صفحه ها
دسته
وبلاگ هاي مذهبي
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 727689
تعداد نوشته ها : 402
تعداد نظرات : 50
Rss
طراح قالب
GraphistThem253

دعاى صاحبان باغ سوخته

باغ سوخته

در زمان‏هاى دور، در سرزمین یمن مرد با ایمانى زندگى مى‌کرد. او باغ و بستان بزرگ و آبادى داشت و به هنگام برداشت محصول، فقیران و تهى‌دستان به باغ او مى‌آمدند و بهره مى‌بردند. وقتى که پدر از جهان رخت بر بست پسران مالک باغ شدند و تصمیم گرفتند از میوه و ثمره باغ به مستمندان چیزى ندهند. زمان برداشت محصول فرارسید، آنان با خود گفتند:

فردا صبح بى سر و صدا به باغ مى‌رویم و به سرعت محصول را جمع مى‌کنیم و تا تهى‌دستان از شروع برداشت محصول بى‌خبر هستند ما کار را تمام کرده و آن را به خانه و انبار مى‌آوریم. آنان بدون آن ‏که توجه کنند که نعمت‏ها همه از خداست و خداوند در محصول آنان براى فقرا سهمى قرار داده است، با این تصمیم، شب خوابیدند تا پگاه به باغ روند.

همان شب آتش الهى، باغ را سوزاند به گونه‏اى که صبحگاهان وقتى که آنان به باغ رسیدند با خود گفتند: اشتباه آمدیم، این باغ ما نیست. برادر عاقل‏تر گفت: مگر به شما نگفتم تسبیح الهى گویید و به یاد خداوند باشید و جانب حق را پاس دارید!

آنان از غفلت به در آمدند و هشیار شدند و به اشتباه خود پى بردند و گفتند:

سُبْحانَ رَبِّنا إِنّا کُنّا ظالمِین(1)؛ منزّه است پروردگار ما، همانا ما ستمکارانیم.

آنان یکدیگر را ملامت کردند و به گناه خود اقرار و اعتراف کردند و تصمیم گرفتند راه راست و درست، و روش پدر خردمند خود را در پیش گیرند و گفتند:

عَسى رَبُّنا أَنْ یُبْدِلنا خَیْراً منْها إِنّا إِلى رَبِّنا راغِبُونَ(2)؛ امیدواریم پروردگار ما بهتر از آن باغ؛ به ما دهد، ما به سوى پروردگار خود رو مى‌کنیم.

پی‌نوشت‌ها:

1- قلم/ آیه 29.

2- قلم/ آیه 32.

 

منبع:

کتاب دعاهاى قرآن، حسین واثقى.سایت تبیان


X