مقدمه
چینی بارها فکر
کردهام اگر فرصت مناسبی بهدست آید شناختنامه علمی و حرفهای آقای علیمدد را فراهم آورم. مسئولیتی که همواره در اینباره احساس
کردهام آنقدر جدی و قوی بوده که هر از گاه به سراغم آمده، مدتی
درباره چگونگی انجام آن فکر کردهام اما هر بار کمبود
زمان مناسب مرا از انجام آن باز داشته
است. بهویژه از آن زمان که به کانادا آمدم دور بودن از منابع، مدارک و مستنداتی که برای تنظیم چنین شناختنامهای به آن نیاز
دارم بر محدودیت پیشین، یعنی کمبود وقت، افزود. تا آنکه چندی پیش
سردبیر فصلنامه حسابرس من را از تصمیم فصلنامه در مورد
انتشار ویژهنامهای درباره آقای علیمدد
آگاه ساختند. دریغم آمد که بهرغم در دسترس نداشتن منابع و مدارک مورد نیاز در این کار مشارکت نکنم. پس تصمیم گرفتم در این فرصت
بهتنظیم شمهای از آن کاری که همچنان تصمیم دارم
در آینده با تفصیل کافی انجام دهم،
بسنده کنم و حاصل آن چیزی شده است که اکنون پیش روی شماست. اصل موضوع آقای علیمدد از نظر من جهانبینی و به بیان دقیقتر فلسفه تعریفشدهای برای زندگی دارند. فلسفهای
که از الزامات آن شناخت تاریخ، جامعه، زندگی و واقعیت با هدف مشارکت در پیشرفت همه جانبه وضعیت زندگی
انسان و تغییر هر آنچه که ناعادلانه، غیرانسانی و نادرست است. فلسفه یا جهانبینییی که مسئولیتی
گریزناپذیر را بر فرد متعهدِ بهآن، تفویض میکند. راست است که همه افراد در هر
مرتبه و موقعیتی که قرار داشته باشند از جهانبینی و فلسفهای خاص برخوردارند یا با شماری از افراد دیگر در
صورتی از فلسفههای عام مشارکت میکنند تا زندگی و واقعیت را بر بنیاد آن تفسیر کنند، اما
این چگونگی
نزد همگان دستکم همواره بهدقت تعریفشده نیست و بهسختی میتوان از رویکرد آنان
به واقعیت یا شیوه زندگی آنان، به چارچوب فلسفه و جهانبینیشان دست یافت. افزون بر این در
بسیاری موارد جهانبینی آنان ایستاست و تحول نمیپذیرد و کمتر یاریگر خود آنان یا
دیگران در تشخیص واقعیت و قضاوت در مورد آن است. کم نیستند کسانی که به بیان ژرف و رسای زندهیاد دکتر
محمود هومن استاد برجسته فلسفه در«حافظ چه میگوید» که “نخستین اندیشه خویش را درستترین اندیشه
میپندارند”. بر این اساس آنچه از دیدگاه من آقای علیمدد را از این شمار متمایز میسازد
تعریفشدهگی جهانبینی ایشان و تحولپذیری آن است. آقای علیمدد فلسفه، جهانبینی و نظریه خویش را به
سفری مداوم به دور جهان اندیشه و عمل روانه کردهاند و بیهراس از ضرورت هرگونه تجدیدنظر در نظریه خویش آن را
نهتنها با جهانبینیهای دیگر، بلکه در عمل، به میانجی کردار و رفتار خویش در
جریان زندگی
و رویارویی با واقعیت نیز آزمودهاند. از همین روست که بهرغم آنکه بسیاری کسان پیش
از پایان زندگیشان پایان میپذیرند و پس از آن تنها تکرار میشوند، اما ظرفیت، توان، انگیزه و آمادگی تغییر در
صورت ضرورت و بهحکم واقعیت یا بهحکم استدلال در آقای علیمدد همچنان زنده و کاراست. آقای علیمدد هنوز
همپای نسلهای نو و جوانتر حسابدار و پژوهشگران این رشته در تکوین پیشرفت حسابداری ایران مشارکت دارند و نقش جدی و
تعیینکننده ایفا میکنند. دستکم نزدیک به چهار دهه فعالیت ایشان بهعنوان استاد
حسابداری، بهعنوان کارشناس اقتصاد و برنامهریزی و مدیریت مالی، بهعنوان کسی که آگاهیهای دقیق،
ژرف و گستردهای از حقوق به مفهوم علمی آن یا از مصادیق عملی آن دارند، و بهعنوان کسی که از تحولات علمی،
سیاسی و اجتماعی جهان بهعنوان روشنفکر مسئول و نویسنده آگاهند، شواهد بسیار و درخور اعتمادی
در مورد
ویژگیهای برشمرده ایشان بهدست میدهد. شمار چشمگیری از ما حسابداران ایران و ایرانی
از شاگردان یا همکاران آقای علیمدد و همراه ایشان از تجارب بسیار ایشان و از آثار ایشان بهرهمند بودهایم.
