آینهداران غدیر
زنان راوى غدیر
شواهد موجود در کتب تاریخى گویاى این حقیقت است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از آغاز رسالت با رویکرد عمده زنان به آیین توحیدى روبرو شد. اولین پذیرنده اسلام (خدیجه)، (1) اولین شهیده (سمیه) (2) و بانوانى که از سابقین و مهاجران شمرده مىشدند(3) نمونه روشنى از مشارکت زنان در عرصههاى اجتماعى را به نمایش مىگذارند.
حضور زنان در حجة الوداع بارزترین و ماندگارترین نوع شرکت در صحنههاى اجتماعى است. اخبار فراوانى که به وسیله راویان زن از این مراسم عظیم نقل شده، گویاى تلاش گسترده زنان در پاسدارى از این میراث مقدس است. دستاوردهاى بانوان در عرصه اخبار غدیر به دو گروه عمده تقسیم مىشود:
در سال دهم هجرى، با اعلام پیامبر(صلی الله علیه و آله)، مؤمنان بسیارى از شهرهاى مختلف به سوى مدینه روان شده، در حومه شهر مسکن گزیدند و به انتظار موسم حج نشستند؛ حجى که بعدها به حجةالوداع، حجةالاسلام، حجةالبلاغ، حجةالکمال، حجةالتمام شهرت یافت. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) روز شنبه، پنج یا شش روز قبل از آغاز ذىحجة، از مدینه حرکت کرد. در این سفر همه زنان و اهل بیت پیامبر با وى همراه بودند. (4) گروهى از این بانوان حدیث غدیر را نقل کردهاند؛ که نام و روایتشان چنین است:
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) یگانه یادگار رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) است، که همچون دیگر اهل بیت(علیهم السلام) بارها به یادآورى واقعه غدیر پرداخت. نگاهى به سخنان آن بزرگوار جایگاه وى در عرصه اخبار غدیر را آشکار مىسازد:
گروهى از انصار، براى توجیه خطاى خویش، به ایشان گفتند: اگر مطالب شما را قبل از بیعت با دیگران مىشنیدیم با غیر على بیعت نمىکردیم. حضرت فرمود:
آیا پدرم در روز غدیر براى کسى جاى عذر باقى گذاشت؟(5) و نیز در جواب محمود بن لبید که پرسیده بود: آیا از سخنان پیامبر دلیلى بر امامت على دارید؟
فرمود: شگفتا، آیا روز غدیر را فراموش کردید؟!
محمود بن لبید گفت: آن روز چنان بود ولى از آنچه به شخص شما اشاره شده، بگویید.
حضرت فرمود: خدا را شاهد مىگیرم، شنیدم [پیامبر] فرمود: على بهترین کسى است که در میان شما جانشین خود قرار مىدهم. على(علیه السلام) امام و جانشین بعد از من است و دو فرزندم حسن و حسین و نه تن از فرزندان حسین امامان نیکاند. اگر از آنان اطاعت کنید، شما را هدایت خواهند کرد و اگر با آنان مخالفت ورزید، تا قیامت اختلاف در میان شما حاکم خواهد بود.(6)
روایتى با سند بسیار دقیق و مشهور بیان مىدارد که دختر بزرگوار پیامبر حدیث غدیر را چنین بیان فرمود:
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله): «من کنت ولیه فعلى ولیه و من کنت امامه فعلى امامه.» (7)
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: هر کس من سرپرست اویم على سرپرست اوست و هر کس من امام او هستم على امام اوست. احتجاجى از فاطمه زهرا به وسیله چند تن از زنان به این صورت روایت شده است:
قالت: انسیتم قول رسول الله(صلی الله علیه و آله) یوم غدیر خم، من کنت مولاه فعلى مولاه و قوله: انت منى بمنزلة هارون من موسى علیهماالسلام. (8)
آیا سخن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در روز غدیر خم را فراموش کردهاید، که فرمود: هر کس من مولاى او هستم على مولاى اوست و آیا سخنش را فراموش کردهاید که فرمود: تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسى هستى. حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) عمر خویش را در راه اثبات ولایت امیرمؤمنان به انصار و مهاجرین صرف نمود و سرانجام نیز در همین راه به شهادت رسید و سیده شهیدان ولایت نام گرفت.
