مورد روشهای جاری حسابداری که در 1938 به چاپ رسید.
در 1909 هاتفیلد کار بزرگ خود را با نام حسابداری مدرن: اصول و برخی مشکلات آن، منتشر کرد. وی در این کتاب به گردآوری و تحلیل روشهای جاری حسابداری پرداخته بود. چاپ این کتاب در کنار چاپ مونتگومری کتاب دیکسی (1905)، فلسفة حسابهای اسپراگ (1920 که قبلاً در 1908 نیز به چاپ رسیده بود) و حسابهای کول؛ ساختار و تفسیر آنها (1908) یکی از اولین کمکهای آمریکا به ادبیات حسابداری به شمار میآید. کتاب هاتفیلد در دو مجلة مطرح آن زمان نقد و بررسی شد. در شمارة سپتامبر 1910 ژورنال آو اکانتنسی، والتون (Walton) راجع به نکات برجستة کتاب مطالبی نوشت و بیان داشت که این کتاب را به کلیة دانشجویان حسابداری پیشرفتة خود در نورت وسترن توصیه کرده است. کول (Cole) نیز که فرد منتقدی بود در ژورنال آو پلیتیکال اکونومی (Journal of Political Economy) هاتفیلد را بهخاطر قوة تمیز در قضاوتها و جامعیت کتاب مورد تحسین قرار داد. کتاب حسابداری مدرن مورد علاقة همگان قرار گرفت, بهطوری که قبل از آنکه نویسنده فرصتی برای تجدیدنظر و اصلاح آن پیدا کند به دفعات به چاپ رسید. هجده سال بعد در 1927، هاتفیلد کتاب خود را با تغییر نام به حسابداری: اصول و برخی مشکلات آن، اصلاح و تجدید چاپ کرد. خطوط کلی دو کتاب مشابه بود. فصولی در ارتباط با تلفیق و تفسیر ترازنامه به کتاب جدید افزوده شده بود. همچنین استهلاک، سود سهام، زیانهای سرمایهای ، سود، مازاد و حسابداری شرکتهای تضامنی در کتاب جدید بحث شده بود. کتاب جدید دوباره مورد تشویقهای متعدد قرار گرفت و در 1928 از مؤسسه بتا آلفا پسی(Beta Alpha Psi) به عنوان بیشترین کمک آن سال به ادبیات حسابداری، جایزة لیاقت دریافت کرد. هر دو نسخه قبلی و جدید کار هاتفیلد مجدداً تجدید چاپ شدند که این امر نشاندهندة جاودانگی کتاب بود. هاتفیلد 12 سال بعد در 1940 یک کتاب درسی حسابداری را با کمک ساندرز و برتون (Burton) تألیف کرد. در سال تحصیلی 1941 – 42، هاتفیلد سخنران و مربی دیکینسون (Dickinson) در انجمن فارغالتحصیلان دانشگاه علوم اداری و بازرگانی هاروارد بود و در 1943 این سخنرانیها را که با عنوان مازاد و سود سهام ارائه کرده بود منتشر کرد.
هاتفیلد نویسندهای پر کار بود که علاوه بر این کتابها، نقدهای متعدد کتاب، مقالات کوتاه، صورتجلسههای کنفرانسها و مقالاتی در مجلات حسابداری را میتوان در فهرست آثار او نام برد. این نوشتهها نشاندهندة طیف وسیع علائق و استعدادهای اوست که از اصول، روشهای حسابداری و تاریخ حسابداری گرفته تا حقوق و حسابداری و موضوعات حسابداری بینالمللی را در برمیگیرد و منجر به شهرت فراوان او گردید. هاتفیلد در تمام نوشتههایش بیشتر به تحقیق و بررسی و اظهارنظر در اندیشهها و روشهای موجود میپرداخت تا ساخت و پردازش نظریههای جدید.؛ همانطور که زِف راجع به هاتفیلد مینویسد: “او بیشتر شارح و مفسّر بود تا مبلّغ”. هاتفیلد معتقد بود که بزرگترین چالش پیشروی علم جوان حسابداری، فقدان همشکلی در اصول حسابداری و هرج و مرج در کاربرد اصطلاحات است، و برای توسعه یک ساختار منسجم، حسابداران را تشویق میکرد که مانند فیزیکدانان و شیمیدانان و سایر دانشمندان عمل کنند و بیشتر نظریهشناس باشند. از نظر او تئوریها بهطور استقرائی از عمل و تجربه منتج میشوند تا مفروضات نظری و انتزاعی. علاوه بر این بهترین راه آزمون یک تئوری مطابقت آن با بهترین روشهای مرسوم بود که یافتن این تطابق نیازمند بررسی روشهای حسابداری و ارائه نظرات کارشناسانه برمبنای تکرار بود. این نگرش به تئوری همراه با بیعلاقگی به استدلالهای قیاسی میان سایر افراد آموزش دیده در مکتب قبل از دوران کلاسیک حسابداری، از جمله برجستگانی چون کول، دیکینسون، اسکوار (Squere)، کستر (Kester)، مونتگمری، اسپراگ و ویلدمن (Wildman) نیز دیده میشد. درنتیجه آنها با گرایش صریح عملی، به تدوین تئوری خود که شکلی از توجیه توصیفی روشهای پذیرفته شده بود، پرداختند.
