موسوی و رضایی

به گزارش ایرنا محسن رضایی در ابتدای این مناظره گفت: من از این فرصت استفاده می کنم و سلام و ارادت خودم را به همه بینندگان عزیز اعلام می کنم و امیدوارم که بتوانیم از این فرصت هایی که به دست می آید در سرنوشت انتخابات دهم نقش مفید و موثری که مورد رضای پروردگار متعال هم باشد ایفا کنیم.

 

میرحسین موسوی نیز گفت: من هم سلام عرض می کنم و امیدوارم که نوع نگرش ها موجب تعالی اندیشه مردم و آگاهی آنها شود و کمک کند برای همه ملت ما که بتوانند بهترین تصمیم را بگیرند.

مجری: آقای رضایی شما در جای گفتید که من از آقای موسوی می خواهم که در باره عقاید اقتصادی خود سووال کنم و امشب این سوال را بفرمایید.

رضایی:سالگرد رحلت حضرت امام را به ملت شهید پرور ایران عزیز تسلیت عرض می کنم و امیدوارم که راه پر فروغ امام که باعث شروع یک دوران جدید از تمدن سازی در ایران شده است با قدرت تمام ادامه پیدا بکند و همه مثل گذشته رهرو این ارزشها باشیم.

اول این را عرض کنم که من خوشحال نیستم که پیش بینی یکسال اخیر من در شرف تحقق است، برای اینکه تفرقه ها و نزاع ها و درگیری در کشور در حال تشدید است. من یک سال پیش نیز گفتم که ما نیاز به وحدت داریم و شاید یکی از دلایل اصلی اینکه من دولت ائتلافی را طرح کردم که از همه نخبگان و سرمایه های کشور استفاده بشود احساس یک چنین خطری را می کردم.

مناظره دیشب(چهارشنبه شب) مناظره نبود یک مناقشه بود و من هم از خودم و هم از سایر نامزدها تقاضا می کنم که بحث ها را به چارچوب هایی ببریم که ملت ایران به آن نیاز دارد و آن این است که ما برای آینده چه کار می خواهیم بکنیم. تاکید بر گذشته ها در همان حدی خوب است که دلیلی باشد که چرا ما می خواهیم به آینده برسیم حالا اگر خود این دلیل همه فضای تبلیغات را بگیرد یا ارایه دلایل گذشته منجربه بعضی مباحثی باشد که با اخلاق اسلامی سازگار نباشد، درست نیست.

من نمی خواهم وارد این بحث شوم چون بحث ما چیز دیگری است. من فکر می کنم که مردم ایران رابطه مرا با آقای میرحسین موسوی کاملا می دانند و ما دو دوست قدیمی هستیم که از دوران امام با هم بودیم و در صحنه ها ی خیلی زیاد هم باهمدیگر بودیم و شرکت داشتیم.

ایشان در زمان نخست وزیری مثل یک بسیجی به جبهه ها می آمدند و ما باهم رابطه خوبی تا امروز داشتیم. اما رابطه دوستی به آن معنا نیست که ما همه افکار و نظراتمان یکسان است و ما نیازمند آن هستیم که عقاید خودمان را بصراحت و دقیق برای مردم تشریح کنیم که مردم تصمیم بگیرند. من سووالم این است که آقای موسوی فرض کنیم من یا شما وارد دولت شدیم و شما یا من رییس جمهور شدیم سووال اساسی این است که ما از فردای آن روز چه کار می خواهیم بکنیم.

من فکر می کنم که یک رییس جمهوری باید اولا دارای یک نظریه باشد برای اداره کشور. این نظریه باید بتواند انسجام بدهد به رفتار و گفتار و اعمال رییس جمهوری و اگر چنین نظریه ای وجودنداشته باشد رفتار و گفتار انسجام نخواهد داشت و بعدا هم قابل عملیاتی نیست.

 من از این فرصت استفاده می کنم و سلام و ارادت خودم را به همه بینندگان عزیز اعلام می کنم و امیدوارم که بتوانیم از این فرصت هایی که به دست می آید در سرنوشت انتخابات دهم نقش مفید و موثری که مورد رضای پروردگار متعال هم باشد ایفا کنیم

نکته دوم این است که بعد از نظریه، ما باید دارای یک برنامه باشیم، صرف انتقاد از وضعیت موجود یا همدردی کردن با مردم کافی نیست. ما باید بگوییم چه راه حل هایی و چه راهکارهایی داریم چگونه می توانیم کشور را اداره کنیم.

مساله سوم این است که اگر تئوری باشد برنامه هم باشد اما توان اجرایی برای این کار نداشته باشیم ما نمی توانیم دستاورد خوبی بعد از 4 سال داشته باشیم. این توان اجرایی یعنی اینکه خود رییس جمهوری یک آدم توانمند باشد، متخصص باشد، تیم قوی و عملیاتی داشته باشد. روش ها و فرایندها والگوهای مدیریتی که به کار گرفته می شود اینطور باشد.

من می خواهم از نظریه خودم شروع کنم. معتقدم که باید صراط امام را ادامه بدهیم منتهی راه امام دو تصویر دارد. یکی اندیشه است که مکتوب است دوم مصداق عملی راه امام که توسط مقام معظم رهبری تعیین می شود که آن را من سیاست های اصل 44 و به خصوص و مهمتر از آن چشم انداز ایران 1404 می دانم.

بنابراین پیمودن این راه به معنای این است که ما در راه امام داریم حرکت می کنیم اما هر رییس جمهوری هم دارای یک راهی برای خودش است کما اینکه راه من با راه آقای موسوی یا آقای احمدی نژاد و دوستان دیگر متفاوت است اما راه من در مسیر راه امام است شاید این تعبیر صراط و سدیل است. راه من این است که من معتقدم که باید یک تحول اساسی در اقتصاد کشور بوجود بیاید و فرهنگ را متحول کنیم و سیاست خارجی و سیاست داخلی را هم یک اصلاحاتی در آنها بوجود بیاوریم این راه من است.

انقلاب در اقتصاد و تحول در فرهنگ و اصلاح در سیاست این یک خط مشی است قانون اساسی هم می گوید که رییس جمهوری خط مشی خودش را باید به وزرا بدهد. این خط مشی را من از این طریق عمل می کنم که آزادی اقتصاد و رقابت را به جای ممنوعیت دولتی و انحصار قرار دهم و موتور اصلی اقتصاد را می خواهم از دولت منتقل کنم به مردم البته نه مردم پوپولیستی، یعنی مردم سازمان یافته ای که عمدتا همان کار آفرینان بخش خصوصی است و بخش های غیر دولتی دیگر.

از طرف دیگر هنجار های فرهنگی را هم باید عوض کنیم با این هنجار های فرهنگی و این تفاسیری که ما از عدالت و زهد و ثروت داریم به جایی نمی رسیم. در بعد فرهنگ باید فرهنگ را به فرهنگیان بسپاریم و ظرفیت روحانیت و مرجعیت در فرهنگ استفاده شود و زیر مجموعه های فرهنگی و مسایل اجتماعی مثل ورزش را غیر سیاسی کنیم و در بعد سیاست خارجی هم اصلا اعتقاد به این ندارم که ما عزتمان را باید با نان بفروشیم، اصلا دوره چنین چیزی نیست امروز ما می توانیم با عزت در دنیا باشیم و در عین حال تعامل موثر و سازنده هم در روابط بین الملل داشته باشیم. من اصلا این حرف را قبول ندارم آن زمان که یک عده می گفتند رهبری باید جام زهر بنوشد اصلا موضوعیتی ندارد، امروز دنیا به ما نیاز دارد من می خواهم از نیاز دنیا برای ملتم استفاده کنم، از موضع عزت این کار را بکنم در سیاست داخلی هم همینطور.