حضور زنان پیامبر، از جمله امسلمه (9) در مراسم غدیر، در کتب مختلف مورد تاکید قرار گرفته است. (10) صاحب روضةالصفا مىگوید: «چون حضرت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در غدیر خم حدیث «من کنت مولاه فعلى مولاه» در شان امیرمؤمنان فرمود پس از منبر فرود آمد و در خیمه خاص خود نشست و فرمود که امیرمؤمنان در خیمه دیگر بنشیند بعد از آن طبقات خلائق را فرمود تا به خیمه على(رض) رفتند و زبان به تهنیت على(علیه السلام) گشادند. چون مردم از این امر فارغ شدند امهات مؤمنین به فرموده آن حضرت نزد على رفتند و او را تهنیت دادند.» (11)
امسلمه یکى از دو زن پیامبر(صلی الله علیه و آله) است که حدیث غدیر را روایت کرده است. او ماجراى غدیر را چنین باز مىگوید:
اخذ رسول الله(صلی الله علیه و آله) بید على بغدیر خم فرفعها حتى راینا بیاض ابطیه فقال «من کنت مولاه فعلى مولاه» ثم قال «ایها الناس انى مخلف فیکم الثقلین کتاب الله و عترتى و لن یفترقا حتى یردا على الحوض» (12)؛ در غدیر خم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دست على(علیه السلام) را بالا برد، تا آنجا که سفیدى زیر بغلش را دیدیم، آنگاه فرمود: هر کس من مولاى او هستم پس على مولاى اوست.
بعد فرمود: اى مردم، من دو چیز گرانبها در میان شما بر جاى مىگذارم کتاب خدا و عترتم. این دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا وقتى در حوض به من برگردند.
امسلمه از معدود کسانى است که بعد از وفات نبى اکرم(صلی الله علیه و آله) در خط ولایت امیرمؤمنان باقى ماند. او به فرزنش چنین وصیت کرد. «یا بنى الزمه فلا و الله ما رایت بعد نبیک صلى الله علیه و آله اماما غیره»؛ پسرکم، همراهش [على] باش. به خدا قسم، بعد از پیامبرت امامى غیر او ندیدم. (13) امسلمه روایات دیگرى نیز، در باره امیرمؤمنان، از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل کرده است. (14)
او به دلیل تقرب به اهل بیت روایات فراوانى نقل کرده است؛ تنها حدود شصت روایت از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) دارد که بسیارى از آنها در منزلت امیرمؤمنان است. (15) اسماء از سابقین در اسلام است و از جمله افرادى است که قبل از آن که مردم در خانه ارقم ایمان بیاورند به همراه همسرش جعفر به خدمت پیامبر آمد و اسلام اختیار نمود و به همراه جعفر به حبشه مهاجرت کرد. بعد از شهادت جعفر طیار به عقد ابوبکر در آمد و از وى صاحب (محمد) شد در آن زمان که همسر خلیفه دوم بود توطئه قتل وصى پیامبر(صلی الله علیه و آله) را با هوشیارى و ایثار تمام خنثى نمود. وى همواره از محبان و ملازمان فاطمه زهرا(علیهاالسلام) بود او بعد از شهادت حضرت فاطمه(علیهاالسلام) از جمله زنان على(علیه السلام) شد. فرزندش محمد را چنان تربیت کرد که از مریدان و مخلصان امیرمؤمنان شد. زمانى که در حجةالوداع شرکت جست همسر ابوبکر بود. و محمد بن ابىبکر نیز در مسیر حجةالوداع متولد شد. ابن عقده در کتاب ولایت، حدیث غدیر را از او روایت کرده است. (16) اسماء همچنین از راویان حدیث ردالشمس (17) به شمار مىرود.