در میان پیشگامان ادبیات حسابداری آمریکا (مونتگمری، اسپراگ، کول و هاتفیلد), تسلط او بر منابع، منحصر بهفرد بود؛ بخصوص ادبیات حسابداری آلمانی و فرانسوی. تا سالهای طولانی نوشتههای هاتفیلد و پس از او کار سوئینی (Henry Sweeny) در ارتباط با حسابداری سطح قیمتها (1936) جزء آثار معدودی بود که مورد استفاده حسابداران غیرآلمانی و فرانسوی قرار گرفته و پل ارتباطی آنها با پیشرفتهای اروپا محسوب میشد. هاتفیلد در استفاده از منابع حقوقی از جمله تفسیرها و قوانین حقوقی در محدودة آمریکا و خارج از آن، کمیسیون قانونگذاری، قوانین نظارتی درآمد داخلی و مهمتر از همه تصمیمات دادگاه مربوط به مسائل حسابداری عملاً یکه تاز بود. او در کتاب حسابداری مدرن خوانندگان را به بیش از هفتاد مورد قانونی آمریکا ارجاع داده بود و تقریباً دو برابر این تعداد را در اصلاحیة 1982 کتاب ذکر کرده بود. علاقة هاتفیلد به تصمیمات محاکم قضایی و قانون در راستای علاقة وی به استاندارد کردن اصول حسابداری بود و پایان دادن به آنچه او بلبشوی شرم آور در کاربرد اصطلاحات مینامید و حرفه حسابداری را به ستوه آورده بود. در مواجهه با ماهیت بیثبات شیوههای حسابداری در آمریکا، هاتفیلد در جستجوی آن گروه از شیوههای حسابداری که تنها در حیطة قانونی رواج پیدا میکرد به محاکم قضایی روی آورد. او خصوصاً به نحوة تعریف دادگاهها از سود یا درآمد که هنوز در شرکتهای سهامی به طرق مختلف ارائه میشد علاقهمند بود. هاتفیلد بهدنبال تحقیقات قانونی خود بدرستی حدس زد که سود بیش از هر موضوع حسابداری دیگری درگیر مسائل قانونی شده است و در مباحثات حقوقی معمولاً سود به معنای درآمد موجود برای تقسیم سود است. او میدید که فهم قانونی سود به میزان زیادی وظیفه حسابداران را در گزارشگری درآمد مشکل ساخته است. درنهایت، هاتفیلد از محاکم قضائی در حل موضوعات حسابداری ناامید شد چرا که دریافت تصمیمات قانونی ناهنجار است و جامعیت مطلوب را ندارد و در موارد زیادی حتی مغایر با اصول اساسی حرفة حسابداری است.