در سیاست داخلی شعارهای زیادی در رابطه با آزادی و حقوق بشر داده شده است یا در رابطه با حقوق شهروندی یا عدالت. زمان آن رسیده که در سیاست داخلی به شعار گرایی و شعار زدگی پایان بدهیم و یک طرح عملی برای تحقق این شعارها داشته باشیم. در بعد توان اجرایی باید بگویم که توان اجرایی که من فراهم کردم اولا این است که ما یک دولت ائتلافی تشکیل خواهیم داد و از همه کارشناسان و نخبگان کشور استفاده می کنیم . الگوی مدیریتی کشور را تغییر می دهیم. زمانی که به اطلاعات آمدم از صفر یک سازمان اطلاعاتی بزرگ درست کردم و وقتی آمدم سپاه از سپاه صفر یک نیروی عظیم انقلابی را در جنگ سامان دادیم.

سووال من این است که چطور نمی توانیم امروز فقر و بیکاری را از کشور بیرون کنیم. همه جا گفته ام که هیچ کدام از این عزیزان ما که نامزد انتخاباتی هستند رقیب من نیستند،رقیب من فقر و بیکاری و گرانی و عقب ماندگی است. من معقتدم که باید با دولت ائتلافی و استفاده از همه نخبگان کشور این کار را بکنیم. سووال من از آقای موسوی این است که من در رابطه با دیدگاه های اقتصادی ایشان ابهام دارم که این دیدگاه های اقتصادی را چون برای من توضیح بدهند که سیاست های اصل 44 قانون اساسی را قبول دارند و آیا معتقدند که ما باید وارد یک اقتصاد جدیدی در رابطه با چشم انداز ایران 1404 باشیم .

موسوی پاسخ داد: تشکر می کنم ما از اول انقلاب تاکنون با هم دوست هستیم و ایشان در جبهه بودند و ما در سنگر دولت همکاری می کردیم باهم و خاطرات خیلی خوشی هم داشتیم که من همیشه این خاطرات را برای نیرو گرفتن استفاده می کنم.

من قبل از اینکه به صحبت آقای رضایی بپردازم دوست دارم که یک صفحه متنی نوشتم که آن را بخوانم ،باتوجه به مناظره شب قبل.

خطاب به مردم است.ادب مرد به ز دولت اوست. مردم شریف ایران به تمنای قدرت نیامدم من سکوت 20 ساله خود را نشکستم که به هر ترتیب و با هر روشی رییس جمهور بشوم. من احساس خطر کردم که کشور دچار بی اخلاقی شده است دچار فقر اخلاقی و فرهنگی و مادی شده است . دچار مدیریت غیر عقلانی شده است. من برای حفظ کرامت انسانی و رعایت ارزش های انسانی و اخلاقی وارد شدم. توقف رشد خرافات و ارایه آمار کذب، شفافیت فعالیت های خسرانها و خلاصه پیشرفت و توسعه کشور پا به این عرصه دشوار نهادم. برای من رییس جمهور شدن کسب و حفظ قدرت هدفی نیست که هر وسیله را توجیه کند من متاسفم که مناظره دیشب به من فرصت داد تااصول اخلاقی نادیده گرفته شود که کرامت انسانی نادیده گرفته شود. به افرادی که در جلسه حاضر نبودند و امکان هیچ دفاعی از خود را نداشتند به بدترین وجهی اتهاماتی وارد شود و بجای پاسخگویی مظلوم نمایی شود.

من اینجا باید عرض کنم کسانی که می خواهند رییس جمهور شوند باید حافظ مال و جان و ناموس مردم باشند لذا من نمی توانم برای دفاع از خودم اسرار کشور را افشا کنم نام مردم را ببرم و با آبروی مردم بازی کنم من با برنامه پا به عرصه انتخابات گذاشتم و سعی می کنم شعاری که برای تحقق آن برنامه ندارم ندهم به همین جهت با توجه به اینکه در دنیای کنونی تحقق هر برنامه نیازمند یک برنامه حقوقی است برنامه حقوقی تهیه کردم و قانون گرایی یکی از اهداف اصلی من است بدون قانون گرایی عدالت و آزادی تحقق نمی یابد.

آزادی تبدیل به هرج و مرج و عدالت تبدیل به استبداد می شود. قانون گرایی نیاز به اصلاحات حقوقی دارد و اصلاحات حقوقی را نمی توان یک شبه انجام داد. بعضی از امور را فورا می توانم انجام دهم مثلا توقف ستاره دار شدن دانشجویان و استیفای حقوق آنان،لغو سهمیه بندی دانشجویان دختر و پایان دادن به خویشاوند سالاری در نظام اداری و برخی اصلاح دیگر که نیازمند هماهنگی و تعامل با سایر قوا می باشد.

ما نیاز به اصلاح برخی از قوانین داریم در عرصه های اقتصادی اجتماعی سیاسی و حقوق شهروندی این قوانین باید تسهیل کننده روابط اجتماعی باشد باید موجب شفاف شدن روابط اقتصادی و غیره شود. اگر بتوان این کار را انجام دهیم اگر این کار را انجام دهیم دیگر مقامات نمی توانند آمار دروغ و اشتباه بدهند هرکس دچار فساد شود در زمان خود و با رعایت تمام موازین قانونی از جمله رعایت حقوق او در مراجع ذیربط پاسخگو خواهد بود، نه اینکه یک دولت در چهار سال حکومت خود ساکت باشد و در زمان انتخابات ریاست جمهوری یکباره افراد را با اتهامات سنگین اقتصادی مواجه کند. مابرای اجرای این اصلاحات نیاز به نهاد های کارآمد برای اجرا و پیاده شدن قوانین داریم و ضمن تقویت نهاد های موجود باید برخی نهاد های جدید را هم ایجاد کنیم مثل معاونت حقوق بشر و حقوق شهروندی تا با وضع معیارهای دقیق بتوانیم ارزیابی کنیم چقدر نهادهای دولتی درست کار می کنند و حقوق مردم را رعایت می کنند تبعیض بین افراد قایل نمی شوند کسی را شهروند درجه دو یا درجه یک تبدیل نمی کنند و واقعا حقوق روستاییان را به خود آنها واگذار می کنند.

برای آنهایی که نیاز به درمان بهداشت و تحصیل و مسکن دارند این خدمات را با رعایت کامل کرامت و شخصیت آنها و به عنوان حق آنها و نه به عنوان صدقه برای آنها تامین می کنند. تا چه میزان توانسته ایم فرزندان کشور را حفاظت می کنیم .

موسوی

موسوی افزود: من لازم می دانستم در اینجا این مسایل را مطرح کنم اما در مورد برنامه هایی که در این بین می شود مطرح کرد ما برنامه هایی برای اقتصاد کشور برای فرهنگ و سیاست داخلی و سیاست خارجی در نشریاتی که مربوط به ستاد بنده است اینها منتشر شده و در اختیار مردم قرار گرفته اند و مبانی اندیشه ای این برنامه ها در مقدمات این برنامه ها توضیح داده شده اند و تنوع فراوانی هم دارند که انشا الله مردم عزیز ما آنها را مطالعه می کنند و با آگاهی کامل در این زمینه تصمیم می گیرند.

در مورد اینکه آقای رضایی در باره برنامه های من ابهام دارند من خیلی روشن نیستم که در چه زمینه هایی ایشان ابهام دارند ولی من یک شاخص هایی از دوران جنگ مطرح می کنم بعد یک گزاره ای را مطرح می کنم و بعد به مسایل خودم می پردازم.

موسوی گفت: شاخص های دوران جنگ برای این مطرح می کنم که جزو ویژگی های این چند ماه اخیر یک جوسازی ویک فضا سازی در رابطه با این برنامه ها بود . بنده در جلسه ای که با فعالان اقتصادی داشتم اولین جمله ای که اشاره کردم این بود که امیدوارم برادرعزیزمان رضایی نیز توجه کنند این بود که جنگ تمام شده است و اقتصاد جنگی هم تمام شده است. بنده قویا در اینجا از اقتصادی که در دوران جنگ به کار بردم دفاع می کنم و بیشترین حجت و برهان من هم ذائقه مردم از آن دوران است. البته اینجا شاخص هایی را هم بیان می کنم که اگر نقدی است در این رابطه مطرح بشود.

