عاشورای حسینی سرچشمه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره)
آنچه در عاشورای سال شصت و یک هجری اتفاق افتاد گرچه به ظاهر یک حادثه مینمود، اما حماسهای عظیم و تکان دهنده بود که وجدانهای خفته را بیدار کرد و خون رشادت و آگاهی را در رگهای امت اسلامی دوانید . در واقع عاشورا به مکتبی تبدیل گردید که ستمدیدگان را بر ضد ظلم شورانید . از این رو ائمه هدی علیهم السلام بر حادثه کربلا به عنوان برنامهای تحول آفرین، احیاگر و بسیج کننده تاکید داشتند و همواره میکوشیدند تا آن را زنده و سازنده نگه دارند .
امام خمینی رحمه الله که به حق در سخن و رهنمود، در قیام و عمل و در حفظ میراث عاشورا اسوه بی بدیلی در تاریخ معاصر تشیع بود، میفرمود: «دستور آموزنده کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا باید سرمشق امت اسلامی باشد . قیام همگانی در هر روز و در هر سرزمین . عاشورا قیام عدالتخواهان با عددی قلیل و ایمان و عشقی بزرگ در مقابل ستمگران کاخ نشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن است که این برنامه سر لوحه زندگی امت در هر روز و در هر سرزمین باشد .» (1)
آن رهبر فرزانه در عمل این دیدگاه خود را پیاده کرد و با الهام از عاشورای حسینی در مقابل یزیدیان زمان ایستاد و بساط ظلم و ستم را از سرزمین ایران برچید .
رهبر کبیر انقلاب، پیوستگی انقلاب اسلامی با عاشورا را خودش اینگونه بیان میفرماید: «روزهایی که بر ما گذشت عاشورای مکرر بود و میدانهاو خیابانها و کوی و برزنهایی که خون فرزندان اسلام در آن ریخت کربلای مکرر، . . . هفده شهریور مکرر عاشورا و میدان شهدا مکرر کربلا کاخ ستمگری را با خون درهم کوبید . کربلای ما کاخ سلطنتشیطانی را فرو ریخت .» (2)
امام خمینی رحمه الله با تاثیرپذیری از سرمشقهای نهضت امام حسین علیه السلام توانست مسلمانان را رهبری کرده و انقلاب اسلامی را به پیروزی برساند . در واقع انقلاب اسلامی ایران در پیروی از این سرمشقها متاثر از قیام امام حسین علیه السلام است .
در این مقاله به صورت مختصر ضمن ترسیم برخی از سرمشقهای نهضت امام حسین علیه السلام، تاثیرپذیری انقلاب اسلامی از آنها با رهبری امام خمینی را تبیین خواهیم کرد .
امام خمینی رحمه الله بر ترسیم دو جناح حق و باطل و مبارزه قاطع با اهل فساد و ستم به معنای عام آن و سازش ناپذیری با آن تاکید میورزید و در هدف خویش در این راستا از قاطعیت، عزم راسخ و تغییر ناپذیری برخوردار بود .
امام خمینی رحمه الله این سخن استوار امام حسین علیه السلام را به یاد داشت که خطاب به برادرش محمد حنفیه فرمود: «یا اخی والله لو لم یکن فی الدنیا ملجا و لا ماوی لما بایعتیزید بن معاویة (3) ; برادرم! به خدا سوگند اگر در دنیا پناه و پناهگاهی وجود نداشته باشد، هرگز با یزید بیعت نمیکنم .» بدین جهت فریاد زد: «[. . . آیا] خمینی میتواند تفاهم کند با ظلم . خمینی آنجا هم که بود مجد اسلام را حفظ میکرد، [آیا] میتواند حفظ نکند؟ اسلامی که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله این قدر زحمت کشیده است [. آیا] خمینی و امثال خمینی میتوانند یک چیزی بگویند که بر خلاف مصالح اسلام باشد؟» (4)
امام حسین علیه السلام در منزل بیضه فرصتی بدست آورد تا با سپاهیان حر سخن گوید و حقایقی را با آنان در میان بگذارد و دلیل قیام و انگیزه مبارزه خود را اعلام کند . آن حضرت در آنجا فرمود: «ایها الناس ان رسول الله قال من رای سلطانا جائرا مستحلا لحرام الله ناکثا عهده مخالفا لسنة رسول الله یعمل فی عباد الله بالاثم والعدوان فلم یغیر علیه بفعل و لا قول کان حقا علی الله ان یدخله مدخله; (5) ای مردم! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس سلطان زورگویی را ببیند که حرام خدا را حلال نموده و پیمان الهی را در هم میشکند، با سنت پیامبر خدا از در مخالفتبرآمده، در میان بندگان خدا راه گناه و عداوت در پیش میگیرد، ولی او در مقابل چنین فرد جائری با عمل و یا گفتاری اظهار مخالفت ننماید، بر خداوند است که او را به محل همان سلطان زورگو [آتش جهنم] داخل کند .»