“سؤال اساسی در کل حسابداری، ارزشی است که برای داراییها در نظر گرفته میشود… و مشکل ارزیابی داراییها بشدت وابسته به استهلاک است.” این جمله نقل قولی است از یکی از سخنرانیهای اولیه هاتفیلد در انجمن آمریکایی حسابداران عمومی که عمدة کارهای تئوریک او را در برمیگیرد. مانند سایر نویسندگان آموزش یافته قبل از دوران کلاسیک حسابداری، تمرکز اصلی هاتفیلد بر ترازنامه بود. او اظهار میداشت که نمایش صحیح وضعیت مالی کسب و کار در یک لحظه از زمان اساس حسابداری است و نمایش نتایج کسب و کار با وجود مهم بودن, در مرحله دوم قرار دارد. البته شناسایی سود در کارهای بعدی او اهمیت بیشتری پیدا کرد ولی از نظر هاتفیلد تعیین سود و زیان همیشه ماحصل فرایند ارزیابی بود. بنابر این او هیچ تعریف مستقلی از اجزای سود ارائه نداد. از نظر او سود و زیان تفاوت بین دو سمت ترازنامه است که نشاندهندة تغییر در خالص ارزش یا سرمایه بوده و نتیجة قهری و در عین حال ثانویه حسابهای ترازنامه به حساب میآید. پیشرفتهای بعدی در تئوری حسابداری، این مفهوم را که سود متکی به ترازنامه است، کمرنگ کرد. ولی در این اواخر این عقیده در نگرش دارایی/ بدهی از سود خالص که توسط هیئت تدوین استانداردهای حسابداری (FASB) مورد توجه قرار گرفته، مجدداً مطرح شد.
هاتفیلد یکی از مدافعان سرسخت مفهوم مالکیت در ترازنامه بود که اولین بار توسط اسپراگ در آمریکا مطرح شد. در شروع قرن بیستم تئوری واحد اقتصادی رواج داشت که مطابق آن تمام داراییها به عنوان بدهی به شرکت و بدهیها به عنوان مقادیری که توسط شرکت استقراض شده و شامل حقوق مالکان یا سرمایه نیز بود، تلقی میشد. بنابر این فرم استاندارد معادلة حسابداری عبارت بود از: داراییها = بدهیها اسپراگ که متأثر از هاگلی (Hugli)، اسکیر (Schear) و سایر نویسندگان اروپایی بود این ارتباط را گمراه کننده دانست و رابطة دیگری را به شرح زیر مطرح کرد: سرمایه + بدهیها = داراییها وی بحث میکرد که بدهیها و سرمایه یکسان نبوده بلکه دو گروه متمایز از حسابها هستند که نشاندهندة ارتباطات مالی متفاوتند. یقیناً واحد تجاری همان ارتباطی را که با مالکان خود دارد با سایر بستانکاران نخواهد داشت. رابطة اسپراگ توسط هاتفیلد، پیتون و سایرین گسترش یافت و با کمی پالایش در کاربرد اصطلاحات، شکل مدرن معادلة حسابداری شناخته شد.
سالها پس از مرگ هاتفیلد، تأکید بر روی ترازنامه به میزان زیادی کنار گذاشته شد و سود خالص و سهم سود هر سهم معیار اساسی عملکرد سهامداران، مدیران و تحلیلگران شد ولی نگرش ترازنامهای جاودانه ماند و موضوع علائق جدید در اواخر دهة 70 قرار گرفت. امروزه گزارشگری مالی در آمریکا کاملاً از تمرکز بر صورت سود و زیان به سمت ترازنامه در حال برگشت است. این برگشت در چارچوب نظری هیئت تدوین استانداردهای حسابداری (بخصوص بیانیه مفاهیم حسابداری مالی شماره 5 و 6) بازتاب یافته است و همچنین تأثیر آن بوضوح در استانداردهای اخیر حسابداری مالیاتی (بیانیه استانداردهای حسابداری مالی شماره 96 و 109) و در پیشبینیهای جاری هیئت بر روی ابزارهای مالی و تأمین مالی خارج از ترازنامه (بیانیه استانداردهای حسابداری مالی شماره 105 و 107) دیده میشود. هاتفیلد به ارزیابی داراییها به عنوان غامضترین مسئله ترازنامه مینگریست و میگفت این مسئله در مورد بدهیها خیلی ساده و قابلحل است. او ریشه مشکل را در این میدانست که انسان بهطور طبیعی تمایل دارد داراییهای خود را بیش از واقع ارزیابی کند. درضمن دو عامل دیگر را که در اواخر قرن 19 مطرح شد در پیچیدهتر شدن مسئله سهیم میدانست؛ اول افزایش بیسابقه در قیمتها و دوم منسوخ شدن و از مد افتادن سریع فناوری.