گواهی سند پیوست برنامه اول پس از انقلاب شاخص کلی مداخله دولت در اقتصاد از 63 درصد در سال 56 به 40 در صد تا سال 67 رسید . یعنی همان موقعی که برغم اقتصاد جنگی و مساله کوپن و توزیع کالاهای اساسی و مداخلات دولت در اقتصاد بوده است ولی شاخص کلی مداخلات دولت نسبت به قبل از انقلاب از 63 به 40 درصد رسید که در تمام طول بعد از جنگ هم استثنا بوده است .

بالاترین نرخ رشد تولید ناخالص داخلی در ایران در فاصله 56 تا امروز متعلق به سال 1361 است که معادل 12 و شش دهم درصد بوده است که تا امروز تکرار هم نشده است. پایین ترین نرخ رشد نقدینگی از سال 1353 تا به امروز که 6 درصد است که متعلق به سال 1363 می باشد . پایین ترین نرخ تورم از سال 1353 یعنی چهار سال قبل از انقلاب تا امروز در سال 1364 است که معادل 6/9 درصد بود. ضریب جنیک منعکس کننده نابرابری درآمد در کشور که نشان می دهد که کشور به سمت شکاف های طبقاتی پیش رفته است یا برعکس پیش می رود یا به سمت عدالت، از 51 دهم درصد در سال 58 به 40 دهم درصد در سال 67 رسید.

البته این ایده ال نیست ولی یک روندی را نشان می دهد در حالی که تعدادکارمندان دولت فرانسه از حدود 700 هزار نفر در سال 1939 یعنی آغاز جنگ به حدود 2 میلیون نفر در سال 1945 رسیده است برای ایران در جنگ تحمیلی تعداد کارکنان دولت از یک میلیون و 600 هزار نفر در سال شروع جنگ به یک میلیون و 492 هزار نفر در پایان جنگ رسید . جنگ موقعی که آغاز شد عراق 14 میلیون نفر جمعیت داشت درآمد سالانه اش بیش از 6 میلیارد دلار بود و هر ماه یک میلیارد دلار این کشورهای عربی به عراق هدیه می دادند و ما برعکس موقعی که جنگ تمام شد عراق 86 میلیارد دلار بدهی خارجی داشت و ما هیچ بدهی نداشتیم و کشور را با رقم کم اداره کردیم. این ها شاخص هایی است که توجیه کننده وضعیت اقتصادی ما در دوران جنگ است.

تشکر می کنم ما از اول انقلاب تاکنون با هم دوست هستیم و ایشان در جبهه بودند و ما در سنگر دولت همکاری می کردیم

حال در خصوص ابهامات در خصوص عقاید فعلی بنده در مورد مسایل اقتصادی بنده توضیح خواهم داد .

رضایی نیز ادامه داد:بهر حال من جوابم را دریافت نکردم من سووال صریحم از آقای میرحسین این است که آیا ایشان سیاست اصل 44 را قبول دارند یاخیر. اصل 44 آمده ترسیم کرده که محدوده های فعالیت های اقتصادی بخش خصوصی دولتی تعاونی چطور است بعد مشخص کرده که دولت باید یک سری کارها را واگذار کند در این تاریخ و سرمایه گذاری ها را چگونه تقویت کند یک مانیفست خیلی روشن و شفاف است این هم به این دلیل من می گویم که چون آقای میرحسین موسوی اگر یادشان باشد در اولین جلسه ای که 8 یا9 سال پیش داشتیم معترض بود به این سیاست هایی که شما می گویید این تغییر قانون اساسی است حالا من برایم مهم است و خود ایشان هم می دانند که چرا من باید حساس باشم چون نه تنها بلکه بسیاری از دوستان به این نتیجه رسیده اند کارشناسان کشور همه به نتیجه رسیدیم که ما نباید دیگر وقت را صرف اقتصاد دولتی بکنیم.

اقتصاد دولتی بالاخره یک زمانی جنگ بود درست است ولی بحث من زمان جنگ نیست خود ایشان اطلاع دارند که اعتقاد ایشان را می گویم که در موقعی که ما تصویب داشتیم می کردیم آیا ایشان اعتقادی هنوز دارند یا ندارند و اگر ندارند چگونه و با چه دلیلی در حقیقت آمده اند و الان تو صحبت هایشان هست که می گویند که دیگر با آن اقتصاد باید خداحافظی کنیم این برای من مهم است چون می خواهم وارد بحث های دیگر بشوم.

در حقیقت علت اینکه می گویم باید در این کشور یک انقلاب اقتصادی صورت بگیرد چون ما در عصر طلایی جمعیت قرارداریم. یعنی ما امروز سنین بین 15 تا 29 سال به 36/4 درصدجمعیت ایران را تشکیل می دهد یعنی الان جوانترین جمعیت دنیا در ایران جمع است جوانترین جمعیت منطقه در ایران است هر وقت یک کشوری صاحب چنین سرمایه ای شد، جهش اقتصادی خود را انجام داده است ژاپن و جاهای دیگر اینطور بوده است و در حقیقت این کار را کرده اند.

علت اینکه می گویم باید یک تغییر اساسی داده شود که به گذشته برنگردیم و مسیر فعلی را هم ادامه ندهیم این است که گذشته نباید در آینده تکرار شود زیرا این جمعیت عظیمی که امروز رو به روی ماست دیگر با چارچوب گذشته نمی شود سازمانش داد. عوض شده اند فرهنگشان عوض شده است و منش آنان عوض شده، حتی محیط داخلی کشورهم عوض شده است. محیط جهانی هم عوض شده است . ما باتکرار گذشته در آینده نمی توانیم آینده زمان خود را بسازیم ما باید آینده را در جارچوب های خودش بسازیم اگر بخواهیم آینده را با چارچوب خودش بسازیم ما باید از چرخه فقر سیاسی بیرون بیاییم چرخه فقر سیاسی این است که ما عمدتا تنها به نسل های اول انقلاب اکتفا بکنیم و ظرفیتی برای ورود این همه نیروی عظیم جوان به صحنه اداره کشور فراهم نکنیم اگر می گویم در دولت ائتلافی ما از بزرگان انقلاب برای مشاوره و نظارت و هدایت و حتی کادر سازی استفاده می کنیم و کشور را می خواهیم به دست جوانان بسپاریم این به دو دلیل است یک به این دلیل که ما در یک فرصت طلایی جمعیت قرار داریم و دوم اینکه باید یک کارهای اساسی صورت بگیرد.

ریل اقتصاد کشور را باید عوض کنیم و اقتصاد را باید به مردم بدهیم این که از دولت بگیریم و به مردم بدهیم کار ساده ای نیست اینکه ساختارها را باید تغییر دهیم این انقلاب را به کمک این جمعیت جوان می توانیم انجام دهیم من صاحب این تجریه نیز هستم .همه دوستان می دانند من وقتی فرمانده سپاه شدم بسیاری از این فرماندهان ما افراد گمنامی بودند که در این گوشه و کنار بودند کسی به آنها توجه نمی کرد اما به نتیجه رسیدم تنها منبعی که در اختیارمان هست همین منبع انسانی است همین نیروی جوان را باید بیاوریم تو صحنه و از او استفاده کنیم .

لذا امروز وقتی من فقر بیکاری و گرانی را می بینم در کشور به یاد همان دورانی می افتم که جز با کمک جوانها نمی توانستیم عراق را بیرون بکنیم امروز وضع ما خیلی بهتر از آنموقع است . آنموقع ما حتی کلاشینکف هم به سختی داشتیم و خود آقای موسوی می دانند بالاخره در این 30 سال گذشته کارهای زیادی در اقتصاد شده است ولذا ما با یک پتانسیل و زیر بنای بهتری می توانیم این انقلاب اقتصادی را درست کنیم اما بالاخره این انقلاب باید توسط جوان های کشور صورت بگیرد.

