این روزها همه نگران انقلاب هستند، همه از انقلاب دم میزنند و همه نگران توهین به نظام و انقلاب و زیر سوال رفتن شان روحانیت هستند…
خواهش میکنم به جملات زیر توجه کنید:
آقای هاشمی رفسنجانی: زمانی که تخریب و توهین به اصل انقلاب، محتوا و پشتیبانان اصلی انقلاب و نظام باز میگردد، سکوت جایز نیست!
شیخ مهدی کروبی در فیلم مستند تبلیغاتی: ای امام! بعد از تو همه چیز عوض شد!
آقای مسعود پزشکیان: دشمن هم نمیتوانست اینگونه نظام را تخریب کند!
دبیرکل حزب توسعه و عدالت: دشمنان نظام در خارج از کشور با لبخند مناظرههای اخیر را به تماشا نشستند!
علی قنبری نماینده مجلس: توهین به موسوی، توهین به نظام است!
عبده تبریزی: 90 درصد وقت احمدینژاد صرف تخریب چهرههای تراز اول نظام شد!
مرتضی طلایی: این مناظره زحمات گذشته مدیران انقلابی را زیر سوال برد!
اسحاق جهانگیری: متاسفانه رئیس جمهور در رفتاری غیرانسانی و غیر قانونی به هتاکی علیه افرادی پرداخت که ستونهای نظام به شمار میآیند!
جواد فاضل لنکرانی : این مناظره برگ سیاهی را در تاریخ کشور و انقلاب ثبت کرد و نظام در آن محاکمه شد!
کاتوزیان نماینده مجلس: احمدینژاد به شکل غیرمستقیم مقامات ارشد نظام را زیر سوال برد!
و سرانجام میرحسین موسوی که در ادامه سیاست مظلومنمایی خود، نقد دوران خود را مساوی با زیر سوال رفتن امام دانسته و گفته است: بزرگترین بدگوییها درباره دوران امام (ره) از زبان کسی جاری میشود که خود را سینهچاک ولایت و رهبری میداند!
همچنین بسیاری دیگر از آدمهایی که این روزها با شنیدن حرفهای احمدی نژاد احساس خطر کردهاند و یک دفعه یاد انقلاب افتادهاند و آه و فغان به راه انداختهاند که ای داد و بیداد انقلاب از دست رفت! جالب اینجاست که حتی آنهایی هم که تا دیروز خودشان داشتند ریشهی انقلاب و روحانیت را میزدند، امروز چنان برای انقلاب سینه میزنند که آدم واقعا انگشت به دهان میماند!
البته این مساله قابل تقدیر است که آدمها برای دفاع از انقلاب و نظام تا این اندازه نگران باشند، اما وقتی در جملات بالا دقت میکنیم میبینیم که این افراد بیشتر از آنکه برای انقلاب و نظام نگران باشند، نگران آدمها هستند! و بجای آنکه به فکر پیرایش انقلاب از نواقص باشند، به احمدینژاد ایراد میگیرند که چرا نواقص را افشا میکند؟
مگر چه اتفاقی افتاده ؟ جز اینکه احمدی نژاد از رفتار و کردار و نحوه زندگی و شیوه مدیریت بعضی مسئولان قبلی انتقاد کرده؟ آیا انتقاد از عملکرد و رفتار مدیران و مسئولان، باعث زیرسوال رفتن اصل نظام میشود؟ چرا دائما افرادی سعی دارند خودشان را برابر با نظام و انقلاب و امام تلقی کنند؟
مثلا آقای موسوی دیروز بیانیه صادر کرده و برای دفاع از خود، از امام استفاده کرده است و گفته:«چگونه معمار انقلاب – بنا به اسناد متعدد- آنچنان از دولت وقت حمایت کرده است؟» خوب جناب موسوی از همین منطق میشود در برابر خود شما استفاده کرد. چطور رهبر معظم انقلاب بنا به اسناد معتبر، اینچنین از دولت کنونی حمایت میکند؟ نمونهی تازهاش در حضور خود جنابعالی و در حرم امام خمینی که به صراحت گفتههای شما را رد کرد و برخلاف شما تاکید کرد که «آثار عزت این ملت بزرگ در مسائل مختلف جهانی نمایان است و حرف کسانیکه می گویند ملت ایران به علت پایبندی به اصول خود، از چشم دنیا افتاده است، ابداً قابل قبول نیست.» گفته خودتان را که در شب 14 خرداد یادتان هست؟!
پس لازم نیست اینقدر خودمان را عین و اصل نظام و انقلاب دانیم و اگر انتقادی از ما شد، فورا آنرا به حساب انقلاب بگذاریم. به نظر من بزرگترین اتفاق چند روز اخیر این بود که محمود احمدینژاد یکبار دیگر فرمایش امام را تکرار کرد که «انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد!» همین. احمدینژاد حرف دل مردم ایران را زد که چرا باید بعضیها خودشان را عین انقلاب و مساوی با اصل نظام بدانند؟
البته اشکالی ندارد، همه این آقایان میتوانند احساس خطر کنند و بیانیه و اعلامیه صادر کنند و کار احمدینژاد را تخطئه کنند…
ولی آقایان استوانههای نظام بدانند که متاسفانه کمی دیر شده. چون مردم آنها را پشت سر گذاشته و از آنها عبور کردهاند. مطمئنا اگرهم کسی در برابر امواج خروشان ملت قرار بگیرید، در این اقیانوس بیکران غرق میشود!
روز جمعه 22 خرداد پای صندوق رای میبینمت دوست من