او فاخته نام دارد (18) و خواهر امیرمؤمنان(علیه السلام) است. امهانى از راویان (19) و اصحاب (20) پیامبر اکرم بود پیامبر ضمن حدیثى او را «یکى از بهترین مردم» خواند. (21) این بانوى گرانقدر احادیثى چون ثقلین (22) و غدیر را از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت کرده است. او در باره واقعه غدیر مىگوید:
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از حج بازگشت، تا در غدیر خم فرود آمد، سپس برخاست و در گرماى سوزان چنین گفت: [اى مردم هر کس من مولاى او هستم، پس على مولاى اوست. خدایا، هر کس او را دوست دارد، دوست بدار و هر کس با او دشمنى کند، دشمن بدار؛ هر کس او را زبون سازد، زبون گردان و هر کس او را یارى کند، یارى کن]. (23)
او در شمار زنان پیامبر اکرم (24) و حاضران در حجةالوداع جاى داشت. در کتب مختلف اهل سنت روایت غدیر از وى نقل شده است. ابن عقده در «حدیث ولایت» روایت او را نیز ذکر مىکند. (25)
بررسى موضعگیریهاى وى و تطبیق آن با عملکرد امسلمه همسر دیگر پیامبر گرامى که در تاریخ از خود بر جاى نهاده و تحقیق در انگیزهها، تعیین جهتگیریها و موقعیتهاى آن دو مىتواند براى بانوانى که امروز در مقابل امواج سهمگین و بنیانکن سیاستبازى تبلیغات رنگارنگ و هدفدار و شعارهاى برخاسته از مطامع نفسانى و دنیوى دنیاداران قرار دارند نمونههایى تجربه شده و تاریخى و الگویى عملى و آکنده از راهکارهاى مذهبى و سیاسى باشد.
او از صحابه مشهور پیامبر(صلی الله علیه و آله) است و ابنعقده و منصور رازى حدیث غدیر را از وى نقل کردهاند. (26)
از جمله کسانى که حدیث غدیر را روایت کردهاند زید بنارقم و نیز همسر وى مىباشد علامه طباطبایى ضمن نام بردن از گروه کثیرى که روایت (من کنت مولاه فعلى مولاه) را نقل کردهاند به ایشان نیز اشاره مىکند. (27)
در میان روایات غدیر روایتى با ده سند به چشم مىخورد که همه راویانش زن هستند. نام این بانوان چنین است:
1. الشیخة ام محمد زینب ابنة احمد بنعبدالرحیم المقدسیه.
2. فاطمه دختر امام موسى بنجعفر(علیه السلام)
3. زینب دختر امام موسى بنجعفر(علیه السلام)
4. امکلثوم دختر امام موسى بن جعفر(علیه السلام)
5. فاطمه دختر جعفر بن محمد الصادق(علیه السلام)
6. فاطمه دختر محمد بن على(علیه السلام)
7. فاطمه دختر على بنالحسین(علیه السلام)
8. فاطمه دختر حسین بنعلى(علیه السلام)
9. سکینه دختر حسین بنعلى(علیه السلام)
10. امکلثوم دختر فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها).
این گروه از فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) نقل کردهاند که حضرت فرمود:
«انسیتم قول رسول الله(صلی الله علیه و آله) یوم غدیر خم، من کنت مولاه فعلى مولاه و قوله انت منى بمنزلة هارون من موسى علیهماالسلام.» (28)
آیا سخن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در روز غدیر را فراموش کردید، که فرمود: هر کس من مولاى او هستم على مولاى اوست. و [آیا] گفتارش را [فراموش کردید که فرمود]: [اى على،] جایگاه تو در برابر من مانند جایگاه هارون در برابر موسى است.
عایشه بیشتر روایتهایش را از پدرش سعد (29) بن ابى وقاص نقل مىکند و نزد ابنحجر از راویان موثق به شمار مىرود. (30) او روایت غدیر را، از زبان پدرش چنین بازگو مىکند:
«کنا مع رسول الله(صلی الله علیه و آله) بطریق مکة و هو متوجه الیها (کذا فى النسخ و الصحیح و هو: متوجه الى المدینه) فلما بلغ غدیر خم وقف للناس ثم رد من تبعه و لحقه من تخلف فلما اجتمع الناس الیه قال: ایها الناس من ولیکم؟ قالوا: الله و رسوله. ثلاثا ثم اخذ بید على فاقامه ثم قال «من کان الله و رسوله ولیه فهذا ولیه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه.» (31)
با رسول خدا در راه مکه بودیم و او به سوى مکه توجه داشت. (در نسخههاى صحیح مىخوانیم که به مدینه توجه داشت.) وقتى به غدیر خم رسید، ایستاد؛ آنان که جلو بودند بازگشتند و آنان که عقب مانده بودند، رسیدند. مردم پیرامونش گرد آمدند و حضرت فرمود:
اى مردم، سرپرست شما کیست؟ حاضران سه بار گفتند: خدا و پیامبرش. آنگاه دست على را بلند کرد و فرمود: هر کس خدا و رسول او سرپرستش هستند، این سرپرست اوست. خدایا، هر کس او را دوست دارد، دوست بدار و آن کس با او دشمنى مىورزد، دشمن بدار.