سووال دوم من این است که ایشان با چه کادری می خواهند کشور را اداره کنند که زمینه را برای انتقال قدرت از نسل های گذشته به نسل های آینده در پیش بگیرند بدون اینکه این نسل عظیم گذشته را که هم صاحب تجربه است این را کنار بگذاریم و بالعکس بیایم جوان ها را مشاوره بکنیم ما باید مدل را بالعکس بکنیم جوانان را به صحنه بیاوریم و از این پتانسیل استفاده کنیم اما راه گذشته را نمی توانیم ادامه بدهیم ما آینده را با تکرار گذشته نمی توانیم بسازیم. در رابطه با ورود بانوان نباید به صورت نمایشی ازآنها استفاده شود .اینکه در بعضی از ادارات و بعضی از پست ها و وزارت خانه ها بخواهیم نمایشی از این استفاده کنیم بانوان ما یک پتانسیل عظیمی هستند انسان های تحصیلکرده فرهیخته عظیمی در میان آنها هستند اینها می توانند در مدیریت کشور نقش آفرین باشند در اداره اقتصاد کشور می توانند نقش آفرینی بکنند در همه جا.

رضایی

سووال دوم من از ایشان این است که ایشان گفتند که هسته ای دارند که آن هسته غیر از حامیان ایشان هستند این هسته باید توضیح داده شود کما اینکه من کمی در این باره توضیح دادم و تا سه روز مانده به انتخابات خواهم گفت که من چه کسانی را در دولت به کار می گیرم. واضح کردن این هسته این است که مردم با یک چشم بازی نگاه می کنند در مورد آقای میرحسین این سووال هست که آیا حامیان آقای میرحسین در دولت ایشان هستند یا آن هسته ای که ایشان صبحت می کنند آیا کارگزاران سازندگی آیا مشارکت آیا سازمان مجاهدین انقلاب و همه کسانی که از ایشان حمایت کردند، به نظر من اگر شفاف سازی کنیم برای همه بهتر است.

موسوی در مقابل پاسخ داد: من البته گذرا به برخی سووالات پاسخ می دهم تا برنامه هایم را بیشتر برای مردم تشریح کنم. در مورد سیاست های کلی که مورد استناد آقای رضایی است ضمن اینکه بنده عضو مجمع هستم و از کسانی هستم که درمورد این سیاست ها وقتی بحث می شود دخالت کرده ام و نظر دادم و گاهی در کمیسیون هم شرکت کردم همیشه صریح گفتم که تدوین انبوه سیاست های اجرایی توسط مجمع را من موافق نیستم. ضمن اینکه به قانونی بودنش موافقم.

این موافق و مخالف بودن را مثل این نگیریم که بالاخره جنبه قانونی ندارد. من اعتقاد دارم سیاست‌های کلی کشور یعنی 7 یا 8 سیاست روشن که وجدان عمومی بشود و همه آن را مورد حمایت قرار داده و ناظر آن شوند و همه حساب‌کشی کنند که سیاست‌های کلی اجرایش چی شده است.

موسوی با اشاره به اینکه در یک زمانی می‌گفتیم جنگ جنگ تا رفع فتنه این خود یک سیاست کلی بود و همه مردم آن را می فهمیدند و همه آحاد کشور می دانستند ولی ما یک کتابی داریم به اندازه دیوان سعدی در مورد سیاست‌های کلی که نه اولویت‌ها در آن روشن نیست و نه اینکه کدام یکی جزوه مسایلی باید باشد که مورد توجه قرار بگیرد و جناب آقای رضایی یک تکه از آن، بنده یک تکه از آن را بر می دارم و آقای احمدی‌نژاد قسمت دیگری از آن را برمی‌دارد به عنوان سیاست‌های کلی مورد استفاده قرار می‌دهد و هیچکدام معلوم نیست که چه اولویتی نسبت به دیگری دارد و این جزو مشکلات این سیاست‌هاست و به طور صریح در مجمع و دوستان گفته و ابایی ندارم که در میان جمع نیز بگویم.

این نامزد انتخابات ریاست جمهوری دهم با تاکید بر اینکه نظرات بنده به معنای این نیست که سیاست‌های کلی تدوین شده مفید نیستند، نه خیلی این سیاست‌ها مفید و مورد استناد هم می توانند قرار بگیرند . زیرا تعداد زیادی کارشناس پشت این سیاست های کلی کار می کنند ولی اعتقاد بنده این است که این مقدار سیاست‌های کلی که ما تصویب می کنیم جزء مسوولیت‌های دولت است و دولت می‌توانست این کارها را انجام دهد و ما حداکثر 10 صفحه مطلب داشته باشیم که سیاست های کلی روشن باشد و طوری تبلیغ کنیم که همه متوجه باشند که این سیاست ها کلی چه هست از یک روستایی گرفته تایک شهری کارگر گرفته تا کارفرما همه از آن حمایت می کردند.

فرضا ممکن بود که حمایت از بخش خصوصی یکی از این سیاست های کلی باشد ولی اگر شما به مجموعه سیاست‌های کلی نگاه کنید متوجه می‌شوید که چنین مشکلی در آن وجود دارد ضمن اینکه این مجموعه را بنده مفید می‌دانم.

موسوی تصریح کرد: در مورد اصل 44 بنده یک نظری داشتم که بصورت صریح بیان می‌کنم؛ یکی مضمون خود این است که تفسیرشده که آیا برای اقتصاد ما مفید است یا خیر. بنده می گویم که مفید است و باید اجرا شود ولی اینکه اصول قانون اساسی را تا این اندازه وسیع تفسیر کنیم موافق نیستم، تا این اندازه وقتی ما یک اصلی را باز می‌کنیم بهتر است از آن اصلی که در مورد تغییر قانون اساسی است استفاده کنیم و آن را به نظرخواهی از جمع مردم بسپاریم.

وی اضافه کرد: بازهم تکرار می کنم برای اینکه سوء تفاهم پیش نیاید که بالاخره وقتی نظام تصمیم می‌گیرد که نه به این شکل می‌خواهد عمل کند و در اختیار قرار می‌دهد در مرحله بعدی تردید در زمینه اجرای اصل 44 نباید باشد مگر اینکه آدم حسابش را از نظام جدا کرده باشد منتهی چیز مهمی که آقای رضایی باید توجه کند این است که قبول کردن اصل مساله نیست، نوع اجرا کردن و طراحی آن مهم است. نهاد سازی برای اینکه یک قانونی را که گذراندیم می خواهیم اجرا کنیم آن مهم است . من کمی توضیح می دهم .وقتی که اقتصاد اروپای شرقی می‌خواست به آلمان غربی بپیوندد، آن موقع بحث بود که به دلیل وسعت اقتصاد اگر این اقتصاد بخواهد حالت آزاد پیدا کند و مدغم بشود به اقتصاد آلمان غربی، اقتصاد اصلا ممکن است فرو بپاشد و آلمان غربی را ساقط کند.

وی ادامه داد: اینها آمدند در آلمان غربی یک مرجع بسیار مهمی درست کردند و اختیارات وسیعی به آن دادند نهاد سازی کردند و قوانین را تصویب کردند و یک زمان بندی کردند و با قدرت آن کار را انجام دادند؛ هنر بنده این است که کار را بصورت قوی می‌توانم انجام دهم. همانطوریه در زمان جنگ بسیاری از طرح ها را بنده انجام دادم. من سووالی را که از آقای رضایی دارم این است که آیا برای این برنامه‌هایی که بعضی از آنها را در صحبت آقای کروبی نیز شنیدم چه تمهیداتی اتخاذ کردند صرف اینکه ما چند تا جوان را بیاوریم و بخواهیم گردش نخبگان ایجاد کنیم مشکلات ما را حل نمی‌کند یا اینکه بگوئیم ائتلاف .خوب است ولی اینکه روش اجرایی ما برای سازمان دهی و استفاده به صورت وسیع از این نیرو چیست؟ من در این زمینه یک مقدار سووال دارم در مورد کاندیدای دیگر و یکی از مشکلات دولت فعلی را هم در عدم قدرت سیاست هایش در نهاد سازی جهت اجرای برنامه های مهم می دانم.