امام خمینی رحمه الله نیز هشدار میداد: «اینهایی که به امور جامعه و مصیبتهای مردم اهتمام ندارند و از جنایاتی که در کشور اسلامی میشود غافلند و ساکتند و سرگرم خوردن و لذت بردن و زندگی مادی خود هستند، مصداق همان آیه شریفهاند: «یتمتعون و یاکلون کما تاکل الانعام و النار مثوی لهم» (6) ; «بهره میبرند و میخورند چنانکه حیوانات میخورند و جایشان جهنم است .» (7)
زنده نگاه داشتن عاشورا به معنی زنده ماندن تمام ارزشهای والای الهی و انسانی است; یعنی مصونیت جامعه در برابر تمام سلطه گریها، استبدادها و جهالتها و تلاش در جهت احیای فضایل و فداکاری در این راه . حضرت امام حسین علیه السلام انگیزه قیام خود را در این موضوع مهم و اساسی چنین بیان میدارد:
«الا ترون الی الحق لایعمل به و الی الباطل لایتناهی عنه لیرغب المؤمن فی لقاء الله فانی لا اری الموت الا سعادة والحیاة مع الظالمین الا برما; (8)
آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل رو گردانی وجود ندارد . شایسته است [در چنین وضعی] انسان با ایمان به سوی دیدار پروردگار بشتابد . پس من مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمگران را جز ملال و دلتنگی نمیدانم .»
امام خمینی رحمه الله نیز بر رویش فضیلت و محو رذائل اهتمام میورزید و در این راستا از هر گونه مجاهدت مضایقه نمینمود . او برای رسیدن به چنین مقصد مقدسی قیام عاشورا را تذکر میداد و میفرمود: «سید الشهداء علیه السلام برای اسلام خودش را به کشتن داد .» (9) و میفرمود: «حضرت سیدالشهداء علیه السلام را کشتند اما [این کشته شدن] اطاعتخدا بود، برای خدا بود، تمام حیثیتبرای او بود . از این حیث هیچ شکستی در کار نبود .» (10)
امام خمینی رحمه الله درباره حرکتخودش در راه احیای حق میفرماید: «من مصمم هستم که از پای ننشینم تا دستگاه فاسد را به جای خودشان بنشانم و یا در پیشگاه مقدس حق تعالی با عذر وفود کنم .» (11)
و در جای دیگر آمادگی خود را برای شهادت در راه پیروزی انقلاب اعلام نموده و میفرمایند: «اگر با کشتن من انقلاب به نتیجه کامل خود برسد چرا به چنین امری راضی نباشم؟» (12)
امام در جهت محو عواملی که فضیلتها را از بین بردهاند و نیز برای مبارزه با رژیم پهلوی به عنوان عامل رذالت و مانع احیای ارزشها فریاد میزند: «من هرگز حتی برای یک لحظه هم موضع خود را تغییر نمیدهم . این تکلیف الهی است و در صورت سکوت مسئول خواهم بود .» (13)
حضرت امام حسین علیه السلام در یاران و اصحاب خویش آنچنان تحول روحی و فکری ایجاد نمودند که هر کدام در فداکاری و ایثار بر یکدیگر سبقت میگرفتند، مثل اینکه به یک کانون نور وصل شده بودند . همه میگفتند با قلب و سینههایمان از تو دفاع خواهیم کرد:
گر بر کنم دل از تو و بر دارم از تو مهر
این مهر بر که افکنم آن دل کجا برم
امام حسین علیه السلام خود، یاران خویش را چنین معرفی میکند:
«اما بعد فانی لا اعلم اصحابا اوفی و لا خیرا من اصحابی و لا اهل بیت ابر و لا اوصل و لا افضل من اهل بیتی فجزاکم الله عنی خیرا; (14)
اما بعد، من یارانی با وفاتر و بهتر از اصحاب خود و اهل بیتی نیکوتر و بهتر از اهل بیتخود سراغ ندارم . پس خداوند از طرف من به شما پاداش خیر دهد .»