این نوشته درباره کسی نیست که در تاریخی دور از دسترس ما زیسته باشد. ما در این دههها با آقای علیمدد
زندگیِ کاری و پژوهشی و هرگونه فعالیتی را دستکم در حوزه حسابداری تجربه کردهایم. یادم میآید سال 1350 که
دانشجوی حسابداری شدم و همراه با تحصیل همسان بسیاری دیگر کار دانشجویی خود را در موسسه حسابرسی طوس آغاز کردم،
از فرصت مغتنم کارورزی نزد سرپرست ارجمند و مسئولی بهرهمند شدم. این سرپرست دلسوز که درست یادم نیست
نامشان خانم طالبی یا طالبیان بود وقتی از سوداهای غیرحسابدارانه من آگاه شدند، بارها از آقای علیمدد بهعنوان
استاد و صاحبنظری با ویژگیهای متفاوت، ممتاز و تأثیرگذار یاد میکردند. من در سالهای اخیر زمانی که
آقای علیمدد در موسسه عالی علوم بانکی تدریس میکردند در کلاس درسشان حضور یافتم، شاهد شیوه تدریس و
رویکردشان به آموزش حسابداری بودم و از آن کلاسها گزارش تهیه کردهام، با
دانشجویانشان گفتگو کردهام و قضاوتهای بسیار درخور احترام آنان را در مورد ایشان شنیدهام. بهدلیل فعالیتهایی
که در جامعه حسابداری ایران داشتهام بارها دانشجویان یا حسابداران اگر پرسشهای علمی یا چارهجوییهای
حرفهایشان را با من در میان گذاشتهاند همواره به آنان پیشنهاد کردهام که پرسش یا مشکلشان را با آقای علیمدد
در میان بگذارند. اغلب آنان پس از مراجعه به آقای علیمدد خرسندی بسیارشان را از چارهجوییها و مشکلگشاییهای بیدریغ
ایشان با من در میان گذاشتهاند و بسیاری از آن میان ارتباطشان را با آقای علیمدد تداوم بخشیدهاند. چنین
رویکردی به مسائل دیگران بهویژه در زمانی که برخی یا بسیاری از صرف اندکی وقت برای دیگران که ممکن
است نفع و منفعتی برای آنان نداشته باشد دریغ میکنند، محصول الزامات همان جهانبینی تعریفشدهای است که در
آغاز از آن یاد کردم، که آقای علیمدد را مشتاقانه موظف میسازد تا به همراهیها و همکاریهای بیدریغ
با کسانی که میخواهند بیشتر بدانند و درستتر عمل کنند بپردازند، همکاریهایی که در هیچ جای مسئولیتها و
نقشهای رسمی آقای علیمدد پیشبینی نشده است. خود من در اغلب موارد هر کاری را که در هر زمینهای
در پیوند
با فعالیتهایی که در حرفه آغاز میکردم و انجام میدادم هرگز فراموش نمیکردم نظر
آقای علیمدد را دریافت کنم و آن را تا حد توان بهکار بندم. این همکاریهای
غیررسمی آقای علیمدد سهم و تأثیر بهگمان من چشمگیری در پیشرفت دانش و حرفه حسابداری داشته است. سرچشمه بسیاری
کوششها و عملکردهای پُرتأثیر شماری از پژوهشگران و تغییر دستکم پارهای نگرشها در حسابداری ایران محصول همین
مشورتهای عصرهای روزهایی است که آقای علیمدد به مرکز تحقیقات میآمدند و میآیند. این نقش آنقدر
هست که بتوان کم و بیش تأثیر آن را حتی اندازه گرفت. سوای این همراهیها با افراد،
دست کم در این نزدیک به سه دهه اخیر شماری از مراجع مالی، مالیاتی، اقتصادی و موسسههای
آموزشی و
مانند اینها که در نظر داشتهاند تغییری بنیادی را در هر یک از این زمینههای فعالیت