گفتن عدالت چیز خوبی است ریزکردن سیاست ها بسیار خوب است و یکی از برنامه های بنده اصلاح بهبود فضای کسب و کار است گفتن این مساله خوب است ولی اینکه چگونه باید انجام شود یکی از مهمترین مسایل ماست.

وی افزود: بنده از اول انتخابات گفتم که وزرای خود را معرفی نمی‌کنم. حالا ممکن است سلیقه آقای رضایی این باشد که وزرای خود را معرفی کند و بنده منتظرم که ببینم وزرای ایشان چه کسانی هستند و ممکن است خوب باشند و ممکن هم هست نسبت به آنها نقد داشته باشم ولی بنده یک سلیقه را در زمان جنگ اعلام کردم که اول آن سلیقه را دارم. بنده اعلام کردم که باید شایسته‌سالاری داشته باشیم و صرف استفاده از جوانان مشکلات ما را حل نمی‌کند بلکه ما مجموعه‌ای از تجربه و جوانی را باید در کنار هم داشته باشیم.

موسوی تصریح کرد: اگر اول انقلاب ما مدیران و سرداران جوان داشتیم به علت خلاء کامل از مدیران باتجربه بود الان برعکس مهمترین مساله این است که به چه شکل نیروهای جوان را در کنار نیروهای باتجربه قرار دهیم است و خود این نیز یک نوع طراحی می‌خواهد و به صورت ساده نمی‌توان گفت که آنها را می‌توان در کنار هم قرار داد و یا بتوان به صورت فله ای اینها را بهم بزنند و در کنار هم قرار بدهیم و اینها با هم کار کنند . چه برنامه ای برای این قضیه وجود دارد من برای این مساله بنده طرح دارم و آن را می توانم مطرح ‌کنم که به چه صورت نیروهای باتجربه را در کنار نیروهای جوان و پیشتاز و قوی قرار گیرند و کشور را متحول کنند و بتدریج یک گردش نخبگان مناسبی داشته باشیم .

وی ادامه داد: من یک مقدار برنامه هایی دارم که بخشی از آن برنامه های آرامی است منتهی منطقی کردن اقتصاد کشور با تعریفی که بنده از نقش دولت می کنم کلا یک منظومه است. فرض کنید که بنده به اصل شورا اهمیت بدهم برای عدم تمرکز در کشور که اگر زمان داشتم در مناظره بعدی توضیح خواهم داد .یک سری برنامه نیز برای مقابله با تورم، الگوی مصرف انرژی برای برنامه‌ جلوگیری از اصلاح نظام بودجه‌ریزی و دولت الکترونیک را بیان خواهم کرد.

موسوی گفت: به طرح تبدیل صنعت نفت به موتور محرکه اقتصاد کشور خواهم پرداخت که در اینجا با آقای رضایی اختلاف سلیه زیادی داریم و برنامه از میان برداشتن فقر مسکن و اجرای اصل 31 قانون اساسی که هم اشتغال ایجاد می کند و هم مشکلات ما را می تواند حل کند .

موسوی گفت: من فقط به طرح تبدیل صنعت نفت به موتور محرکه اقتصاد کشور می پردازم . آقای رضایی یادشان هست که ما زمانی را که به خمپاره و اسلحه نمی‌دادند ما تمام کارخانه های کشور را بسیج کردیم و بنده فیروزآبادی را به عنوان معاونت امور دفاعی منصوب کردم و در هر وزارتخانه یک معاونت گذاشتیم تقریبا همه کشور را و کارخانه ها بسیج کردیم که در خدمت جنگ باشند. مثلا برای یک قطعه ای ممکن بود که 10 تا کارخانه در کشور کار کنند و در یک جایی اینها مونتاژ شوند به جبهه داده شود ما صنعت نفت‌مان مشکلی که داشته از موقعی که در آغاجاری چاه زده شده به عنوان یک مجموعه کاملا مستقل از مجموعه اقتصاد ملی ما برای خود کار کرده در ارتباط با تکنولوژی‌های خارج و فضای بیرونی کشور بدون اینکه هیچگونه آمیختگی و انسجامی بین این صنعت و صنعت داخلی وجود داشته باشد و نتیجه این شده که به طور مستقل ما یک صنعت نفت داریم با دهها میلیارد دلار سرمایه‌گذاری که هنوز هم دهها میلیارد دلار دیگر سرمایه گذاری می خواهد در حالی که اگر این با اقتصاد بومی ما یکی می‌شد و تو هم می رفت می‌توانست تمام اقتصاد ما را تحرک ببخشد. پیمانکاری وسیعی ایجاد کند و صنایع ما را رونق ببخشد. ما حساب کردیم که در همین وضعیت فعلی یک میلیون اشتغال می تواند این مساله ایجاد بکند در سطح کشور.

ما آمدیم این را به صورت یک برنامه ریزی در آوردیم . مساله مهم ما در کشور مساله اشتغال است یکی از مسایل ما تحرک بخشیدن به بخش خصوصی است به صنعت و تولید ملی کشورمان است ما فکر می کنیم این موتور محرکه این مساله می تواند استفاده بجا از صنعت نفت باشد این همان جیزی است که بنده خبرگی اش را دارم و می توانم سازمان بدهم زمان جنگ هم این را ثابت کرده ام و می توانم نهاد سازی کنم در سطح کشور و عملی کنم به نحوی که حس بشود ضمن اینکه صنعت نفت تحرک خودش را دارد می تواند صادرات خدمات داشته باشد که در سطح بین الملل و در سطح داخل کشور کمک کند به دیگر بخش های صنعتی و اقتصادی کشور .

رضایی در ادامه گفت : من اینطور نتیجه می گیرم که ایشان می فرمایند که حالا اگر به سیاست های اصل 44 اشکال دارند ولی با نحوه اجرایی که در پیش می گیرند آن را عمل می کنند خوب این یکی از همان اشکالاتی است که حتما کسانی که اعتقادی به یک کاری ندارند هر اندازه هم منضبط باشند ممکن است انگیزه قوی را درعمل نداشته باشند و واقعا برای من مهم است که ما از اقتصاد دولتی فاصله بگیریم. اگر این کار نشود نمی توانیم.

بهر حال من جوابم را دریافت نکردم من سووال صریحم از آقای میرحسین این است که آیا ایشان سیاست اصل 44 را قبول دارند یاخیر

در قسمت دوم هم من جوابی نشنیدم ولی ایشان فرمودند که بنا ندارند که معرفی کنند که چه کسانی وزرای ایشان هستند البته من هم که می گویم معرفی می کنم قطعا تعدادی از اینها را معرفی خواهم کرد که پست های کلیدی در اختیار شان باشد ولی بحث من اصلا تنها بحث معرفی کابینه نیست شفاف کردن همانطوریکه هم من و چون معتقدیم که جریان اطلاعات باید جریان شفافی باشد ما هر بتوانیم اطرافیان خود را شفاف تر بکنیم شاید از حوادثی که در گذشته هم بوده جلوگیری کنیم من متوجه نشدم که ایشان وقتی می گویند که در تبدیل کردن صنعت کشور به موتور محرکه اقتصاد با من اختلاف دارند من نظرم چیست که ایشان با من اختلاف دارند من در رابطه با نفت با دولت معتقد به صندوق توسعه ملی هستم که باید به عنوان یک پس انداز جدید در کنار پس انداز کشور بوجود بیاوریم و از آن استفاده بکنیم.