عایشه بنت سعد حدیث دیگرى نیز از پدرش روایت کرده، که ولایت على(علیه السلام) را آشکار مىسازد:
«سمعت ابى یقول: سمعت رسول الله(صلی الله علیه و آله) یوم الجحفه فاخذ بید على فخطب فحمد الله و اثنى علیه ثم قال: ایها الناس انى ولیکم قالوا صدقت یا رسول الله ثم اخذ بید على فرفعها فقال: هذا ولیى و یؤدى عنى دینى و انا موالى من والاه و معادى من عاداه.» (32)
شنیدم پدرم گفت که، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در روز جحفه دست على(علیه السلام) را گرفت، سپس خطبه خواند، خداى را سپاس گفت، ستایش کرد و فرمود: اى مردم، من ولى شما هستم. گفتند: راست گفتى، اى رسول خدا(صلی الله علیه و آله). سپس دست على را گرفت و بالا برد و فرمود: این جانشین من است و دین مرا ادا مىکند. من دوست دار کسى هستم که او را دوست بدارد و دشمن کسى هستم که با او دشمنى ورزد.
او از شیعیان معروف و بسیار مشهور حضرت امیرمؤمنان بوده به نحوى که آوازهاش تا بدان حد پیچیده بود که معاویه موقع ورود به مکه از وى سراغ گرفت این موضوع خود به خوبى مىتواند نمایانگر فعالیتهاى مؤثر و ارزنده این بانوى شیعه و محب اهل بیت باشد (ما تنها به آن بخش از سخنان وى که مربوط به غدیر مىشود مىپردازیم) (33) آنچه از گفتگوى او و معاویه بر جاى مانده است را زمخشرى در کتاب «ربیع الابرار» چنین باز مىگوید:
سالى معاویه به حج رفت و از زنى که به نام دارمیه حجونیه، که سیاه چهره و تنومند بود، سراغ گرفت وقتى او را نزد معاویه آوردند، پرسید: اى دختر حام، چگونهاى؟
گفت: خوبم، حام نیستم، از قبیله بنىکنانم.
گفت: راست گفتى، آیا مىدانى چرا تو را فرا خواندم؟
- سبحان الله! من غیب نمىدانم.
- خواستم بپرسم چرا على را دوست دارى و با من دشمنى مىورزى؟
- آیا از پاسخ معافم مىدارى؟
- نه.
- حال که نمىپذیرى مىگویم؛ من على را به خاطر عدالتش و تقسیم یکسانش دوست داشتم و با تو دشمنى مىورزم چون با آن که براى حکومت از تو سزاوارتر بود، جنگیدى و در پى چیزى برآمدى که براى تو نیست. با على دوستى ورزیدم به خاطر ولایتى که رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، در روز غدیر خم در مقابل چشم تو، براى او اقرار گرفت، به خاطر آن که به بیچارگان محبت مىورزید و دینداران را بزرگ مىداشت و ... . (34)
او در خانه امام صادق(علیه السلام) پرورش یافته بود و از شاگردان مکتب وى شمرده مىشد.(35) حسنیه، با استعداد سرشارش، در مناظرات مختلف، که توسط هارونالرشید ترتیب داده مىشد، شرکت جسته و از مقام ولایت دفاع مىکرد. در یکى از این مناظرهها از فردى، که ابراهیم خوانده مىشد، پرسید: آیا در هیچ جاى تفاسیر شما آمده است که در حجةالوداع رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به امر پروردگار، در غدیر خم، فرود آمده، این آیه را: (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالتک). با بیمناکى براى مردم تلاوت کرد و سپس آیه والله یعصمک من الناس نازل شد و [آیا در تفاسیر شما آمده است که پس از نزول «والله یعصمک من الناس» پیامبر خدا دست على بنابىطالب را گرفت؛ بر منبرى، که از جهاز شتر ساخته بودند، برآمد و گفت: من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله و العن من ظلمه. آنگاه، این آیه نازل شد: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا.»