به منظور کمک در رفع سردرگمی و مجادله میان حسابداران در گزارش ارزش داراییها در ترازنامه، هاتفیلد سه قانون کلی ارزیابی را پیشنهاد کرد؛ اول آنکه داراییها یا موجودی کالا با فرض تداوم فعالیت ارزشیابی شوند، نه به ارزش تصفیه ؛ دوم نوسانات در ارزش بازار داراییهای ثابت نادیده گرفته شود؛ و سرانجام اینکه استهلاک همیشه بهطور کامل شناسایی شود. تا زمانی که او کتاب حسابداری را نوشت، معتقد بود که اکثر حسابداران ارزش تصفیه و تجدید ارزیابی داراییهای ثابت را به منظور انعکاس ارزشهای جاری بازار حتی اگر کمتر از بهای تمام شده بود، نمیپذیرفتند و بخصوص مخالف افزایش ارزش داراییهای ثابت تا سطح قیمتهای بازار بودند. هاتفیلد این مخالفت را به ترس از شناسایی سود تجدید ارزیابی نسبت میداد. او خودش هیچ مخالفتی با افزایش بهای زمین تا سطح قیمتهای بازار، نداشت بهشرطی که مازاد آن به عنوان یک ذخیره تجدید ارزیابی در بستانکار ترازنامه نشان داده شود نه حساب سود و زیان یا مازاد. جامعة تجاری و احتمالاً حسابداران تحت استخدام آنها استهلاک را نپذیرفتند و هاتفیلد با عصبانیت از ادامه راه منصرف شد. در 1908، هرگونه شناسایی استهلاک تقریباً در شرکتهای آمریکایی غیرمعمول بود. اگرچه تا 1927 شرایط به میزان زیادی بهبود یافت ولی شرکتها هنوز به استهلاک به عنوان قانونی اجباری نگاه میکردند نه ضرورت. برای هاتفیلد استهلاک چیزی کمتر از یک قانون طبیعی نبود و اظهار میداشت “تمام ماشینآلات در گذر مقاومتناپذیری به سمت قراضه شدن هستند؛ این فرایند ممکن است با تعمیرات کند شود ولی قابل پیشگیری نیست.” در عین حال هاتفیلد با منظور کردن استهلاک، بیش از آنچه باید باشد نیز مخالف بود، چرا که معتقد بود این عمل منجر به ایجاد ذخایر مخفی سود و ارزیابی داراییها به ارزشهای کمتر از واقع شده و در نهایت به کاهش قیمتهای سهام منجر میگردد.
روشهای حسابداری خاصی هاتفیلد را شدیداً آزرده میکرد، که برجستهترین آنها استفاده غلط از استهلاک بود. روشهای قدیمی و محافظهکارانه ارزیابی زمین، حسابداری سرقفلی، و همچنین حسابداری موجودی کالا از دیگر مسائل بود. طبق روال سنتی، موجودی کالا به بهای تمام شده ارزیابی میشد و از آنجا که موجودی کالا دارایی در گردش بود نه دارایی ثابت، به اقل قیمت تمام شده یا بازار ارزیابی میگردید. هاتفیلد این راهکار را غیریکنواخت و نامعقول میدانست و میگفت اگر ارزش با فرض تداوم فعالیت معیار درجه اول ارزیابی است، معقولترین راهکار ارزیابی موجودیها باید خالص ارزش بازیافتنی باشد که قیمت فروش منهای بهای واگذاری است. به رغم ناسازگاری تئوری و عمل، هاتفیلد دریافت که رویه مرسوم و متداول در این مورد خیلی محکم است و موجودی کالا همچنان به همان روش ارزیابی میشود.
با شروع قرن جدید مخالفتهایی در برابر شناسایی داراییهای نامشهود در گزارشهای مالی شرکتهای سهامی دیده میشد. هاتفیلد و سایر نویسندگان همدورانش از این عمل حمایت کردند با این استدلال که این دارائیها نوعی حق قابل انتقالند که میتوانند منجر به سود گردند. سرقفلی و سایر داراییها جایگاه موجهی در ترازنامه داشتند و برای شناسایی آسانتر، فرمولی کلی برای کمّی کردن ارزش این اقلام ارائه شد که عبارت بود از: درآمد بیشتر از حد متعارف که ارزش آن با نرخ معقول محاسبه شود با این شرط که تمام موارد این ارزش از بهای تمام شده کمتر باشد. این محدودیت در ارتباط با سرقفلی مشکل ایجاد میکرد. سرقفلی شناسایی نمیشد مگر آنکه خریداری شود. خود هاتفیلد این راهکار را غیرمنطقی میدانست، چرا که خودِ شرکتی که این ارزش را ایجاد کرده بود نمیتوانست آن را به عنوان دارایی شناسایی کند. یکی از موارد بحثانگیز دیگر, استهلاک داراییهای نامشهود بود. هاتفیلد استهلاک را برای همه داراییهای نامشهود توصیه کرد و در مورد سرقفلی, راهکار منطقی را منظور کردن آن به هزینه به تعداد سالهایی که در ارزشگذاری آن بهکار رفته است دانست. برای سایر دارائیهای نامشهود نیز عمر قانونی آنها را در نظر گرفت؛ البته کستر (Kester) عمر مفید را بهتر میدانست.