من متوجه نشدم که ایشان به کدام دیدگاه من اشاره کردند. اما مطلب دیگری می خواهم بگویم این است که انقلاب اقتصادی و تحول فرهنگی بدون تغییر و تحول در ساختار مدیریت کشور امکان پذیر نیست یعنی الگوی مدیریتی و نظام بوروکراسی که ما داریم این کشش یک تحرک جدی را در اقتصاد نمی دهد. مطالعات زیادی در این خصوص از زمان آقای خاتمی گرفته بعد در زمان آقای احمدی نژاد و حتی قبلش که حتی تحت عنوان انقلاب اداری تحول اداری صورت گرفته و تاکنون به نتیجه نرسیده است من معتقدم که خیلی از این نهادهای مستقر که در سالهای اخیر بهم خورده اینها را من برمی گردانم و احیا می کنم اما حتما بر اساس شکل سنتی گذشته نخواهد بود ما یادمان نرفته که وقتی در اول انقلاب جهاد سازندگی می رفت (به روستاها )نهاد های انقلابی را درست کردیم شهید رجایی دو تا شورا اداره می کرد یعنی شورای نهادهای انقلاب و شورای نهادهای دولتی ولی به مرور مشاهده کردیم که برعکس شد کلید برگشت یعنی به جای اینکه این سیتسم سنتی که از زمان رضا شاه پایه هایش گذاشته شده دچار تحول بشود برعکس شد یعنی ان نهادهای انقلابی که هزینه هایشان خیلی کمتر بود کارآیی آنها خیلی زیاد بود و پیشرفت خیلی بیشتری هم می توانستیم داشته باشیم، آنها منحل شدند.

یادم نمی رود که برادران عزیز ارتشی که نقش بسیار با ارزشی در دفاع مقدس داشتند تا زمانی که مدیریت بنی صدر بالای سر اینها بود اینها نمی توانستند استعدادهای خودشان را بروز دهند ولی وقتی افرادی مثل صیاد شیرازی آمد بالای سر اینها قرار گرفت چون الگوی مدیریت عوض شد خود سازماندهی ارتش هم تغییر کرد و اصلا ارتش تبدیل شد به یک نیروی هجومی بسیار قدرتمندی در کنار سپاه.

مشکل اساسی ما الان این نیست که یک تیم برود و یک تیم دیگر بیاید ما باید الگوی مدیریت کشور را تغییردهیم همین مناقشات و دعواها اینها براساس چی پیش می آید. یعنی دولت ائتلافی من خیلی کاملا روشن است این دولت مثل همان دهه اول انقلاب است مگر یک کسی که رییس جمهورمی شود به این دلیل که اکثریت را به او دادند باید اقلیت را حذف کند.چه کسی این حرف را زده است مخصوصا در مردم سالاری دینی ما که مدعی دین خدا هستیم و معتقد به وحدت و برادری هستیم مگر ما چون رای آوردیم باید یک اتوبوسی راه بیندازیم و بقیه را بیرون بکنیم اتفاقا خود این از نگرانی های من است که آیا اقای میرحسین موسوی اگر رییس جمهور شدند باز ایشان شروع می کنند به اینکه تعداد زیادی از این کسانی که الان تو این دولت کار می کنند اینها را بیرون می ریزنند و یانه ایشان می خواهند یک مدل جدیدی را درست کنند من می گویم که دولت ائتلافی روشن است با همه دوست هستم و من از همه این استعدادها استفاده می کنم نه تنها از چپ و راست و نخبگانمان که تنها در تهران نیستند.

الان در تبریز در مشهد در همه شهرها دانشگاه های آزاد و چه دولتی حقیقتا یک حجم انبوه کارآمدی درست کرده اند که در خود محل هستند ما در دبیرخانه مجمع تشخیص مصلح نظام به این نتیجه رسیدیم که نباید تنها از نخبگانی که در تهران هستند استفاده کنیم بسیاری از اساتید صاحب نظر در استانها و شهرستانها هستند و آخر آمدیم یک مجمع نخبگان به شکل ان جی او درست کردیم که از آن طریق نظرات را می گیریم و به مجمع می دهیم که دبیر خانه ما در استانها شعبه ای نزد زیرا حجم نخبگان کشور زیاد شده است.

امروز نظام اداری باید متحول شود اگر بخواهیم آی تی را در ادارات داشته باشیم اگر بخواهیم تغییرات اساسی را داشته باشیم حتی سازمان مدیریت برنامه ریزی را من دوباره احیا می کنم. حتما به شکل گذشته نخواهد بود ما باید به دنبال دولت الکترونیک ،چابک و دولت کیفی برویم اما بحث من در اینجا ختم پیدا نمی کند من در مورد مدیریت من به یک تحول معقتدم. یعنی 9 منطقه را فدرال را در کشور ایجاد می کنم البته فدرال اقتصادی صنعتی تجاری و علمی ولی در مسایل سیاسی و دفاع امنیتی متمرکز اداره خواهیم کرد و شوراهای محلی شوراهای شهرستان و روستا و همچنین شوراهای استانها و مدیریت های محلی را اختیارات کامل به آنها می دهم.

سووال بعدی من این است که شما زیاد فرمودید که تا چهار سال پیش اشکالی به عملکرد مدیریتی و اداری کشور نداشتید این به معنای چیست یعنی شما نمی خواهید الگوی مدیریتی در کشور تحول ایجاد کنید یا چرا می خواهید این تحول را ایجاد کنید.

مناظره موسوی و رضایی

موسوی پاسخ داد: در مورد اصل 44 مثل اینکه متوجه نشدیم حرف های همدیگر را .من گفتم که نحوه تفسیر یک اصل به صورت موسع را قبول نمی کنم ولی وقتی این تفسیر شد اینکه با محتوای تفسیر ما موافقم یا نه این یک چیز دیگر است.

من بحثم این است که من با اصل 44 موافقم ولی اعتقاد دارم که این کار صرف شعاری است اینکه ما کار را انجام می دهیم صورت نمی گیرد. بلکه برای این کار یک سازماندهی قوی می خواهد من علت این که آلمان غربی را مثال آوردم نمونه های دیگری نیز در جهان هست برای این کار نهاد سازی می خواهد، عزم بسیار قوی می خواهد، زمانبندی می خواهد وگرنه چشم باز می کنیم می بینیم که 30 سال دیگر گذشته و مشغول خصوصی سازی و یا اجرای اصل 44 هستیم و می بینیم که هیچکدام تحقق نیافته است یا بیراهه هایی که الان دراین زمینه دارد اتفاق می افتد ناشی از همین قضیه است.

برای همین مساله سووال اصلی در اینجا این است که اصل 44 را شما چگونه می خواهید اجرا کنید که در یک زمان معینی این مساله به انتهای خودش برسد و اثر گذار باشد و جهت گیریهایی که در آن هست اعم از اینکه بخش خصوصی در چه وضعیتی باشد، یک بخش تعاون و غیره، مساله حل شده باشد.

در مورد صندوق توسعه ملی و یا مساله نفت که گفتم اختلاف داریم این است که من به موضوعی برمی گردم در صحبت شما با جناب آقای کروبی، بحث توزیع همان 70 هزار تومان مد نظرم است. در حالیکه صندوق توسعه ملی یک تکامل یافته صندوق ذخیره ارزی کشور است و هدفش هم تبدیل دارایی های زیر زمینی به دارایی ها و ثروت روی زمینی است در عین حال ضربه گیر نوسانات قیمت نفت هم برای کشورمان هست و این دوتا با همدیگر فرق دارد اگر اون صحبتی که بنده شنیدم از شما درست باشد که شما در نظر گرفتید همه سهامدار آن صندوق هستند و بر اساس سهام سودی پرداخت خواهد شد این برمی گردد به طرح تحول اقتصادی و یا چیزهایی از این قبیل که اگر قرار باشد بحث شود بحث می کنم و بنده موافق آن نیستم و به ضرر قشر مستضعف کشور است.