خود بهانجام رسانند بهطور معمول آقای علیمدد را به همکاری و مشاورت فراخواندهاند. برجستهترین نمونهها
از اینگونه، همکاری آقای علیمدد در مراحل تهیه و تنظیم پیشنهاد ماده واحده تا تشکیل جامعه حسابداران رسمی
است. نقش و تأثیر آقای علیمدد در تشکیل جامعه حسابداران رسمی کنونی در میان تمامی کسانی که در این کار مشارکت
داشتهاند ممتاز و کاملاً منحصر بهفرد است. این را نه از آنرو میگویم که از نزدیک شاهد بودهام که آقای
علیمدد چه زمان فوقالعاده زیادی بر سر این کار نهادهاند، بلکه از آن جهت نیز که ایشان مطالعه و درک
گسترده و شناخت عمیقی از مفهوم «انجمن حرفهای» و سازوکار و ضرورت آن و «حرفهایگری» در مفهوم عام و خاص
آن دارند و از تعلق بنیادی اینگونه انجمنها به شرایط و مقتضییات خاستگاه تاریخیشان، جامعههای صنعتی، آگاهند
و باید در جمع همکاران و مشارکتکنندگان در کار پیشبرد تشکیل جامعه مراقبت ویژهتری را بهکار میبستند
تا این نهال اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستمی اروپای در کار صنعتیشدن و تحولات در جریان رشد و همراه با
نشیب و فرازهایش را به زمینه متفاوت و شرایط خاص جامعه ایران در مرحلهای خاص بهنحو بهینه
پیوند زنند.
این وجه از کوشش آقای علیمدد است که نقش ایشان را از دیگر کسانی که در این زمینه جد
و جهد داشتهاند بازهم متمایزتر کرده است، بیآنکه از قدر و اعتبار کوششهای دیگران بکاهد. نوع و محتوای مشارکت
آقای علیمدد و رویکرد صریح و نقادانه ایشان در تمام مراحل شکلگیری جامعه حسابداران رسمی، به گمان
من، آنقدر جدی است که اگر نوع مشارکت ایشان در این کار نبود، حتی بهرغم نادیده گرفتهشدن شماری از
پیشنهادهای ایشان، شکل و محتوای جامعه نامبرده با تمام کاستیهای کنونی آن، از آنچه هم که اکنون
هست باز
متفاوتتر میشد. این تصریح من بر نقش ویژه آقای علیمدد در این کار از آنجاست که من
دست کم بیش از یک دهه بهعنوان روزنامهنگار مجلات تخصصی حرفه حسابداری در کنار تمامی این کوششها و فعالیتها
حضور داشتهام و بارها پیشنویس و پاکنویس بسیاری از این مذاکرات را از نظر گذراندهام و به دفعات در این
زمینه گزارش تهیه کردهام. اهتمام ویژه آقای علیمدد به کوششهایی اینگونه جدی در این موارد باز همچنان از
مصادیق همان الزاماتی است که نوع فلسفه و جهانبینی ایشان بر آقای علیمدد تفویض میکند. اما باز آنچه که
افزون بر اینها در مورد فعالیت آقای علیمدد در این زمینه درخور تصریح است اینکه هزگر ندیدهام یا احساس نکردهام
و حتی نشنیدهام که آقای علیمدد در اهتمام به اینگونه کوششها سودای فراهم آوردن موقعیت یا منفعتی برای
خویش را در سر داشته باشند. در حوزه مشخصتر فعالیتهای آقای علیمدد بهعنوان پژوهشگر حسابداری میتوان سخن
گفت. حسابداری در عرصه کاربرد در نظر آقای علیمدد، همانگونه که در واقعیت، عملکردی
مستقل از
حوزههای دیگر شناخت و تجربه برنامهریزی نیست. حسابداری به مثابه هر دانش و نظم علمی
و تجربی، جدای از ارتباطش با حوزههای عملکردی پیرامون، از تجربه تکنیکی صرف فراتر نمیرود. یکی از محدودیتهای