نمونههای وارستگی، ایثار و پایداری یاران و اهل بیت امام حسین علیه السلام را میتوان در محورهای ذیل مشاهده کرد:
الف) وقتی آن حضرت در شب عاشورا فرمود: «الا و انی قد اذنت لکم فانطلقوا جمیعا فی حل لیس علیکم منی ذمام; (15) آگاه باشید که به همه شما اجازه دادم، پس همه شما بدون این که هیچ بیعتی از من بر شما باشد، بروید» ، حضرت عباس علیه السلام، دیگر برادران امام، پسران برادرش و دو فرزند عبدالله بن جعفر نخستین کسانی بودند که سخن گفتند و خاطر نشان ساختند که ما چنین نخواهیم کرد . ما بعد از تو نخواهیم ماند و خداوند ما را بعد از تو زنده ندارد .
ب) در همین ماجرا، مسلم بن عوسجه برخاست و گفت: «والله لو علمت انی اقتل ثم احیی ثم احرق حیا ثم اذری - یفعل ذلک بی سبعین مرة - ما فارقتک حتی القی حمامی دونک فکیف لا افعل ذلک و انما هی قتلة ثم هی الکرامة التی لا انقضاء لها ابدا; (16) به خدا سوگند اگر بدانم که کشته میشوم، سپس زنده میشوم، آنگاه زنده زنده سوزانده شوم و دوباره زندهام کنند و به بادم دهند و هفتاد بار این کار تکرار شود، دست از تو بر ندارم تا مرگ خویش را دریاری تو دریابم . چگونه این کار را نکنم با اینکه جز یک کشتن نیست، سپس برای آن کرامتی است که هرگز پایان نمیپذیرد .»
ج) در همان لحظات حساس به محمد بن بشر حضرمی که از اصحاب امام بود گفتند: پسرت در سرحدات ری اسیر شده است . گفت: به خدا جان او و جان خود را در راه خدا حساب میکنم . آیا من بعد از حسین علیه السلام زنده بمانم؟ وقتی که امام حسین علیه السلام سخن او را شنید فرمود: خدایت رحمت کند . برو او را از اسارت برهان . جواب داد: چگونه شما را رها کنم؟
د) در لحظات واپسین شب عاشورا دو نفر از یاران امام با هم شوخی میکردند . بریر از زهاد و پارسایان و عارفان وارسته، در آن موقع حساس از شدت شادمانی در پوستخویش نمیگنجید و مدام لبخند بر لبهایش جاری بود و مزاح میکرد، به نحوی که حالتسرور او اعتراض و انتقاد عدهای از اصحاب را برانگیخت و موجب تعجب آنان شد .
ه) در شب عاشورا، وقتی امام حسین علیه السلام فرمود هر کس از اصحاب و یاران بماند فردا شهید میشود، قاسم که این سخنان را شنید، عرض کرد: آیا من هم از کشته شدگان خواهم بود؟ امام علیه السلام به او پاسخ مثبت داد، اما قبل از آنکه به پرسش قاسم پاسخ گوید از وی پرسید: «یا بنی کیف الموت عندک; فرزندم! مرگ نزد تو چگونه است؟» قاسم جواب داد: «یا عم احلی من العسل; (17) عموجان! از عسل شیرینتر است .»