این صندوق نمی تواند به ما کمک کند از پول نفت برای ایجاد سرمایه هایی برای آینده استفاده بکنیم که به نفع اشتغال دایم و سود قشرهای مستضعف کشورمان باشد یا همه کارآفرینان باشد. علت اینکه این را گفتم این است. بنده آنوقت مساله بازبینی یا تجدید نظر در مدل اداری را صرف این نمی دانم که آیا نقد داریم به وضعیتی که پیش آمد، بنده اصطلاح تغییر کامیونی مدیران را یک موقع مطرح کردم و همین هم شد یعنی قدیم هر کسی می آمد یک لایه نازکی از این مدیر را عوض می کرد. در دولت جدید ماشاالله از بالا تا پایین حتی کسی که چای می آوردند را عوض کردند و این کشور را دچار مشکلات می کند و بنده مطرح کردم که در باره آینده در مورد هیات دولت همانطوریکه در زمان جنگ از نیروهای مختلف استفاده کردم از جریان های مختلف حالا نیز حتی از کسانی که مخالف بنده هم رای داده باشند می توانم استفاده بکنم به شرطی که شایستگی لازم را داشته باشند.

در مورد کشور یکی از مسایلی که تکلیفش باید روشن بشود و باید ما یک چیز جدیدی را بیاوریم که نمی توانیم آن را به تصویب مجلس برسانیم و اینکه با مشکلات حقوقی وسیعی رو به رو خواهیم شد اصل شوراها است ما هفت اصل شورایی داریم که به ما امکانات وسیع برای مانور می دهد که خیلی فراتر از فقط دایره های اقتصادی و مناطق اقتصادی به ما می دهد، این هم می تواند وظایف فرهنگی بگیرند در زمینه آموزش امنیت و سلامت نقش های وسیعی را برعهده بگیرد ضمن اینکه بسیاری از مسایل محلی را استانی را باهمدیگر می توانند داشته باشند امکان این را فراهم بیاورند که با استفاده از نیروهای محلی مدیریت را تربیت بکنند و در بخش ملی کمک بکنند به کارآمدی کل نظام.من این شوراها را با تمام توانی که در قانون اساسی هست از آن استفاده می کنم و از اولین کارهای من خواهد بود.

چیز دیگری که من در کنار این هفت آیتمی که برای برنامه های اقتصادی خودم مطرح کردم این است که برخی از استانها مثل تبریز زمانی از نظر اقتصادی نقش زیادی در سطح کشور داشتند ما اگر به سمت هفت یا هشت ناحیه اقتصادی بیشتر در حاشیه های کشور ایجاد کنیم که زیر ساختارهای ریزمان در قالب یک پروژه بزرگی که آن طرح اصلی را تشکیل می دهد قرار بگیرد و آن طرح ها ظرفیت های زیادی دارند.

موسوی افزود: در شرق کشور ما سه میلیون نفر جمعیت داریم. قدیم راه ابریشم به این دلیل قدرت داشت که ما را وصل می کرد به یک حوزه های جمعیتی واقتصادی. باید به دنبال طرح های عظیم با دامنه وسیع باشیم و من 5 تا طرح در رابطه با این مساله در دست دارم .

اگر اول انقلاب ما مدیران و سرداران جوان داشتیم به علت خلاء کامل از مدیران باتجربه بود الان برعکس مهمترین مساله این است که به چه شکل نیروهای جوان را در کنار نیروهای باتجربه قرار دهیم است

رضایی نیز گفت: ما 9 تا فدرال اقتصادی داریم مثلا تبریز که جمهوری آذربایجان را دارد ترکیه را دارد و شمال عراق را پوشش می دهد و از این طرف هم استان های همجوار خودش را می پوشاند یک جمعیتی برابر با 50 میلیون نفر را از طریق این فدرال نیازهایش تامین می شود بنابراین فدرال خیلی قوی تر ازنواحی اقتصادی است ما در اینجا هم نباید محافظه کاری کنیم چون وقتی ما به نتایجی می رسیم به اندازه ای وقت تلف می کنیم که بعدا خود ما به عنوان مهمترین مدافعان آن نظر به آییم توی صحنه مثل همین سیاست هایی اصل 44 که این همه طول کشید تا به نتیجه برسد.

در مساله استفاده از جوانان خیلی خوب می توانیم این کار را بکنیم. به نظرم اگر ما اجازه نمی دادیم که جوانان در آزاد سازی خرمشهر اشتباه بکنند هیچگاه خرمشهر تا حالا آزاد نمی شد منتهی مدلی که من طراحی کردم به این صورت است که اولا ما یک دولت در سایه داریم و یک دولت رسمی که دولت سایه ازنخبگان کشور شکل می گیرد و بسیار کوچک است عمدتا اتاق فکر است.

مثلا وزارت نفت که یک وزارت در سایه دارد که افراد نخبه کشور و با تجربه مثل وزرای قدیمی نفت یا بسیاری از شرکت های نفتی می آیند در آنجا یعنی در وزارت سایه نفت در عین حال اساتید دانشگاه که البته در یک سطح خیلی بالایی باشند چون ما می خواهیم حجم را کوچک کنیم حجم دولت در سایه را کوچک بگیریم لذا ناچاریم تاپ ترین افراد را در عالی ترین سطوح علمی بیاوریم در آنجا این نوع دوم است و نوع سوم کارشناسانی که می آیند در دولت در سایه منتقدین وضع موجود هستند.

ما در حقیقت سه نوع کادر و منابع انسانی را جمع می کنیم در دولت در سایه و خوبی دولت سایه این است که اولا نظارت می کند مشورت می دهد و مهمتر اینکه رصد می کند. شما دیدید در گذشته هم در حال بعضا کشور غافلگیر می شود. مثلا خشکسالی یا تحریم ها یا بحران مالی حالا زلزله را نمی توانیم دقیق پیش بینی کرد اما بسیاری از مسایل الان دولتها دچار غافلگیری می شوند حکم این دولت در سایه که بسیار هم افراد محدود و سطح عالی هستند کارشان نظارت کردن و مشورت کردن و پیش بینی کردن حوادث است.

موسوی گفت: در اصل 44 مساله سیاست ها نیست مساله نهاد سازی در اجرای این اصل است . من می گویم که مسوولی که الان برای این کار است در موقعیت بسیار ضعیف قرار دارد. این کار یا باید تبدیل به وزارت خانه شود یا یک نهادی متصل به ریاست جمهوری و از بالاترین اختیارات هم برخوردار باشد و طرحی که در چند سال این کار را شروع می کند و به اتمام می رساند.

این یک دولت با اقتداری می خواهد که قدرت نهاد سازی را داشته باشد. و مشکلی که داریم در امر خصوصی سازی این است که بسیار از طرح ها نمی توانند نهاد سازی درستی برای این کار درست کنند.

در مورد تضمین سرمایه گذاری خارجی هم همین مساله است. چگونه باید این تضمین صورت بگیرد. که در اینجا بر می گردیم به قوانین چارچوب ها. من تصوری که از دولت سایه داشتم بیشتر در مورد الگویی که درانگلیس است مربوط به احزاب مخالف است یعنی یک حزب است که آمده سرکار و موازی آن وزیر خارجه اش یک وزیر خارجه در سایه دارد که تمام اطلاعاتی که به وزیر امورخارجه داده می شود به او نیز داده می شود تا آمادگی داشته باشد که وقتی یک نیرویی از صحنه خارجی می شود آن نیرو آمادگی داشته باشد صحنه را پر بکند که حتی این افراد در سایه حقوق هم دریافت می کنند و اختیارات زیادی هم دارند من به اتاق های فکر معتقدم ولی اینکه دولت سایه یعنی وزیری دارید شبیه او هم درسایه داشته باشید من فکر می کنم که این مساله ساز است. ولی به صورت گروه مشورتی اشکالی ندارد.

یک صحبتی در مورد فرمان هشت ماده ای حضرت امام دارم که بخشی از آن را برای مردم می خوانم.