پیشرفت و توسعه دانش حسابداری در ایران هم از همینروست که بیشتر در حوزه بهنسبت محدود تکنیک زندگی کرده
است. در سایر کشورها نیز تحرک و پویش پیشرفت حسابداری، بهزعم من، بیشتر از طریق قلمروهای مرتبط و همجوار
حسابداری، مانند مدیریت، اقتصاد و بازرگانی و مانند آن سرچشمه گرفته است، حال آنکه در ایران بهاقتضای
زمینهها و شرایط اقتصادی موجود در آن که بارها مورد بررسی و توجه کارشناسان رشته حسابداری قرار گرفته،
ارتباط بین قلمروهای مرتبط که پیش از این از آنها نام بردم با حسابداری ناکامل و کمتأثیر بوده است. در این
زمینه آقای علیمدد از شمار پژوهشگران ممتاز و شاخصی بودهاند که بر این
پیوندها و بهویژه در عرصه گسترش کاربرد حسابداری در ایران تأکید موثر و کوششهای چشمگیری داشتهاند. در این زمینه
آثار ایشان بهنحو آشکار گویاست. افزون بر این، کارهای ایشان در نقش مشاور مالی موسسههای مختلف، تجربههای
غنی و مؤثری را بهدست میدهد. من در کار مفصلتری که در نظر دارم در مورد آقای علیمدد انجام دهم به کارهای
مشاورهای ایشان در این زمینه استناد خواهم کرد. افزون بر این در میان کسانی که بر ضرورت
توجه بسنده
به جنبههای نظری و چارچوبهای مفهومی در کاربرد حسابداری تأکید داشتهاند، آقای
علیمدد جای مشخص و ممتازی دارند. در این زمینه نه پیشینیان ایشان و نه معاصرانشان، بویژه هیچیک از آنان
که بهعنوان حسابدار و نه بهعنوان مدرس حسابداری شناخته شدهاند تا بدین پایه که
آقای علیمدد
در این زمینه و همچنین در مواردی نیز که با آقای ملکآرایی بهکار تألیف پرداختهاند،
پیگیر نبودهاند. کتاب اصول حسابداری جلد اول و دوم، از انتشارات مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسی سازمان
حسابرسی، تألیف مشترک آقای علیمدد و آقای نظامالدین ملکآرایی حاصل چنین رویکردی به توضیح مبانی پایه
حسابداری است. مروری بر زیرنویسهای این کتابها دقت بسیار مؤلفان در توضیح ویژگیهای مناسبات تجاری ایران حسب
مورد را، در پیوند با حسابداری در ایران آشکار میسازد. دسترس نداشتن به کتابهای تألیف یا
ترجمه شده
آقای علیمدد در زمان تنظیم این شناختنامه، نگارنده را از ارجاع خواننده به
مستندات و شواهد این اظهارنظر محروم ساخته است. اما نقش آقای علیمدد بهعنوان استاد حسابداری، بهعنوان حسابدار، بهعنوان کارشناس در همکاری
سالیان اخیر خود با برخی از موسسههای مشاور مدیریت و مالی، بهعنوان مشاور همکار با وزارت امور اقتصادی و
دارایی، سیستم بانکی و مانند آن، صرفنظر از آشکار ساختن دانش و تجربیات متعدد ایشان در حوزه امور مالی و
حسابداری، یا چنانکه گفته شد، کوششهای بسیار ایشان در جریان شکلگیری جامعه
حسابداران رسمی، چند جنبهای بودن دانش و تجربیات ایشان و برخوردار بودنشان ازحد بالای صلاحیت تخصصی و علمی را
آشکار ساخته است. برای
مثال آقای علیمدد، فلسفه و مفهوم «قانون» و «حقوق» و سازوکارها و کارکردهای آن را
در پیوند با کاربرد حسابداری و سایر موارد مربوط در بسیاری موارد تا حد استنباط و قضاوت حقوقی میشناسند و