و) عقبة بن سمعان که از یاران و همراهان کاروان امام علیه السلام بود میگوید: در منزل قصر بنی مقاتل امام را خواب سبکی فرا گرفت در حالی که سوار بر اسب بود . بزودی دیدگانش را باز فرمود و دو یا سه بار آیه استرجاع را بر زبان جاری کرد . حضرت علی اکبر - که پشتسر پدرش در حال حرکتبود - چون شنید که بر زبان مبارک امام کلمه استرجاع جاری شده است، علتش را پرسید . حضرت فرمود: فرزند عزیزم، اندکی به خواب رفتم که سواری عنان اسب مرا کشید و گفت: «القوم یسیرون و المنایا تسری الیهم; این جمعیتحرکت میکنند و بلاها [و مرگ] به سوی آنان حرکت میکند .» علی اکبر علیه السلام عرض کرد: «او لسنا علی الحق; آیا ما بر حق نیستیم؟» امام فرمود: «بلی والذی الیه مرجع العباد; سوگند به آنکه بازگشتبندگان به سوی اوست، اینچنین است .» علی اکبر علیه السلام عرض کرد: فاذا لانبالی، نموت محقین; (18) پس باکی نداریم، ما در حالی که بر حق هستیم میمیریم .»
امام خمینی رحمه الله برای ایجاد تحول اساسی و بنیادی در امت اسلامی ایران به سراغ قویترین عامل تحول روحی امت اسلامی رفت و با درک صحیح و عمیق از مکتب امام حسین علیه السلام و توانایی ارائه برنامهای رشد دهنده، سوژه کربلا را به کار گرفت; زیرا میدانست هیچ موضوعی مانند آن در اعماق جان شیعیان نفوذ نکرده است . آنان در هیچ واقعهای به این میزان اشک نریخته و سوگواری نکرده و در هیچ مراسمی اینگونه به میدان نیامدهاند . به علاوه این قیام آیینه تمام نمای ارزشهای انسانی و معنوی است و اوج ایثار، حماسه، عبادت و شوق ملکوتی را به نمایش میگذارد .
امام که در مکتب تربیتی حضرت سیدالشهداء رشد کرده بود، با تعالیم عاشورایی خویش مردم را متحول نمود .
او میفرمود: «حضرت سیدالشهداء به همه آموخت که در مقابل ظلم، در مقابل ستم و در مقابل حکومت جائر چه باید کرد .» (19)
«سیدالشهداء و اصحاب و اهل بیت او آموختند تکلیف را، فداکاری در میدان، تبلیغ در خارج میدان . آنها به ما فهمانیدند که در مقابل حکومت جور نباید زنها بترسند . نباید مردها بترسند .» (20)
سرانجام امام در بسیج مردم علیه حکومت جور و محو اسباب ستم و تعدی، موفق به تحول روحی در مردم با استفاده از چشمه جوشان کربلا گردید . امام خود به این دگرگونی درونی مردم اشاره دارند و میفرمایند: «من خدا را شکر میکنم که . . . یک تحول اساسی در ملت ما پیدا شد . تحولهای معنوی پیدا شد که این تحولها را نمیتوانیم اسمی رویش بگذاریم، الا این که به دستخدا بود .» (21) حتی امام این تحول را از پیروزی بر رژیم استبدادی مهمتر میداند و میفرماید: «تحول در ایران پیدا شده، تحول روحی که از غلبهای که بر طاغوت بود و او را عقب زد مهمتر و تمام دنیا متحیر شدند از تحول روحی که در ملت پیدا شد .» (22)
امام از اینگونه تحول روحی و استقامت و مقاومت مردم در برابر ستم و تجاوز تقدیر مینماید و میفرماید: «اینجانب از فداکاری ملت ایران تشکر کرده و قدرت و عظمت او را در پناه قرآن و احکام اسلام از خداوند متعال با تضرع خواهانم .» (23)
در قیام حضرت امام حسین علیه السلام سه موضوع نقش اساسی دارند:
1- بیعت: عوامل حکومت اموی اصرار داشتند که از امام حسین علیه السلام بیعتبگیرند، اما آن حضرت با شدت در مقابل این تقاضا مقاومت نمود و به هیچ وجه حاضر به بیعتبا یزید نگردید . همین امتناع از بیعت مشعل عاشورا را روشن کرد .
2- دعوت مردم کوفه: گرچه امام حسین علیه السلام بر حسب آگاهیهای مختص امامت و پیشگوئیهای جدش رسول اکرم صلی الله علیه و آله به فراخوانی مردم کوفه خوشبین نبود و به لحاظ مسائل اجتماعی - سیاسی این شهر را بخوبی میشناخت، با این وجود موضوع اتمام حجت مطرح میگردد و امام حسین علیه السلام دعوت کوفیان را میپذیرد .