در اینجا رضایی گفت: بحث نهاد سازی را دولتی را فرض کردید. ما دو نهاد داریم یکی نهادهای طبیعی مثل بازار پول یا خود علم که نهاد است. من معتقدم که نهادهای غیر دولتی هم باید اهمیت بیشتری پیدا کند که اگر اجازه بدهیم که بازار شکل بگیرد در ایران و منظور من از بازار بازار سنتی نیست منظورم بازار واقعی کلمه است مثل بازار پول، کار خودش را انجام بدهد و دولت دخالت نکند در کارش. بازار سرمایه شکل بگیرد و بتواند همه پس اندازها را جذب بکند قطعا سرمایه گذاری افزایش می یابد یا اینکه اجازه بدهیم نهادها ی نظارتی چه آنهایی که در اختیار دولت است و چه آنهایی که در اختیار اصناف است خود اصناف یک توانایی خیلی بزرگی دارند که خودشان می توانند اقتصاد را کنترل کنند.

پس مساله نهاد سازی را احساس خطر می کنم اگر دولت بیاید خودش یک نهاد خصوصی سازی درست بکند آن هم زیر نظر رییس جمهوری و از چارچوب و قواعد اقتصادی بخواهد خارج شود خوب این اشکال ندارد که ما می گوییم مساله خصوصی سازی را یک مقدار جدی تر بگیریم و زمان بندی برایش بکنیم. بحث تضمین سرمایه گذاری قاعدتا همینطور است ما قوانین سرمایه گذاری را که الان تصویب کردیم قانون درستی است و شما هم بودید که اختلاف بین مجلس و شورای نگهبان پیش آمد. این به مجمع آمد ولی آن قانون الان عمل نمی شود خیلی از ایرانی ها می گویند ما پولهایمان را آوردیم در داخل ایران بعد پشیمان شدیم و برگشتیم و دیگر نمی خواهیم بیاییم ایران خوب اینها تضمین می خواهند.

رضایی ادامه داد: کار دولت سایه در حقیقت نظارت است و چون ما باید تمام تجارب دنیا را بومی بکنیم من سه نوع کارشناس را در آن تعبیه کردم یکی کارشناسانی که تجربه دارند و در وزارت خانه ها بودند که اینها دو باره بر می گردند اما نه تنها اینکه بروند تو وزارتخانه دخالت بکنند یا دست و پای وزیر را بگیرند، نه، نشستند یک جایی و مرتب با حوصله کل روند این وزارتخانه را رصد می کنند.

مساله بعد فرهنگ است. مساله فرهنگ اگر ما یک فکر جدی و اساسی برای آن نکنیم قطعا نمی توانیم خواسته ها و آرمان هایمان را پیدا بکند. خود کلمه آریایی یعنی آدم های نجیب در فرهنگ لغت آریایی یعنی انسانهای نجیب و اصلا ایران از خود فرهنگ ذاتی ایرانی ها بیرون آمده و مردم ایران یک فرهنگی اند اما چه مقدار طی این گذشته به فرهنگ توجه شده است حتی من در گذشته هم نمی بینم با وجود اینکه خود آقای موسوی مشاور آقای خاتمی بودندو در شورای فرهنگی حضور داشتند ما هنوز شاهد یک توجه جدی به اصحاب فرهنگ رسانه هنرمندان نبودیم و هنوز بسیاری از فرهنگیان ما بتوانند کتابشان را نشر بدهند دچار مشکل هستند یا فرهنگی های آموزش و پرورش که کاری برایشان انجام نشده و این فرهیختگان در مشکلات اولیه خودشان بسر می برند. به کشاروزی نیز اشاره می کنیم.

 ما 9 تا فدرال اقتصادی داریم مثلا تبریز که جمهوری آذربایجان را دارد ترکیه را دارد و شمال عراق را پوشش می دهد و از این طرف هم استان های همجوار خودش را می پوشاند یک جمعیتی برابر با 50 میلیون نفر را از طریق این فدرال نیازهایش تامین می شود بنابراین فدرال خیلی قوی تر ازنواحی اقتصادی است

اینکه ما می گوییم انقلاب اقتصادی یعنی اینکه مساله کشاورزی باید جایگاه خودش را پیدا کند.

در آمریکا برای کشاورزی تعرفه وجود دارد چرا دولت ها آمدند این تعرفه را برداشتند و این مشکلات جدی بوجود بیاید حالا در همدان در گیلان مشکل داریم مساله برنج و چای ایران عجیب است که بسیاری از کالاهای کشاورزی تولید شده دنیا وارد ایران شده اما محصولات کشاورزی ما در انبارها باقی مانده است زیرا نظام تعرفه ای در کشورمان درست نبوده است. من از آقای موسوی می پرسم که این موضوع تعرفه را می خواهیم در صنعت هم ادامه بدهیم و این تجهیزات غیر استانداردی که انرژی بر هستند و انواع تجهیزات انرژی بر ما که دو برابر استاندارد بین المللی الان سوخت کشور را به هدر می دهند آیامی خواهیم سیاست های حمایتی از اینها داشته باشیم. به چه صورت داشته باشیم.

مساله آخر هم مساله اقوام است که به نظر من یک پتانسیل قوی است در کشورمان است که وقتی می گوییم دولت ائتلافی یعنی اینکه اقوام را می خواهیم مشارکت بدهیم.

اقوام ایرانی مثل فرزندان یک پدر و مادر هستند همه برادرند و بیش از عدالت باید به اقوام رسیدگی کنیم. عدالت و برادری اگر عدالت و برادری را داشته باشیم می توانیم با انسجام بیشتر کار کنیم و در پایان می گویم که اگر دولت را به دست بگیرم با تمام توان و تجاربی که دارم از همه ظرفیت ها استفاده می کنم و انشاالله این انقلاب اقتصادی و تحول فرهنگی و اصلاحات سیاسی را در کشور انجام خواهم داد.

موسوی درپایان گفت :من چند تا نکته مطرحی می کنم بحث اقتصاد ملی ما که یکی از مهمترین مساله ای است که می خواهم بحثم را با آن به پایان برسانم. در مورد فرمان هشت ماده ای که فرصت نیست بخوانم بخشی را می خوانم که نشان می دهد بنده در چه جهتی می خواهم حرکت کنم . این چند تا بند دارد که وسط جنگ به دولت ابلاغ شده است و از این نظر مهم است.

در یک بندی هست که اگر در مراکز اقتصاد علیه نظام جمهوری اسلامی ایران از روی خطا و اشتباه به منزل شخصی محل کاری کسی وارد شدند یعنی نیروهای نظام و در آنجا با آلات لهو و قمار یا فحشا و سایر موارد انحرافی مثل مواد مخدر برخورد کردند حق ندارند آن را پیش دیگران افشا کنند چرا که اشاعه فحشا از بزرگترین گناهان کبیره است هیچکس حق ندارد هتک حرمت مسلمان و تادیه از ضوابط شرعیه نماید و باید به وظیفه نهی از منکر عمل کند و حق بازداشت صاحبان ساکنان آن خانه را ندارد.

دیروز ما نمونه اش را دیدیم که وقتی ما از این عدول می کنیم می آییم ده تا 15 تا از سران کشور را از کسانی که در این کشور فعالیت داشتند با چه سخاوتی اسم هایشان را می بریم و مورد حمله قرار می دهیم ، تجسس در امور شخصی مردم یکی از مسایلی است که از اول نظام مطرح بود و حضرت امام (ره )با آن مخالف بودند ما مواردی در این زمینه داریم که بنده برای بهتر کردن فرهنگ کشور و ایجاد احساس در مردم و رهایی انها از ترس در کشور دنبال خواهم کرد.

نظام باید نگاه امنیتی خودش را از فرهنگ بردارد این مهمترین مساله کشور است و بعد سلیقه خودش را سلیقه صددرصد عمومی تلقی نکند، دست در خانواده ها نکند و یکی را خودی و دیگری را غیر خودی معرفی نکند

 منبع: تبیان


برچسب ها :
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 295146
تعداد نوشته ها : 246
تعداد نظرات : 280
Rss