از عهده تشخیص مصادیق مربوط به آن بر میآیند. کسانی که در این عرصهها از تجربیات و صلاحیت بسنده برخوردارند بارها بر این تواناییهای آقای
علیمدد در این زمینهها شهادت دادهاند. من در زمانهایی از فرصت بهرهمند شدن از
همکاری در
موقعیتهای نزدیک با آقای علیمدد بهرهمند بودهام و بارها نظریه افراد متخصص در
عرصه حقوق مالی و مالیاتی و مدنی و مانند آنرا در مورد تواناییهای آقای علیمدد از آنان دریافت داشتهام. من معتقدم که وجود جنبههای گوناگون تأثیر آقای علیمدد بر حسابداری
ایران ایجاب میکند که نهاد مصطفی علیمدد را از شخص ایشان بازشناخت و کارکرد آنرا توضیح داد، نهادی که موجودیت
آن در تاریخ حسابداری ایران موقعیتی درخور اهمیت و توجه را بهخود اختصاص میدهد. آقای علیمدد افزون بر کردار علمی و حرفهای خویش همواره به جد به دموکراسی سازمانی و جمعی و گروهی
پایبند بودهاند و هستند. ایشان همواره با دقت و توجه کامل به دیدگاههای دیگران، نظراتشان
و حقوق
دیگران در مناسبات جمعی احترام میگذارند و از هیچ کوششی در جهت ایجاد فرصت مناسب
و کافی برای طرح نظرات دیگران فروگذار نمیکنند. اما برای اینکه آقای علیمدد از این تشریح جان سالم بهدر
نبرند ناگفته نمیگذارم، که ایشان در اغلب موارد در نقد حتماً گریزناپذیر دیگران که البته کارشان
درخور نقد نیز بوده است افراط در حد نفی روا داشتهاند و از این طریق حتماً
در بسیاری موارد تأثیر منفی بر دیگران نهادهاند. این رویکرد ایشان بیگمان بر نهاد مصطفی علیمدد تأثیر
مخرب داشته است، که در غیراینصورت بر گستره تأثیری که این نهاد داشته است، میافزود. تردیدی نیست که باید
کاستیهای کوششهای دیگران مشفقانه توضیح داده شود و برای اصلاح عملکرد و نظریاتشان پیشنهاد عرضه کرد، اما ضرورت
ندارد که حتی با کمبودها و خطاهای خیرخواهانه علمی و تجربی دیگران آنگونه رفتار کرد که
از وجوه
مثبت کار و کوشش آنان سلب اعتبار کرد. این ویژگی در عملکرد آقای علیمدد از
کاستیهای عملکرد ایشان است که استمرار داشته است و مغایر آن جهانبینی جامعهدوستانه
است که از وجود آن در آغاز و در ادامه در مورد آقای علیمدد یاد کردم. اما از نظر من آقای علیمدد به همراه موسسهها و نهادها و سازمانهای مرتبط با فعالیتهای حسابداری و
حسابرسی و مانند آن مورد اتهامند که کمتر کوشیدهاند همپای سهم و تأثیری که بر حسابداری
اکنون و
آینده ایران داشتهاند، در نهادینهکردن الگوی عملکرد و رویکردشان به مسائل حسابداری
ایران بکوشند. به این دلیل بسیاری از نظمها و شیوههایی که آقای علیمدد از پشتیبانان یا پایهگذاران آن در دوـ
سه دهه اخیر بودهاند، یا دستکم آن بخش از این نظمها که به عملکرد آقای علیمدد وابسته بوده است،
در غیاب یا درصورت کنارهگیری ایشان از فعالیت در این زمینهها، احتمال دارد که رو به افول نهد. تصریح میکنم
که حتماً زمینههای مناسب و مساعدی در مورد تحقق آقای علیمدد از آنگونه که
پیشتر درباره
آن گفته شد، نقش و سهم داشته است. آشکار است که