3- سومین عامل که نیروی محرکه قیام عاشوراست، موضوع امر به معروف و نهی از منکر میباشد . (24) حضرت امام حسین علیه السلام در وصیتبه برادرش محمد حنفیه پس از شهادت به یگانگی خداوند و رسالتحضرت محمد صلی الله علیه و آله و روز جزا، فرمودند: «و انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی; ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی و ابی علی بن ابی طالب; (25) من برای تفریح و تکبر و فساد و ستم قیام نکردم، بلکه خروج من برای اصلاح امت جدم میباشد . من میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره و سنت جد و پدرم علی بن ابیطالب علیهما السلام رفتار کنم .»
امام خمینی رحمه الله نیز میفرمود:
«ما که تابع حضرت سیدالشهداء هستیم باید ببینیم ایشان چه وضعی در زندگی داشت . قیامش، انگیزهاش نهی از منکر بود که هر منکری باید از بین برود من جمله قضیه حکومت جور، حکومت جور باید از بین برود .» (26)
همچنین رهبری انقلاب اسلامی در این خصوص به حماسه حسینی توجه کرده و به مبلغان و خطیبان اصرار میکند که با استفاده از عاشورا ریشه ستم و خیانت را - که منکرات بزرگی هستند - قطع کنند: «اکنون که ماه محرم است، چون شمشیرهای الهی در دستسربازان اسلام و روحانیون معظم و خطبای محترم و شیعیان عالیمقام سیدالشهداست، باید حد اعلای استفاده از آن را بنمایند و با اتکا به قدرت الهی ریشههای باقی مانده این درختستمکاری را قطع نمایند .» (27)
امام خمینی رحمه الله در جای دیگر میگوید: «سیدالشهداء چه کرد و چه بساط ظلمی را بهم زد و ما هم چه کردهایم . . . ما محمدرضا را از این مملکتبیرون کردیم . . . آن همه مفاسد و غیره وجود ندارد . این یک نعمتبزرگی است .» (28)
در مکتب امام حسین علیه السلام کرامت و شرافت انسان ارزش دارند و سربلندی و عدم تسلیم در برابر دنیاطلبان و ستمگران اصل مهم و استواری میباشد . آن امام همام وقتی در محاصره کامل سپاه پلیدی قرار گرفت فرمود: «لا والله لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا افر فرار العبید; (29) نه به خدا سوگند، من دست ذلتبه شما نخواهم داد و هرگز مانند بردگان فرار نمیکنم .»
روز عاشورا، امام حسین علیه السلام خطاب به اراذل و تبهکاران اموی فرمود: «الا و ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السلة و الذلة و هیهات منا الذلة یابی الله ذلک لنا و رسوله والمؤمنون و حجور طابت و طهرت; (30) آگاه باشید که زناکار پسر زناکار مرا میان مرگ و ذلت قرار داده است، ولی ذلت از ما دور است . خدا و رسولش و انسانهای با ایمان و دامنهای پاک و پاکیزه از قبول آن برای ما امتناع میکنند .»
امام خمینی رحمه الله که از نسل آن اسوه حماسه آفرینان بود همچون اجداد طاهرینش هرگز زیر بار ذلت نرفت . او رنج تبعید و آوارگی را پذیرفت و برای خطرات جانی مهیا گشت ولی حسرت یک سازش جزئی را بر دل طاغوت و استکبار نهاد . او در مسیر مبارزه با ستم و تجاوز، و رهبری انقلاب اسلامی کرارا آموزههای عزت آفرین عاشورا را مورد تاکید و درس آموزی قرار میداد .