ابراهیم سر به زیر افکند، حسنیه علماء را مخاطب ساخت و آنان را به جان هارون سوگند داد. حاضران، که خود را در مقابل هارونالرشید مىدیدند، لب به تایید گشودند. ابو یوسف گفت: بیشتر صحابه و مفسران تصریح کردهاند که این آیه در باره على بنابىطالب نازل شده است و حدیث "من کنت مولاه فعلى مولاه" نیز مشهود است.
حسنیه پرسید در باره «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یوتون الزکوة و هم راکعون» چه مىگویید؟ ابویوسف گفت: به اجماع امت در باره على بن ابىطالب است.
آنگاه حسنیه با شگفتى پرسید: ... احکام و نصوص الهى را وا مىنهید و بیعت روز غدیر را نادیده مىگیرید؟! (36)
او نیز از تابعین شمرده مىشود. عمیره، اهل مدینه و خواهر سهل ام رفاعه ابن مبشر بود. او از راویان حدیث غدیر است و در سلسله سند حدیث «منا شده» امیرمؤمنان(علیه السلام) قرار دارد.
او حدیث غدیر را از عدى بنثابت نقل کرده است و ابنعساکر در تاریخ خود از حدیث وى یاد مىکند. (37)
16. فاطمه بنت على بنابىطالب(علیه السلام)
او دختر على بنابىطالب(علیه السلام) است و مادرش امولد مىباشد. برقى در رجال خود وى را از راویان امام حسن(علیه السلام) مىداند (38) و در تهذیبالاحکام از راویان امیرمؤمنان(علیه السلام)، ابىحنیفه، اسماء بنتعمیس (39) شمرده شده است. حدیث منزلت (40) و ردالشمس (41) از جمله روایات اوست. وى حدیث غدیر را از امسلمه نقل نموده است. (42)
«اشهد الله تعالى لقد سمعته یقول: على خیر من اخلفه فیکم و هو الامام و الخلیفة بعدى و سبطاى و تسعة من صلب ائمة ابرار لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیین و لئن خالفتموهم لیکون الاختلاف فیکم الى یوم القیمة.»
پىنوشتها:
1- درباره اسلام خدیجه این سخن امیرمؤمنان به تنهایى کافى است که فرمود: «لم یجمع بیت واحد یومئذ فى الاسلام غیر رسول الله و خدیجه و انا ثالثهما.» نهجالبلاغه خطبه 192 (قاصعه).
2- کانت سمیه ام عمار بن یاسر و ابوه یاسر ممن عذب فى الله تعالى فصبرا و ارادتهما قریش على ان رجعا عن الاسلام الى الکفر فابیا فضرب ابوجهل سمیة بحربة فى قبلها فماتت ... . اعیانالشیعه، ج7 ، ص319.
3- ریاحینالشریعة، ج 2، ص 305.
4- الغدیر ج 1، ص9.
5- خصال صدوق، ج 1، ص173؛ عوالم، ج 11، ص467. «هل ترک ابى یوم غدیر خم لاخذ عذرا» تاکید مورخان بر این که اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از جمله حاضرین در غدیر بودند مبین این مطلب است که حضرت فاطمه زهرا(س) نیز در بین آنان حضور داشته است. زیرا مورخان حضور زنان پیامبر را به طور مستقل بیان کرده و گفتهاند که امهات مؤمنین همراه پیامبر بودند بنابراین از طرفى فاطمه زهرا(علیهاالسلام) داراى چنان شخصیت برترى است که در صورت عدم حضور وى در غدیر باید بتوان روایاتى دال بر آن یافت که ظاهرا وجود ندارد از این روى مىتوان گفت که ایشان نیز در بین جمع حاجیان در حجةالوداع حضور داشته است.
