شادی پایدار
برای خواندن مقاله قبل اینجا را کلیک کنید
در ادامه صحبت پیرامون شادی، در این مقاله پرسش و پاسخ را با نظرات آقای دکتر گلزاری در مورد شادی های کاذب پی گیری می کنیم.
* شاید بتوان ناپایداری این قبیل شادیها را پذیرفت . اما دلیل شما برای این که این شادیها کاذب هستند چیست؟ آیا این مقولات را نمیتوان پاسخی به یک نیاز انسانی قلمداد کرد و لذت ناشی از ارضای آن را حقیقی دانست؟
- ببینید من در طول دوران زندگی علمی و کاری خود جوانهای بسیاری را دیدهام که پس از لحظههای غافل کننده شادیهای نوع کاذب، زانوی غم بغل گرفتهاند، گریه کردهاند و در موارد حاد، دست به خودکشی زدهاند. دلیل آن هم به نظر من این است که چنین افرادی وقتی به خود آمدهاند و آن غوغا را تمام شده یافتند، باز خودشان را با همه ضعفها و واقعیّتهای تلخ زندگی که به نحوی قصد فرار از آن را داشتهاند، رو به رو دیدهاند.
* خوب این جا این سؤال پیش خواهد آمد که چگونه میتوان نیازهای حقیقی را تشخیص داد تا در پرتو آن به تمیز میان شادیهای واقعی و شادیهای کاذب دست پیدا کرد؟
- تعبیر زیبایی در قرآن راجع دنیا و آخرت وجود دارد که میتواند سؤال شما را جواب دهد. قرآن تفاوت آخرت را با دنیا این گونه بیان میدارد که
بر همین اساس، شما میتوانید امور دنیایی را از امور آخرتی تشخیص بدهید. شادی ناشی از مواد مخدر، و... که نه خیری در آن است و نه تداومی دارد، بر اساس فلسفه الهی از مقولات دنیوی هستند. همان طور که از این تعبیر زیبای قرآنی پیدا است، دنیا در این جا به معنای هر چیزی است که ما را از خدا غافل بدارد و به امور غیر مفید و زود گذر بکشاند. در این میان، کار دین آن است که ما را از ظواهر دنیا و لذتهای آنیاش جدا کند و به امور متعالی و پایدار فراخواند. بر این اساس، هر عملی که این اختیار و آگاهی را که وجه ممیزه انسان از حیوان است افزایش دهد، برای یک انسان سالم و در جستوجوی تکامل مفید و مطلوب خواهد بود و متقابلاً هر عاملی که جلوی این اختیار و آگاهی را بگیرد، عامل منفی قلمداد خواهد شد. روی این حساب، راه برخورد با واقعیتهای زندگی پناه آوردن به چنین عوامل ظاهراً نشاط آور نیست. دانشجویی که به خاطر بیبرنامهگیاش دچار شکست تحصیلی شده، اگر انسان سالم و واقع بینی باشد، نباید دچار ناامیدی شود و تواناییهایش را فراموش کند و به چیزهایی پناه ببرد که حقیقتاً از حل مسائل او ناتوانند. او باید بفهمد علت شکستش چه بوده و در صدد برخورد منطقی با آن باشد.
*به نظر میرسد، بحث به جای خوبی رسیده است. یکی از عوامل مهمی که نشاط و شادی جوانان دانشجو را با تهدید روبهرو میکند، مشکلاتی است که دانشجویان متناسب با سنین جوانی و صفت دانشجویی خود با آن روبهرو میشوند. خوب است راهکاری برای برخورد با این مشکلات پیشنهاد دهید تا دانشجویان با عمل به آن از تأثیرگذاری مشکلات بر شادی و نشاط خود جلوگیری کنند.
- به نظر من،
بهترین راه برای برخورد با مشکلات و حل آن این است که جوان دانشجوی ما مسائل و مشکلات زندگی دوران جوانی یا دانشجویی خودش را به چیزهای غیر قابل کنترل مستند نکند.
خیلی از دانشجویان را دیدهام که برای مثال استعداد کم، شانس و حتی قسمت و خواست خدا را در تحلیل مشکلات زندگی خود وارد میکنند. به نظر من، این افراد با چنین استدلالهایی نمیخواهند بپذیرند که شکست خوردهاند و علت اصلی شکستشان هم خودشان بودهاند. به عقیده من، ندیدن و انکار ضعفها آدم را بیش از پیش دچار ضعف میکند.
روشی را من غالباً برای برخورد با مشکلات جوانان پیش میگیرم این است که اول از شخص میخواهم مشکلاتش را یادداشت کند. بعد به او میگویم کدام یک از این مشکلات غیر قابل تغییرند؛ برای مثال، این که پدر یا مادر کسی فوت کرده، عاملی غیر قابل تغییر است و من باید آن را بپذیرم و راضی باشم و با استدلالهایی آن را برای خودم حل کنم؛ برای مثال اگر پدرم فوت کرده، باید قبول کنم این ضربه مهمی در زندگی به من زده است؛ اما باید از خدا بخواهم او را رحمت کند؛ کلّ شیء هالک الّا وجهه.مثال دیگری برایتان بزنم. شاید باورتان نشود که عده قابل توجهی از دانشجویان دختر ما از جنسیت خودشان راضی نیستند. آدم اگر از جنسیت خودش راضی نباشد، نمیتواند شادی و نشاط داشته باشد. چنین مسائلی در اختیار خود انسان نیست.
اما یک سری مشکلات قابل حل است، البته برخی در دراز مدت و برخی در کوتاه مدت. من سعی میکنم به جوانان بیاموزم که باید با عزم قاطع به مصاف این مشکلات و عوامل قابل حل رفت. همین اندازه که شخص دریابد بسیاری از مسائل قابل حل است و کنترل آنها در اختیار خود او است، موجب شادیاش میشود. وقتی شما مسائل پیش رویتان را مرتب کردید، خواهید دید که حل آنها بسیار سادهتر از آن چیزی است که در اول تصور میکردید. بخشی از این مسائل به دست دیگران قابل حل است که میتوان آن ها را با یک تماس و رابطه صمیمانه مرتفع کرد. پس آن بخش از مشکلات که حل آنها در کوتاه مدت ممکن است و خود انسان میتواند از پس آن برآید، میگوییم بلند شو برو آنها را انجام بده. این که بنشینی و غصه بخوری کار حل نمیشود. بیشتر وقتها دانشجویان 70 درصد انرژی خود را صرف چیزی میکنند که غیر قابل حل است. در این صورت، دیگر انرژیای نمیماند که صرف مسائل قابل حل کنیم.
منبع: طوبی، پژوهشکده تحقیقات اسلامی