امام خمینی رحمه الله در یکی از بیانات خود خطاب به کارگزاران طاغوت فرمود:
«من اکنون قلب خود را برای سر نیزههای مامورین شما حاضر کردهام ولی برای قبول زورگوئیها و خضوع در مقابل جباریهای شما حاضر نخواهم کرد .» (31)
آن روح قدسی در هیچ شرایطی از مواضع اصولی خود دستبر نداشت و در مقابل استکبار و اهل شرک و نفاق فریاد برآورد: «هیهات که خمینی در برابر تجاوز دیو سیرتان و مشرکان و کافران به حریم قرآن کریم و عترت رسول خدا و امت محمد و پیروان ابراهیم حنیف ساکت و آرام بماند و یا نظارهگر صحنههای ذلت و حقارت مسلمانان باشد . من خون و جان ناقابل خویش را برای ادای واجب حق و فریضه دفاع از مسلمانان آماده نمودهام و در انتظار فوز عظیم شهادتم . قدرتها و ابرقدرتها و نوکران آنان مطمئن باشند که اگر خمینی یکه و تنها بماند، به راه خود که راه مبارزه با کفر و ظلم و شرک و بت پرستی است ادامه میدهم و به یاری خدا در کنار بسیجیان جهان اسلام خواب را از دیدگان جهانخواران و سرسپردگانی که به ستم و ظلم خویش اصرار مینمایند سلب خواهم کرد .» (32)
امام خمینی رحمه الله با تاثیرپذیری از حماسه عاشورا و خطبههای پرهیجان امام حسین علیه السلام به دنیای استکبار چنین هشدار میدهد: «من به تمام دنیا با قاطعیت اعلام میکنم که اگر جهانیان بخواهند در مقابل دین ما بایستند، ما در مقابل آنان خواهیم ایستاد و تا نابودی آنان از پای نخواهیم نشست; یا همه آزاد میشویم و یا به آزادی بزرگتری که شهادت است میرسیم . . . و از مرگ شرافتمندانه استقبال میکنیم ولی در هر حال پیروزی و موفقیتبا ماست .» (33)
پینوشتها:
1) صحیفه نور، ج 9، ص 57 .
2) همان .
3) بحار الانوار، ج44، ص329; مقتل عوالم، ص54 و مقتل خوارزمی، ج1، ص188 .
4) صحیفه نور، ج1، ص70 .
5) الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج3، ص 208; انساب الاشراف، ج3، ص 171 .
6) محمد/12 .
7) در جستجوی راه از کلام امام، دفتر شانزدهم، ص498 .
8) مثیرالاحزان، ابن نماحلی، ص 22; تحف العقول، ص174 و لهوف، ص69 .
9) تبیان (آثار موضوعی)، دفتر یازدهم، ص 212 .
10) همان .
11) در جستجوی راه از کلام امام، دفتر ششم، ص55 .
12) همان . ص 60 .
13) همان . ص 61 .
14) تاریخ طبری، ج 5، ص 418; کامل ابن اثیر، ج 3، ص 285 و نفس المهموم، ص 227 .
15) نفس المهموم، صص 228- 227 .
16) همان .
17) مدینة المعاجز، ج4، ص214، حدیث 295; نفس المهموم، ص230 و موسوعة کلمات الامام الحسین علیه السلام، پژوهشکده باقر العلوم علیه السلام، ص402 .
18) ابصار العین، ص 86; مثیر الاحزان، جواهری، ص33 و الفتوح، ابن اعثم، ص873 .
19) صحیفه نور، ج3، ص 225 .
20) همان، ج 17، ص 59 .
21) روزنامه اطلاعات، 20/2/1358 .
22) در جستجوی راه از کلام امام، دفتر نهم، ص 224 .
23) مجموعهای از مکتوبات امام خمینی رحمه الله، ص 370 .
24) با استفاده از بحثهای شهید مطهری رحمه الله در کتاب عنصر امر به معروف و نهی از منکر در نهضتحسینی .
25) مقتل عوالم، ص54; مقتل خوارزمی، ج1، ص188 و ملحقات احقاق الحق، ج11، ص 602 .
26) صحیفه نور، ج 20، ص 189 .
27) در جستجوی راه از کلام امام، دفتر دهم، ص 224 .
28) همان، دفتر شانزدهم، صص 549- 548 .
29) الارشاد، شیخ مفید، ج2، صص 101- 100 .
30) نفس المهموم، ص 149; شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج1، ص302 .
31) کلمات قصار (پندها و اندرزها)، امام خمینی رحمه الله، ص 228 .
32) فرازهای فروزان، از نگارنده، به نقل از صحیفه نور، ج 20، ص 227 .
33) صحیفه نور، ج 20، ص 118 .