با خواندن زندگی هاتفیلد درمییابیم که در کارهای او نثر شکوهمند, شعور انتقادی و طنزآمیز، آموزش عمیق و مباحثات منطقی دیده میشود. همچنین قدرت پیشگویی او باید مورد قدردانی قرار گیرد چرا که او دو گرایش مهم در حسابداری مدرن آمریکا را پیشبینی کرده بود. اول آنکه او به درستی حدس زد که انجمن حسابداری آمریکا با پذیرش تحقیق به عنوان محور فعالیت خود، تمرکز خود را در آموزش حسابداری از دست خواهد داد و همانطور که دیده شد تقریباً شصت سال بعد اعضای انجمن از برنامههای تحقیقی مأیوس شدند و به آموزش بازگشتند. هاتفیلد همچنین میدید که حسابداری مالی ساختار اساسی خود را از معادلة حسابداری گرفته است و سود را اساساً نتیجة ترازنامه میدانست و حرفه حسابداری نیز امروز در فرایند برگشت به ترازنامه و قرار دادن آن در راس تئوری حسابداری است.
در سی سال گذشته، زندگی و آثار هاتفیلد در ادبیات حسابداری ناشناخته بود؛ تنها در پرتو گسترشهای اخیر است که وی موضوع و مورد توجه و علاقه قرار گرفته است. هاتفیلد در 25 دسامبر 1945 در سن 79 سالگی درگذشت. تالار مشاهیر حسابداری به پاس مشارکت او در توسعة حسابداری در 1957 از او بزرگداشتی بهعمل آورد و به عنوان معلم و نویسندة با ذوق و فردی که بینش عمیق و فکر مستقل او به پیشرفت اولیه حسابداری کمک نمود از وی قدردانی کرد.
به علاوه, مونیتز (M. Moonitz) استاد حسابداری دانشگاه کالیفرنیا در برکلی و لیتلتون (Littleton) مقالة دفاعی تاریخی از دفترداری او را جزء مهمترین مقالات دهة 1920 شناختند. در اوایل دورة زندگی هاتفیلد، هیچگونه محاکم داوری مانند هیئت تدوین استانداردهای حسابداری یا کمیسیون بورس اوراق بهادار برای ارائه اصول صحیح حسابداری وجود نداشت و طیفی از راهحلهای حسابداری در شرایط مشابه بهکار گرفته میشد. در چنین شرایطی، هاتفیلد در کتاب خود بهجای فرموله کردن قوانین غیرقابل انعطاف، موارد گوناگون موجود را نشان داد، و از آنجا که دریافته بود حسابداری هنوز در مرحلة تکوینی خود قرار دارد، موارد قانونی و نهادهای قانونگذار را در مجموعة خود ذکر کرده بود. هاتفیلد در مقدمه کتاب حسابداری خود بیان کرده است که تحقیقات و تألیفات در حسابداری در 18 سال مابین انتشار دو کتاب او, نسبت به 400 سال قبل از زمان لوکا پاچیولی, بیشتر بوده است. بدون شک، هاتفیلد دانشمندی پیشرو در حسابداری بود و نوشتههای او تأثیر تکوینی نیرومندی در توسعه تئوری حسابداری و در نتیجه رشد حسابداری در حرفه داشت. تئوری و روشهای جدید حسابداری به میزان زیادی مدیون اوست. |
کتاب شناسی : 1- Cattell, J. Mck., J. Cattell, and
E. E. Ross, Leaders in Education, 2nd ed., New York: Science Press, 1941
|
پانوشت ها : -Modern
Accounting: Its Principles and Some of Its Problems |
منبع : hesabras.org |