6- بحارالانوار، ج36، ص353 و 354/ اسمى المناقب، ص 32/ نهجالحیاة، ص 38.
7- احقاق الحق، ج 2، ص 460. در فیض الغدیر، ص 391 به نقل از ینابیع الموده حدیث را چنین نقل کرده است «قالت: قال رسول الله(صلی الله علیه و آله) من کنت ولیه فعلى ولیه و امامه.»
8- الغدیر، ج 1، ص197/ «من کنت مولاه فعلى مولاه» احقاق الحق، ج6، ص 282/ ارجح المطالب، ص 571 و 448. صاحب فیض الغدیر توضیحى بر احتجاج حضرت فاطمه دارد (فیض الغدیر، ص 390).
9- ام سلمه دختر ابىامیه بنالمغیرة مخزومى است مادرش عاتکه دختر عبدالمطلب است او دختر عمه پیامبر و همسر وى بود و در سال 65 هجرى وفات یافت. (اعلام خصال صدوق، ص 301)
10- معارج النبوة، ج 2، ص 318.
11- فیض الغدیر، ص 388 - 389.
12- الغدیر، ج 1، ص17 و 18/ ملحقات احقاق الحق، ص53/ معجم رجال الحدیث، ج23، ص177.
13- اعلام النساء، ص 651/ بصائر الدرجات، ص183، ح 4.
14- مانند «من سب علیا فقد سبنى و من سبنى فقد سب الله تعالى» (المستدرک على الصحیحین، ج3، ص 121) و «قال رسول الله(صلی الله علیه و آله) کانى دعیت فاجیب و انى تارک فیکم الثقلین احدهما اکبر من الاخر کتاب الله عز و جل حبل ممدود من السماء الى الارض و عترتى اهل بیتى فانظروا کیف تخلفونى فیهما». اعلامالنساء، ص 634 نقل از امالى شیخ طوسى، ج 2، ص 92/ کشفالغمه، ج2، ص 32، ارجح المطالب، ص 338، از طریق ابنعقده.
15- اعیان الشیعه، ج3، ص 408/ جامع الرواة، ج 2، ص 455/ خلاف طوسى، ج 1، ص 5.
16- الغدیر، ج 1، ص17.
17- امالى مفید، ص 55 و 56/ ارشاد مفید، ص163 و 164. مجموعه فضایل و عنایات اسماء بنت عمیس به اهل بیت(علیه السلام) در ضمن مقالهاى مستقل در شمارههاى آینده به خوانندگان گرامى ارائه خواهد شد.
18- اعیان الشیعه، ج3، ص 488.
19- رجال برقى، ص 60.
20- رجال شیخ طوسى، ص33.
21- تنقیح المقال، ج3، ص73/ معجم رجال الحدیث، ج23، ص 881.
22- اعلام النساء، ص 488/ ارجح المطالب، ص337.
23- «رجع رسول الله(صلی الله علیه و آله) من حجة حتى نزل بغدیر خم ثم قام خطیبا بالهاجرة فقال: ایها الناس [من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و اخذل من خذله و انصر من نصره] ینابیع المودة، ص 40/ اعلام النساء، ص489. روایت غدیرى فاخته را در الغدیر، ج 1، ص 18 و احقاق الحق، ج 2، ص463 ببینید.
24- عایشه در سال 57 در مدینه درگذشت و در بقیع دفن شد. (اعلام خصال صدوق، ص 315)
25- الغدیر، ج 1، ص 48/ احقاق الحق، ج 2، ص 460.
26- الغدیر، ج 1، ص 58. منصور بنحسین آبى معروف به ابوسعد صاحب کتاب نثرالدرر متوفى قرن پنجم کتابى به نام حدیثالغدیر نوشته و بنا به گفته مناقب ابن شهرآشوب این کتاب راویان حدیث غدیر را بر حسب حروف الفبا برشمرده است. «غدیر در آینه کتاب، ص79»
27- المیزان فى تفسیر القرآن، ص59.