تحولات دوـ سه دهه اخیر حسابداری در ایران تنها به آقای علیمدد وابسته نبوده است، از این قرار تصریح نیز
باید کرد که سهم چشمگیر آقای علیمدد در تحرک بخشیدن به این تحولات، در زمانهایی با همکاری آقای ملکآرایی و
زمانی دیگر با همراهی و همکاری آقای دکتر فضلالله اکبری تحققیافته است. اما بههر حال میزان اتهامهای نهادها
و موسسههای مرتبط با فعالیتهای علمی و حرفهای حسابداری در نهادینهنکردن رویکرد آقای علیمدد جدی است. درخور
ذکر است که در اینباره سازمان حسابرسی بهرغم مسئولیت سنگینتری که در این زمینه داشته است، دستکم به
دستیاری آقای ملکآرایی که در دورهای تأثیر چشمگیری در تحقق فعالیتهای آقای علیمدد در سازمان حسابرسی داشتهاند،
اتهام کمتری دارد. آقای ملکآرایی نه تنها بهعنوان شریک کاری و همکار پژوهشی آقای علیمدد در دورهای
معین، بلکه بهعنوان مدیر مرکز تحقیقات تخصصی سازمان حسابرسی، سهم درخور توجهی در تحقق و توسعه نهاد مصطفی
علیمدد داشتهاند. خود
آقای علیمدد در مصاحبهای که 15 سال پیش در ماهنامه «حسابدار» با ایشان داشتم،
وقتی پرسیدم، نظر شما درمورد نهاد علیمددـ ملکآرایی چیست، گفتند (نقل به
مضمون): “جدی است، درست است که اگر من نبودم ممکن بود کار از آن اندازه کیفیتی که اکنون داراست برخوردار نمیشد،
اما اگر آقای ملکآرایی نبودند، حتماً کارها به نتیجه نمیرسید.” اتهام دیگری را که به آقای علیمدد وارد میدانم، اما بهدلیل فقدان عنصر
سوءنیت ممکن است جرم محسوب نشود و حتی طرح آن از سوی من از مصادیق نشر اکاذیب و موجبات تشویش اذهان
عمومی بهشمار آید، این است که آقای علیمدد در سالهای اخیر گاه بخش درخور
توجهی از اوقاتشان را نیز صرف ارائه خدمات کارشناسی با موسسات مشاور کردند. صرفنظر از اینکه چنین انتخابی از
سوی ایشان حق و امر خصوصی ایشان است و طرح آن میتواند در این نوشته بیمناسبت باشد، اما از آنجا که آقای علیمدد
در غیراینصورت ممکن بود که همچنان بر تأثیرشان بر نهاد حسابداری بیفزایند، در ارزیابی سختگیرانة سرچشمه
گرفته از توقعی که فعالیتهای گسترده آقای علیمدد در جامعه حسابداری ایران ایجاد کرده است، میتوان در سخن
گفتن از آقای علیمدد از آن تنها یاد کرد، ضمن اینکه از آنگونه که پیشتر گفته شد، کارهایی که ایشان در زمینه
خدمات کارشناسی عرضه کردهاند چشمگیر و برجسته بوده است، صرفنظر از اینکه استفادهکنندگان
از این
خدمات بهدرستی از آنها سود برده یا نبرده باشند. این زندهباد نامه را با طرح تأثیر برجسته دیگری از آقای علیمدد بهپایان میرسانم و آن نقش و تأثیر
درخور توجه ایشان در ارتقای ادبیات حسابداری و شیوه تنظیم و تألیف منابع حسابداری در ایران است که رواج آنرا در
کارهای بعدی دیگران کم و بیش میتوان دید. به پیشبینی من اگر زمانی جریان پیشرفت و توسعه حسابداری در
ایران مورد بررسی قرار گیرد، دورانی که با آغاز فعالیتهای آقای علیمدد و تداوم آن مشخص میشود از دوران پیش از
آن، بهدلیل تأثیر فعالیتهای آقای علیمدد هم که شده، متمایز خواهد شد. اتاوا ـ کانادا آذر 1381 |