28- روایت فوق را حافظ بزرگ ابوموسى مدینى در کتاب خود آورده است. او مىگوید: این حدیث سلسلهدار است. زیرا هر یک از فاطمهها از عمه خود روایت کردهاند و این روایت پنج خواهر برادر است که هر یک از دیگرى نقل کردهاند. رک: اسنى المطالب فى مناقب على بنابىطالب»، شمس الدین ابوالخیر الجزرى، ص 32؛ احقاق الحق، ج 21، ص26 و27؛ بحارالانوار، ج36، ص353؛ عوالم، ج 11، ص 444؛ اثبات الهدى، ج 2، ص553 و ج3، ص127؛ اعلام النساء المؤمنات، ص 578 و مسند فاطمه معصومه(سلام الله علیها)، سید علىرضا سید کبارى، ص56 (چاپ نشده).
29- ابواسحاق سعد بنابىوقاص در سال 54 - 58 و عایشه بنتسعد در سال117 وفات یافتند. نسایى روایت وى را نقل کرده است. به خصائص نسایى، ص3 مراجعه شود.
30- التقریب، ابنحجر، ص473.
31- الغدیر، ج 1، ص 38- 41/ خصائص نسائى، ص 18 و 25. عایشه بنت سعد احادیث دیگرى راجع به فضایل امیرمؤمنان دارد؛ به اسنى المطالب، ص 52 و ملحقات احقاق الحق، ص189 و 190 رجوع کنید.
32- الغدیر، ج 1، ص 38 - 41.
33- دارمیه حجونیه از زنان فاضل، خردمند و فصیح بود. او استدلالى قوى داشت و در خط ولایت استوار بود. روایت او را ابنعبدربه در عقد الفرید از سهل بنابىسهل تمیمى از پدرش نقل کرده است.(عقد الفرید، ج 1، ص 352/ بلاغات النساء، ص 72)
34- متن کامل مباحثه دارمیه حجونیه را در کتب ذیل بخوانید: بلاغات النساء، ص 72/ العقد الفرید، ج 1، ص 162/ صبح الاعشى، ج 1، ص259/ الغدیر، ج 1، ص209/ اعلام النساء المؤمنات، ص333/ اعیان الشیعه، ج6، ص 364.
35- ریاض العلماء، ج 5، ص 704. او فاضل، عالم، مدقق و آگاه به اخبار و آثار بود.
36- این متن در حلیة المتقین، بخش مناظرات حسنیه، ذکر شده است. در باره موضوع مناظره حسنیه اختلاف است. سید محسن امین در اعیان الشیعه، ذیل کلمه «حسنیه» مىگوید: این [مناظره] از اختراعات ابوالفتوح رازى است. مرحوم خوانسارى در روضات الجنات این مناظره را ذکر کرده است و شیخ آقابزرگ در ذریعه مىنویسد: الحسنیه: رسالة فى الامامة تنسب الى مؤلفها و هو بعض الجوارى من بنات الشیعة فیها مناظراتها مع علماء المخالفین فى عصر هارونالرشید. (الذریعه، ج7، ص 200، رقم89/ نقل از اعلامالنساء، ص 300 تا 301). براى تحقیق بیشتر در باره شخصیت حسنیه به تنقیح المقال، ج3، ص247/ ریاض العلماء، ج 5، ص407/ روضات الجنات، ج 1، ص153/ الذریعة، ج7، ص 200 و ج 4، ص97 و ج 25، ص296 و ج 5، ص 105 و 145 و 161/ من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 75. معجم رجال الحدیث، ج23، ص187 رجوع کنید. خلاصهاى از مطالب کتب فوق در اعلام النساء ص 300 تا 302 آمده است.
37- الغدیر، ج 1، ص 70.
38- پیام غدیر، عذرا انصارى، ایشان روایت را از تاریخ دمشق، باب تاریخى على بنابىطالب (علیهالسلام) ص 51 نقل نمودهاند.
39- رجال برقى، ص 60/ معجم رجال الحدیث، ج23، ص197، رقم 15659.
40- تهذیب التهذیب، ج12، ص 470.
41- اعیان الشیعة، ج 8، ص39 - ملحقات احقاق الحق، ص262
42- همان، ص 54.
ماهنامه کوثر، ش 2، محمد عابدى . سایت تبیان